یادداشت تبلیغی

به مناسبت سال روز شهادت آیت الله دکتر بهشتی و 72 تن از یارانش و روز قوه قضائیه

تاریخ انتشار:
شهید بهشتی در اصفهان متولد شد. در سال 1321 وارد حوزه علمیه شد. در فاصله سال‏های 1335 تا 1338، دوره دکترای فلسفه الهیات را گذراند. در آذرماه 1357 به فرمان امام خمینی ‏ شورای انقلاب را تشکیل داد و در تدوین قانون اساسی نقش داشت....

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| شهید بهشتی در اصفهان متولد شد. در سال 1321 وارد حوزه علمیه شد. در فاصله سال‏های 1335 تا 1338، دوره دکترای فلسفه الهیات را گذراند. در آذرماه 1357 به فرمان امام خمینی ‏ شورای انقلاب را تشکیل داد و در تدوین قانون اساسی نقش داشت. در هفتم تیر 1360 به همراه 72 نفر از یاران به شهادت رسید. به فرموده حضرت امام(ره) «بهشتی یک ملت بود».

زندگینامه شهید آیت الله دکتر بهشتی(ره)
شهید مظلوم آیت الله بهشتی در سال 1307 در یک خانواده روحانی در اصفهان دیده بدنیا گشود. تحصیلات ابتدائی و سطح را در حوزه علمیه اصفهان گذراند و پس از آن رهسپار قم شد. در قم از محضر اساتید بزرگی چون آیت الله بروجردی، آیة الله محقق داماد، امام خمینی و علامه طباطبائی در رشته های فقه، اصول، فلسفه و عرفان کسب فیض کرد. علاوه بر فلسفه اسلامی، فلسفه های مکتبهای فلسفی شرق و غرب را نیز مطالعه کرد تا از این رهگذر علاوه بر اینکه نسبت به آن مکاتب آگاهی و بینش کسب کند به حقانیت فلسفه و عرفان اسلامی نیز پی برد. آشنایی و تسلط او به زبانهای عربی، انگلیسی و آلمانی باعث شد که مستقیما متون اصلی کتب اسلامی و منابع مکتبهای شرقی و غربی را مورد مطالعه و تحقیق قرار دهد.
شهید مظلوم آیت الله بهشتی بزودی در فقه، اصول، فلسفه، عرفان، معارف قرآن، علم حدیث، علم رجال، ادیان، روانشناسی، جامعه شناسی، تاریخ و کتبهای اقتصادی جهان صاحب نظری اندیشمند و توانا شد. یکی از مهمترین و پرثمرترین فعالیتهای شهید بهشتی را باید حرکت او به اروپا و تلاشهای خستگی ناپذیرش برای هدایت نسل جوان مسلمان ایرانی که برای تحصیل به خارج عزیمت کرده بودند نام برد.
شهید بهشتی بنا بر ضرورت و با اصرار مراجع تقلید به هامبورگ سفر نمود تا در مسجدی که توسط مرحوم آیت الله بروجردی بنیان گذارده شده بود و محل تجمع مسلمانان هامبورگ بود، به فعالیت و هدایت و ارشاد پردازد. شهید بهشتی بیش از پنج سال در آلمان بسر برد و در سال 1349 به ایران آمد و ساواک بازگشت مجدد او را به آلمان ممنوع کرد...

اندیشه های شهید بهشتی(ره)
ما بی شناسنامه نیستیم، ما از مردم جدا نمی باشیم؛ ما بی شناسنامه نیستیم، اولاد زجر کشیده آل عبا (ع)، فرزندان زندان های بی نام و نشان و حبس ها و دخمه های فراموشی. ما بی شناسنامه نیستیم، اهل قنوتیم، ساکن دهستان نیایش و بچه جنوب عشقیم، کبوتران قباپوشی که بال در خون شهیدان کربلا نهاده ایم و عمری بر شاخه ها مرثیه خوان ذبح بنی آدم، ما از امتزاج دو ایمان بدوی روستایی از تصادم دو عدم ساده بوجود آمده ایم، با هیچ کس هیچ فرقی نداریم و نمازمان را اول وقت می خوانیم. ما محصول آن لحظاتی هستیم که خسته از بیل و رنجور از داس، خیمه دعایی برافراشته اند، ما ساده نشینان کاخ ویرانه فقر و فناییم؛ پنجره هایی که رو به سوی افق سبز توکل باز می شوند؛ ما مثل کتابی در هر گوشه خاک و در هر لحظه از روزگار باز می شویم و دیگران را از خود باخبر می کنیم؛ ما مثل وضو ساده و پاکیم؛ عین اقطار بی آلایش و معصومیم؛ ما را می شود در هر گوشه مسجد پیدا کرد؛ در هر جنسی جستجو نمود با هر دردی دریافت؛ ما مثل تلاوت غمگینیم، مثل تکبیر حالت خنجر داریم و دوستان ما شیران روز و پارسایان شب هستند. از نوح به بعد تا کربلا و هویزه و تا هویزه حضور داریم، پشت هر سنگی روییده ایم، با هر بوته ای رسیده ایم، بر هر شاخی بر داده ایم؛ ما در این آب و خاک سبز می شویم؛ ما بی شناسنامه نیستیم.

سیره های فردی و اجتماعی شهید بهشتی(ره)
یکی از ویژگی های شهید مظلوم، آیةاللّه دکتر بهشتی قدس سره، توجه فراون به نماز بود هیچ گاه چیزی نمی توانست ایشان را از نماز اول وقت باز دارد. هنگام نماز، کارها را رها می ساخت و به سوی تکلم با خدا می شتافت و اگر چناچنه جلسه ای بود و موقع نماز فرا می رسید، یادآوری می کرد که موقع نماز است، برای عبادت خدا خودمان را آماده کنیم.
فروتنی؛ از دیگر ویژگی های سیدالشهدای انقلاب بود. شهید باهنر درباره تواضع و فروتنی ایشان چنین گفته است: خصلت های ایشان ممتاز بود. ایشان در عین آن متانت و ابهتی که داشت به لحاظ آن مقام و شخصیت در عین حال، حالت تواضع و برخورد بسیار مؤدبانه ای پر از احساس و عاطفه همراه با روان شناسی اصیل ژرف اسلامی داشتند. جلسات ایشان معمولا همراه با صفا و نشاط بود و صداقت کاملی در قضاوت ها و اظهار نظرشان به چشم می خورد، اعتماد می آورد و اطمینان می بخشید.
یکی دیگر از صفات نیک آن عالم ژرف اندیش، پذیرفتن حق بود، حتی اگر به ضرر او تمام می شد. همین که می فهمید سخنی حق است، آن را می پذیرفت؛ و این بیانگر صفای روح آن اسوه اخلاق است. زندگی شهید بهشتی قدس سره سراسر نظم بود و موفقیت چشمگیرش بیشتر در گرو نظم بوده و بدین وسیله این مسیر را با موفقیت پیموده است.

در آینه خاطرات
شهید بهشتی در یکی از سخنرانی هایش تحت عنوان «انقلاب اسلامی در مقابل کفر و مستکبرین » که در کانون مالک اشتر، مورخ 59/7/28 ایراد شد، خاطره ای را این چنین بیان کردند: بزرگداشت جمعی از شهدا بود، با وجود کارهای بسیار زیاد، تمام کارهایم را رها کردم و در جمع خانواده شهدا در بهشت زهرا، حاضر شدم . مادر یکی از شهدا، زنی حدود 60 یا 65 ساله بود، این مادر چند کلمه برای خانواده ها و تشییع کنندگان صحبت کرد . قبل از این که صحبت کند من به مزار مرحوم آیة الله طالقانی و مزار شهدا رفتم و فاتحه ای خواندم، بعد که آمدم به آن مادر تبریک و تسلیت گفتم . او گفت به غیر از این پسرم که شهید شده، من پنج پسر دیگر و یک داماد دارم که الان در جبهه است؛ من به امام و امت اسلامی می گویم که این پنج پسرم را هم تقدیم می کنم . او مردانه و با ایمان و چنان شجاع و پر شور بود که به همه مادران و پدران که آنجا بودند نیرو می بخشید. در این هنگام من با خود گفتم به آمریکا بگویید چشم طمعت را از جمهوری اسلامی ایران بکن! جامعه ای که چنین مادران و فرزندانی پرورده است، برای آمریکا جای خالی ندارد!

پرواز سرخ
طبق معمول از یکی - دو ساعت قبل از مغرب، در محل حزب حاضر می شد و با اعضای آن جلساتی داشت. مشکلات و مسائل را هم در میان می گذاشتند و به بحث و تبادل نظر می پرداختند. پس از خاتمه جلسه با مسؤولان مملکت و نمایندگان مجلس دور هم جمع می شدند، نماز جماعت را برقرار کرده و پس از آن به بحث می پرداختند.
هنگام غروب شد و مؤذن اذان گفت. دوستان دور هم جمع شده و برای برگزاری نماز جماعت آماده شدند. آن شب عده ای قریب صد نفر از وزرا، وکلا و شخصیتهای مملکت در نماز جماعت حاضر شدند. بهشتی به نماز ایستاد؛ نماز آخرین و نماز وداع.
آن شب نماز جماعتش از همه شبها طولانی تر بود و اصرار بچه ها هم بسیار بود که می خواهیم پشت سر تو نماز بخوانیم و محل برگزاری نماز در حیاط دفتر حزب بود. عکاس آمد و از آن نماز، عکسی یادگاری گرفت.
ساعت 5/8 بود که نماز تمام شد؛ شهید بهشتی پیشنهاد کرد که زودتر به سالن بروند و آماده انجام برنامه شوند. همه برخاستند و به سالن رفتند. هرکس در گوشه ای و در محلی نشست و آماده استفاده از بیانات بهشتی و بحث و تبادل نظر شد.

راست قامتان جاودانه تاریخ
در هفتم تیرماه سال 1360، دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، در حالی که جمعی از بلندپایه ترین و دل سوزترین مسؤولان نظام، هم چون آیت اللّه بهشتی رئیس دیوان عالی کشور، چهار وزیر، دوازده معاون وزیر و حدود سی نماینده مجلس در آن جلسه حضور داشتند، با بغض منافقان منفجر شد و 72 یار وفادار انقلاب و امام، با ذکر خدا بر لب و بدن های پاره پاره، به دیدار حق شتافتند. در پی این حادثه، مردم انقلابی ایران، در سراسر کشور مجالس عزاداری باشکوهی برگزار کردند و با این کار، نفرت عمیق خود را از دشمنان انقلاب و به ویژه منافقان نشان دادند. حضرت امام خمینی رحمه الله درباره این حادثه جان سوز فرمودند: «ملت ایران در این فاجعه بزرگ، 72 تن بی گناه، به عدد شهدای کربلا از دست داد».
پس از حادثه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیرماه سال 1360 و شهادت جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، نخستین جلسه علنی مجلس، سه روز بعد، یعنی چهارشنبه دهم تیرماه برگزار شد. درآن روز، به یادبود آن شهیدان، 27 دسته گل، بر روی 27 صندلی مجلس قرار داده بودند. یکی از مسئولان نظام درباره آن روز می نویسد: «نگران عدم تشکیل مجلس، به خاطر کمبود از حدنصاب لازم بودم خوش بختانه با یک ساعت تأخیر، نصاب حاصل شد و جلسه علنی رسمیت یافت. موفقیتی بزرگ حاصل آمد؛ چون 27 نفر نماینده شهید داشتیم و نُه نفر مجروح؛ گرچه جمعی از مجروحان، از بیمارستان به مجلس آمدند.

شهید بهشتی از نگاه امام و رهبری
اشخاصی که برای خدمت خودشان را حاضر کرده بودند و خدمتگزار این کشور بودند اشخاصی بودند که آنقدری که من از آن ها می شناسم، از ابرار بوده اند، از اشخاص متعهد بوده اند که در رأس آنها مرحوم شهید بهشتی است. ایشان را من بیست سال بیشتر می شناختم، مراتب فضل ایشان و مراتب تفکر ایشان و مراتب تعهد ایشان بر من معلوم بود و آن چه که من راجع به ایشان متأثر هستم، شهادت ایشان در مقابل او ناچیز است و آن مظلومیت ایشان در این کشور بود. مخالفین انقلاب، افرادی که بیشتر متعهدند، مؤثرتر در انقلابند، آنها را بیشتر مورد هدف قرار داده اند. ایشان مورد هدف اجانب و وابستگان به آنها در طول زندگی بود. تهمت ها، تهمت های ناگوار به ایشان می زدند. از آقای بهشتی اینها می خواستند یک موجود ستمکار دیکتاتور معرفی کنند، در صورتی که من بیش از بیست سال ایشان را می شناختم و بر خلاف آنچه این بی انصاف ها در سرتاسر کشور تبلیغ کردند و مرگ بر بهشتی گفتند، من او را یک فرد متعهد، مجتهد، متعهد، متدین، علاقه مند به ملت، علاقه مند به اسلام و به درد بخور برای جامعه خودمان می دانستم. (امام خمینی(ره)) بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد، به خاطر این که در دوران زندگی اش کسی به عمق و والایی شخصیت این مرد پی نبرد. (مقام معظم رهبری حفظه الله).

شهید بهشتی از نگاه خانواده و دوستان
بسیار مهربان و خوش اخلاق بود، طوری که من با وجود آنکه همسرش بودم، همواره احساس می کردم در کنار پدرم هستم. در بیست و نه سال زندگی مشترک حتی یک بار هم پیش نیامد که من یا بچه ها از او دلخور یا ناراحت شویم. او دوست همه ما بود. حتی سر بچه ها داد هم نمی زد. همنشینی با او برای همه ما لذت بخش، شادی آفرین، آموزنده و همراه با آرامش بود. هنگامی که همه اعضای خانواده دور هم جمع می شدیم ایشان راجع به خدا، پیامبر و اهل بیت صحبت می کرد.
وقتی در منزل بود، اکثر بحث ها فرهنگی و مفید بود و همواره بحث کتاب و مطالعه مطرح بود. ایشان به هیچ عنوان اهل دروغ، غیبت و شوخی های بیهوده در جمع نبود. حتی اگر غیبت راجع به یکی از دشمنان بود حتی به انداز یک کلمه حاضر به شنیدن آن نبود و اخم می کرد و می گفت: "حرف دیگری نیست بزنیم؟ اگر حرفی ندارید بروی دنبال کاری یا مطالعه کنید. من حاضر نیستم در حضورم حرف کسی زده شود. به جای غیبت از خدا بخواهید او را به راه راست هدایت کند. " با وجود اینکه خیلی ها به او دشنام می دادند. تهمت می زدند و علیه او حرف های بسیاری زده می شد، اما هرگز قلب و جدانش قبول نمی کرد حتی به انداز یک کلمه پشت سر آنها سخنی بگوید.

روز قوه قضائیه
شاید بتوان گفت نخستین پایه گذار و معمار دستگاه قضایی انقلاب، شهید مظلوم آیت اللّه دکتر بهشتی است. شهیدی که با وجود مدت زمان محدودی که عهده دار سامان بخشی و ایجاد تشکیلات نوین قضایی بود، تأثیر مهمی بر سمت و سو و جهت گیری آن داشت و می توان گفت پایه های آغازین قوه قضاییه با اندیشه های او بنیان نهاده شد.
پس از استقرار جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی رحمه الله مسئولیت دیوان عالی کشور را که بالاترین مقام قضایی کشور است، در اسفندماه 1358 ش به دست باکفایت آیت اللّه بهشتی سپرد تا برای این تشکیلات حیاتی که نقش مهم و تعیین کننده ای در جامعه دارد، با درک و درایت والای ایشان برنامه نو و دقیق فراهم گردد و عدل و قسط در جامعه رواج یابد. ایشان نیز در طول مدت این مسئولیتِ خطیر و شریف، منشأ خیر و خدمت بود و امور قضایی کشور را سر و سامان داد و انسجام بخشید و برای اسلامی کردن و اجرای کردن احکام اسلام، فعالیت های گسترده ای در این تشکل انجام داد و با به کارگیری قُضات عادل و عالم، نظام قضایی را دگرگون ساخت. آن همه تلاش بی وقفه او در این قوه فراموش نشدنی است و به راستی که او مظهر عدالت علوی بود
در سایه سار قلم
یاد آن شهیدان، بسی معطر و روح بخش است.
هفتاد و دو شهید،
هفتاد و دو ستاره ی خونین،
هفتاد و دو نمونه ی «بودن»،
هفتاد و دو مهاجر عاشق،
جمعی بودند و شمعی داشتند. شمع این جمع، «بهشتی» مظلوم بود.
کاروانی بودند و مقصدی داشتند، و آن، «لقاءاللّه » بود.
طائران قدسی خونین بالی بودند که با دو بال جهاد و هجرت، تا «سِدرة المنتهی» شهادت، عروج کردند.
اگرچه قامت هایشان در زیر آوار درهم شکست، ولی این قامت های فرو شکسته، قیامتی از قامت های یک امت قائم پدید آورد.
آن پیکرهای قطعه قطعه شده، سفره ی سبز طراوت این نهضت را در تمام خانه ها و کوچه ها و گذرها گسترد. نمرودیان برای به آتش کشیدن ابراهیم، هیمه و هیزم جمع آوری کردند و کبریت شایعه کشیدند و آتش کینه توزی و دشمنی افروختند و بنزین لجاجت و حسد ریختند تا شعله ورتر گردید. نمرودیان، ابراهیم را در آتش افکندند و ابولهب های زمان، لهیب و شراره ی عداوت و کفر را پرشرر ساختند و هیزم کشان آتش جهل و جنون، آتش افروختند و بهشتی و یارانش را ـ که پروانگان شمع حقیقت بودند ـ سوزاندند. ( اشارات تیر ماه 1381 ، شماره 38؛ محدثی، جواد)

منبع: hawzah.net

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.