عيد قربان؛ عيد بندگي و عبوديت معبود حق تعالي

تاریخ انتشار:
عيد قربان، عيد خودسازی و مبازره با تمایلات نفسانی دنیوی است. اين عيد با عظمت، نشانه‌ی بسیار بزرگ و مناسبی، براي سرمشق گرفتن از حضرت ابراهيم و اسماعيل (سلام‌الله‌عليهما) و پيمودن مسير تقرّب و بندگی خداوند متعال است.
عيد قربان؛ عيد بندگي و عبوديت معبود حق تعالي

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ|  عيد قربان؛ عيد بندگي و عبوديت معبود حق تعالي

از جمله کارهایی که برای تکامل و رشد معنوی و تعالی انسان در این جهان مورد نیاز است، تهذیب نفس و عامل بودن به دستورات اخلاقی و سیر و سلوک الی الله را می توان نام برد و دلیل اصلی این امر هم اینطور می‌توان بیان کرد که وقتی به دستورات الهی توجه می‌کنیم، می‌بینیم که انسان تنها برای پُر کردن شکم و قضای حاجت و خواب آفریده نشده است، بلکه این انسان برای یک هدف و نتیجه‌ی متعالی خلق شده است و آن هم رسیدن به مبداء بی‌نهایت هستی بخش است.

«يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلي‏ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقيهِ [انشقاق/6] ای انسان! تو با تلاش و رنج بسوی پروردگارت می‌روی و او را ملاقات خواهی کرد!».
علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می‌فرمایند:

«هدف نهایی سیر و سعی و تلاش انسان، خدای سبحان است، یعنی انسان به جهت آنکه عبدیست مربوب و مملوک که هیچ مالکیتی نسبت به نفس خود و اعمال و آثارش ندارد، جز آنکه مولایش اراده کند، دائما در حال سعی و تلاش و شتافتن بسوی خدای تعالیست که رب و مالک و مدبر امور اوست، لذا انسان در اراده و عملش مسئول است و این امر خود حجتی برای معاد است، چون ربوبیت الهی تمام نمی‌شود، مگر باعبودیت بندگان و عبودیت هم فقط با بودن تکلیف و مسئولیت تصور می‌شود و مسئولیت هم فقط با بازگشت بسوی خدا و حساب و جزا تمام می‌شود، پس انسان قطعا در مسیر وجودی خود به ملاقات پروردگارش می‌شتابد و به سوی او باز می‌گردد». [1]
 

بر همین اساس در عرفان انسانی برای انسان سه معراج در نظر گرفته شده است که یکی از این معراج‌ها، معراج تحلیل است.

اما چرا به آن معراج می گویند، چونکه همان سیر الی الله بوده و عروج و سلوک به سمت خداوند است.

اما علت نامگذاری تحلیل، چون انسان با ریاضتی که می‌کشد و با جهادی که انجام می‌دهد قیود دنیایی خود را از دست داده و باعث تحلیل رفتن قیود دست و پا گیر دنیایی خواهد شد، اما باید گفت، این تحلیل در عین اینکه رهایی از دست، قیود محسوب می‌شود، همراه ابقاء کمالات نیز است، در حقیقت  انسان در این مرحله هر چه خوبی و خیرات و کمالات بدست آورد ابقاء می‌کند.

مثلا انسانی که غذا می‌خورد و این غذا نیز دارای پروتئین و مواد مغذی باشد، با انباشته شدن مواد پروتئینی این غذاها روی هم، موجبات چاقی مفرط را مهیا می‌کند، لذا اگر انسان در کنار غذای مقوی ورزش انجام دهد همان پروتئین‌هایی که موجب چاقی بدن شده با ورزش کردن موجبات جذب انرژی غذا شده و از چاقی جلوگیری می‌کند.

پس انسان در طی این زندگی نیاز به ورزشهای معنوی برای ابقاء کمالات در خود دارد و ریاضیت‌های شرعی و سیر و سلوک ورزش برای نفس محسوب می‌شوند.

جلوه‌ای از این مبارزات و معراج تحلیل را می‌توان در روز عید قربان در شاهکار مبارزه با نفس حضرت ابراهیم مشاهده می‌کنیم. عيد قربان، عيد خودسازي و مبازره با تمایلات نفسانی دنیوی است. اين عيد با عظمت، نشانه‌ی بسیار بزرگ و مناسبی، براي سرمشق گرفتن از حضرت ابراهيم و اسماعيل (سلام‌ الله‌ عليهما) و پيمودن مسير تقرّب و بندگي خداوند متعال است. در شاهکار ابراهیم و اسماعیل، دو نبی و پیامبر خدا، جلوه‌ای از ايثار و فداکاری و قربانی کردن نفس برای همگان آشکار می‌شود.

بنابراين در اين ايام همگان بايد فرصت را مغتنم شمرده و به مناسبت سالروز آن واقعۀ عظيم، همه‌ی ما در جهت قرباني کردن نفس خود تلاش کنیم.

البته این نکته را باید بخاطر سپرد که فلسفه‌ی قرباني حجّاج در منی نيز همين است که حج‌گزار اعلام کند:

«خدايا حاضرم هرچه دارم در راه تو و در راه دين تو فدا کنم».

هوی و هوس، نفس امّاره و صفات رذيله که سراسر وجود انسان‌هاي معمولي را فراگرفته است، بايد در راه خدا قربانی شود.

در نتیجه عید قربان و داستان پند آموز حضرت ابراهیم و قربانی اسماعیل به ما می آموزد که، هر روز که انسان بتواند بین غرائز متعدد نفسانی خود و وظایف الهی یعنی بین حق و باطل و حتی بین دو حق، حق ترین و احسن را انتخاب کند آن روز عید است و عید قربان عیدی است که بنیان گذارش حضرت ابرهیم (علیه السلام) است، زیرا ابراهیم بین غریزه یعنی عشق به فرزندی که پس از سال‌ها و با تضرع از خداوند هدیه گرفته بود و وظیفه‌ای که خداوند بر روی دوش او گذاشته بود که باید فرزندت را قربانی کنی، وظیفه را انتخاب کرد، بهمین خاطر این روز، روز عید بوده و هر روزی که ما بتوانیم در آن روز گناه انجام ندهیم و وظیفه‌ی خود را بر غرائز خود سیطره دهیم عید محسوب می‌شود.

پی نوشت:

[1]. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج20، ص401، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ ى مدرسين حوزه علميه قم‏، قم‏، 1374 ش‏.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.