امام علی النقی علیه السلام ، پرچمدار اندیشه و فرهنگ اسلامی

تاریخ انتشار:
دوران امامت امام علی‌النقی (علیه‌السلام)، جهان اسلام از نظر فرهنگى و كشمكشهاى فكرى و اعتقادى از موقعیت و گستردگى خاصی برخوردار بود و بحث‌هاى علمى و برخورد افكار و بینشهاى گوناگون با یكدیگر نسبت ‏به موضوعات دیگر، دارای جایگاه ویژه ‏اى بود.
میلاد امام هادی

پایگاه اطلاع رسانی بلاغامام علی النقی علیه السلام ، پرچمدار اندیشه و فرهنگ اسلامی

در دوران امامت امام علی‌النقی(علیه‌السلام)، جهان اسلام از نظر فرهنگى و كشمكش‌هاى فكرى و اعتقادى از موقعیت و گستردگى خاصی برخوردار بود و بحث‌هاى علمى و برخورد افكار و بینش‌هاى گوناگون با یكدیگر نسبت ‏به موضوعات دیگر، دارای جایگاه ویژه‌‏اى بود.

امامان معصوم(علیهم السلام) چشمه‌های جوشان معرفت و گنجینه‌های دانش الهی‌اند و چون چراغی پر فروغ و زوال ناپذیر، فراسوی علم را با پرتو افشانی خود روشن می‌کنند. آنان با بیان شیوا و روشن‌گر خود، تاریکی و نادانی را از بین برده و در هر زمان، امید نور ستیزان را نومید می‌ساختند.
دولت عباسی، همواره به دنبال برپایی جلسه‌های مناظره و گفت‌وگوی علمی بود که برقراری این‌گونه جلسه‌ها در زمان مأمون عباسی به اوج خود رسید و این روند تا دوران امامت امام هادی (علیه‌السلام) نیز ادامه یافت.
برپایی این مجالس هدف‌دار برای در هم شکستن چهره علمی امامان و زیر سؤال بردن دانش و حتی امامت آنان تشکیل می‌شد. البته با این کار، آنان نه تنها به مقصود خویش نمی‌رسیدند، بلکه موجب رسوایی و فضاحت آنان نیز می‌شد، چرا که آن بزرگ پیشوایان دانش و معرفت، از این فرصت برای روشن کردن اذهان عمومی و نشر فرهنگ اصیل اسلامی بهره برداری می‌کردند.

هم‌چنین در عصر امام هادى(علیه‌السلام) مكاتب عقيدتى متعددى هم‌چون «معتزله» و «اشاعره» رواج يافته و آرا و نظريات كلامى فراوانى در جامعه اسلامى پديد آمده بود و بازار مباحثى هم‌چون جبر، تفويض، امكان يا عدم امكان رؤيت خدا، جسميت خدا، و امثال اين‌ها بسيار داغ بود، از اين‌رو گاه امام در برابر سؤال‌هايى قرار مى‌گرفت كه پيدا بود از اين‌گونه نظريات سرچشمه گرفته است، و باید به آن‌ها پاسخ داده می‌شد تا مردم با شبهه‌های گوناگون دچار سست ایمانی نشوند.[۱]
و دیگر این‌که دولت عباسی می‌کوشید تا با زیر نظر گرفتن امام و کنترل شدید ملاقات‌های ایشان با شیعیان، از روشن شدن افکار مردمی جلوگیری کند و جلوی فیضان این سرچشمه بزرگ را بگیرد، ولی برپایی نشست‌های علمی در تناقض با این سیاست بر می‌آمد و تمام تلاش‌های عباسیان را بیهوده می‌ساخت.

پی‌گیری این سیاست متناقض از سوی سردمداران نفاق، حاکی از کوته‌فکری، ناکارآمدی، نارسایی در چاره جویی و بن بست‌های فکری آنان در برابر اهداف معین خود بود. متوکل عباسی برای این منظور، دو تن از دانشمندان به نام‌های «یحیی بن اکثم» و «ابن سکّیت» را به خدمت خواند تا نشستی علمی با امام علی النقی (علیه‌السلام) ترتیب دهند.
در این جلسه متوکل از ابن سکّیت خواست تا پرسش‌های خود را مطرح کند. او نیز پرسید: «چرا موسی با عصا بر انگیخته شد، عیسی (علیه‌السلام) با شفای بیماران و زنده کردن مردگان و محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، با قرآن و شمشیر؟»
امام در پاسخ فرمود: «موسی (علیه‌السلام) با عصا و ید بیضا در دوره‌ای بر انگیخته شد که مردم تحت تأثیر جادو قرار گرفته بودند. او نیز به همین منظور برایشان معجزه‌ای آورد که جادویشان را از بین ببرد و حجت را برایشان تمام سازد.
عیسی(علیه‌السلام) با شفای بیماران خاص و بدون درمان و با زنده کردن مردگان بر انگیخته شد، زیرا در آن زمان پزشکی و پیشرفت‌های آن، مردم را شگفت زده کرده بود و او به فرمان خدا، مردگان را زنده می‌کرد و بیماران لاعلاج را شفا می‌داد.
محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) با قرآن و شمشیر در دوره‌ای بر انگیخته شد که شعر و شمشیر بر اندیشه مردم حکم‌رانی می‌کرد. او نیز با قرآن تابنده و شمشیر برنده بر شعر و شمشیرشان چیره گشت و پیام خدا را به آنان رساند و حجت را بر آن‌ها تمام کرد».
پاسخ امام، بسیار روشن و قانع کننده بود. ابن سکیت از روی ناچاری پرسشی بی‌محتوا را بیان کرد و گفت: «اکنون حجت خدا چیست؟» امام نیز با کنایه، مهر خاموشی بر زبان دشمن زد و فرمود: «عقل که به خوبی در می‌یابد آن که به خدا دروغ بندد، رسوا می‌شود».

شکست ابن سکیت در این گفت‌وگوی کوتاه و آن هم فقط با یک پرسش ساده، خشم یحیی بن اکثم را بر انگیخت. او با ناراحتی گفت: «ابن سکیت را به مناظره چه کار؟! او هم‌نشین نحو و شعر و لغت است». سپس کاغذی بیرون آورد که در آن پرسش‌های پراکنده‌ای را مطرح کرده بود و پاسخ را از امام به طور مکتوب خواست. [2]

پرسش‌های او درباره تأویل و تفسیر برخی آیات قرآن، گواهی زن، احکام خنثی، دلیل بلند خواندن نماز صبح و مسائلی درباره عمل‌کرد امیرالمومنین(علیه‌السلام) بود. امام با نهایت دقت، ظرافت و کمال به پرسش‌های وی پاسخ فرمود و افزون بر اثبات جایگاه علمی خود، سیزده پرسش پیچیده و مشکل را برای شیعیان پاسخ گفت و به صورت غیر مستقیم، معارف واقعی اسلام را در اختیار خواهندگان قرار داد.
پاسخ‌های امام هادی(علیه‌السلام) آن چنان کوبنده و دقیق بود که یحیی بن اکثم در پایان این رویارویی به متوکل گفت: «پس از این جلسه و این پرسش‌ها دیگر سزاوار نیست که از او درباره مسئله دیگری پرسش شود، زیرا هیچ مسئله‌ای پیچیده‌تر از این‌ها وجود ندارد و او از عهده پاسخ‌گویی به همه آنه‌ا بر آمد و موجب آشکار شدن بیشتر مراتب علمی او، موجب تقویت شیعیان خواهد شد». [3]

در نتیجه: در مناظره کسانی که شکست می‌خوردند خلفا و دانشمندان عصر آن‌ها بودند، چرا که علم امامان معصوم از طرف پروردگار متعال هست و کسی توان مقابله با او را ندارد. و هم‌چنین، نتیجه این مناظرات باعث بینش و بصیرت بیشتر مردم می‌شد.

-------------------------------------------------------------
[۱]. شريف القرشى، حياه الامام الهادى، الطبعه الاولى، بيروت، دار الأضواء، 1408 ه . ق، ص ‏130؛ طبرسى، احتجاج، نجف المطبعه المرتضويه، 1350 ه . ق، ص‏ 249.
[2]. ابن شعبة الحرّانی، تحف العقول، تهران، کتاب فروشی اسلامیة، 1384 ق، ص 496.
[3]. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1403 ق، ج 50، ص 164.
[4]. استفاده شده از کتاب « تلاش ها و مبارزات فرهنگی امام هادی (علیه‌السلام)»

منبع:

اندیشه برترhttps://btid.org/‎

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.