رفتن به محتوای اصلی

شرح پیام ها و درس های ده بخش از 110 فراز خطبه غدیریه

تاریخ انتشار:
خطبه غدیریه مهمترین سند بر اثبات ولایت امام علی علیه السلام است و بدون آن واقعه غدیر خم قابل فهم نخواهد بود، هجدهم ذی حجه که سال روز این واقعه مهم فکری و سیاسی است بهترین فرصت برای همه ولایت مداران است که آن را مطالعه نمایند.
شرح پیام ها و درس های ده بخش از 110 فراز خطبه غدیریه

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| شرح پیام ها و درس های ده بخش از 110 فراز خطبه غدیریه

نگارنده: «مبلغ نخبه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری»

*******

خطبه غدیریه مهمترین سند براثبات ولایت امام علی علیه السلام است و بدون آن واقعه غدیر خم قابل فهم نخواهد بود، هجدهم ذی الحجه که سال روز این واقعه مهم فکری و سیاسی است بهترین فرصت برای همه ولایت مداران است که ده بخش از (110) فراز این خطبه را مورد تامل قرار داده و نسبت به پیام ها درس های نهفته در این خطبه معرفت همه جانبه پیدا کنند.

از همین رو در این داشت کوتاه به شرح اجمالی محتوایی ده بخش از 110 فراز خطبه غدیریه که رسول الله صلی الله علیه وآله در دهم هجرت پس از بازگشت از حجه الوداع در سر زمین جحفه (غدیر) در جمع حج گزاران به هنگام نصب علی علیه السلام برای امامت ایراد نمودند خواهیم پرداخت؛

*******

یکم-«ضرورت شرح خطبه غدیریه»

دلیل اول؛ بر ضرورت شناخت خطبه غدیریه آن است که محققین اهل سنت، با این که اصل ماجرای غدیر را متواتر می دانند؛ ولی دست به مغالطه زده و کاملا خطبه را تقطیع کرده و تنها فراز ((من کنت مولاه فهذا مولاه)) را آوردند و آنگاه واقعه به این عظمت را در حد اعلان دوستی رسول(ص) نسبت به امام علی (ع) با استناد به این که یکی ازمعانی کلمه (مولا) دوستی و محبت است تنزل دادند. کشف این مغالطه زمانی امکان پذیر است که همه خطبه غدیریه آورده و دیده شود و مهمتر از آن به درستی تفسیر شود.

دلیل دوم؛ بر ضرورت شرح خطبه غدیریه آن است که خطبه، (۱۱۰) فراز دارد و این (۱۱۰) فراز، به ده موضوع مهم همچون: توحید، نبوت، امامت، تولا و تبرا، حلال و حرام ، مهدویت و... تقسیم می شوند. شناخت همه جانبه این ده موضوع به معنای شناخت همه معارف اسلامی است. چه فرصتی بهتر از ایام عید غدیر که هر ساله، محققین، بخش هایی از این خطبه را مورد شرح و تفسیر قرار دهند تا ولایت مداران عاشق حداقل با کلیاتی از این معارف ذخیره شده در خطبه غدیریه اشنا شوند.

دلیل سوم؛ بر این که تفسیر خطبه فدکیه وظیفه و رسالت است، این فراز از خطبه غدیریه است که پیامبر گرامی اسلام فرمودند: ((فَلْيُبَلِّغِ اَلْحَاضِرُ اَلْغَائِبَ وَ اَلْوَالِدُ اَلْوَلَدَ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ وَ سَيَجْعَلُونَهَا مُلْكاً وَ اِغْتِصَاباً: پس بایسته است که حاضر به غایب، و پدر به فرزند تا روز قیامت این پیام را برساند)) ابلاغ فرمان رسول الله (ص) به نسل بعدی فرع بر این است که نسل پیشین فهم و درک صحیح از (۱۱۰) فراز خطبه غدیریه داشته باشند، فهم و دریافت همه جانبه از خطبه غدیریه، فرع شرح و تفسیر این فرازها دارد.

*******

دوم-«خطبه غدیریه در منابع شیعه»

در منابع شیعه، کهن‌ترین منبع قابل اعتماد که این خطبه مفصل را از طریق امام باقر(ع) نقل کرده، «روضة الواعظین» شهید فتال نیشابوری است. این کتاب از مصادر مورد اعتماد شیخ حر عاملی(ره) در وسائل الشیعة بوده است.

درباره فتال، القابی چون: «متکلم»، «ثقه»،«جلیل القدر»، «فقیه»، «زاهد»، «ورع» به کار برده‌اند. (رجال ابن داود، الفهرست منتجب الدین،امل الامل و وسائل الشیعة شیخ حر عاملی) به گفته فتال در مقدمه کتابش، شهرت روایت، او را از ذکر سند بی‌نیاز کرده و به عبارتی دیگر، وی روایات مشهور را نقل کرده است.

«الاحتجاجِ» احمدبن علی طبرسی ـ عالم، جلیل، فاضل، فقیه، محدث، ثقه (امل الامل، وسائل الشیعة)ـ دیگر منبع شیعی و مورد اعتماد وسائل الشیعة است که خطبه طولانی غدیر را از طریق امام باقر(ع) نقل کرده است. «الاحتجاج» که به گفته نویسنده‌اش نقل روایات مورد اجماع یا مشهور میان موافق و مخالف است، خطبه غدیر را از راویان ثقه و والامقامی همچون: شیخ طوسی و فرزندش ابوعلی حسن بن محمدبن حسن، هارون بن موسی تلعکبری(راوی جمیع اصول و مصنفات، جلیل القدر، عظیم المنزلة، عدیم النظیر، واسع الروایة، ثقه، معتمد رجال نجاشی و طوسی)، محمد بن همام (دارای منزلت عظیم، کثیرالحدیث، جلیل القدر، ثقه، مؤلف کتاب الأنوار فی تاریخ الائمة(ع) رجال نجاشی و طوسی) نقل کرده است.،و در((الغدیر،ج1ص12-151و294-322. ، عوالم العلوم، ج15/3ص307-327. ج37ص181-1824،اثبات الهداة،ج2، ص200-25، الطرائف،ص 33)) آمده است.

*******

سوم-«خطبه غدیریه درمنابع اهل سنت»

سید بن طاوس(م۶۶۴ق) خطبه طولانی غدیر را از دو دانشمند سنی یعنی احمد بن محمد طبری مشهور به خلیلی و غلام خلیل، (رجال علامه حلی، قاموس-الرجال شوشتری) و محمد بن جریر بن یزید طبری از امام باقر(ع) و زید بن ارقم صحابی، نقل کرده است.

سید(ره) در کتاب «الیقین» خطبه غدیر را از نسخه خطی کتاب «طبری خلیلی» ـ که تاریخ نگارشش ربیع‌الآخر ۴۱۱ قمری در قاهره بوده است ـ یعنی کتاب فضائل علی(ع) از امام باقر(ع) نقل کرده است.(الیقین، ص۳۱۶ و ۳۴۳؛ اثباة الهداة، شیخ حرّ عاملی، ج۱، ص۵۹) همچنین وی این خطبه را در اثر دیگرش «التحصین»، از کتاب «حدیث الولایة» ابن جریر طبری (مفسر و مورخ مشهور) که تألیفی مستقل درباره حدیث غدیر از هفتاد و پنج طریق است(الطرائف، ج۱، ص۱۴۲)، از طریق زید بن ارقم ثبت نموده است.

*******

چهارم-«کلیات وَ فصل های محتوایی خطبه غدیریه»

صد و ده فراز خطبه غدیر یه از نظر محتوایی دارای ده سر فصل می باشد که در این یادداشت در پانزده فصل به شرح و تفسیر سندی و اعتباری و نیز محتوایی و دلالتی اجمالی این ده بخش برای آشنایی و معرفت بیشتر با پیام ها و درس های خطبه غدیر یه پرداخته ایم.

1-مقدمه عارفانه: پیش از شروع به نصب امام علی علیه السلام به امامت، رسول خدا صلی الله علیه و آله خطبه را با مقدمه عارفانه ای از((صفات ذات وصفات فعل ونیز صفات جمال وجلال)) آغاز کردند.

2-علت تاخیر نصب: پس از مقدمه عارفانه و پیش از نصب امام علی علیه السلام به امامت، به بیان تاخیر این حرکت عبادی و سیاسی از مکه عرفات، منابه جحفه می پردازند و رمز گشایی ازاین تاخیر نمودند.

3-فلسفه امامت: و پس از رمز گشایی از تاخیر، به فلسفه نصب امامت در ادامه استمرار نبوت پرداختند.

4-بیان فضائل امام علی علیه السلام: و پس از بیان فلسفه امامت به بیان فضائل ویژه و مختص امام علی علیه السلام که وی را شایسته وصی و خلیفه رسول خدا صلی الله علیه و آله و امام مسلمین نموده است پرداخته شده است.

5-دعوت به بیعت: بخش مهمی از فراز 110 گانه خطبه غدیریه اختصاص به دعوت حج گزاران بر بیعت باامام علی علیه السلام دارد.

6-دعوت به تدبر در قران: فرازهایی از خطبه غدیریه در دعوت مسلمین به تدبر وتامل درایات قرآن کریم است.

7-برکات و تشریع احکام: ازآنجایی که امامت باطن فروعات اسلامی است، در چند فراز ازخطبه رسول خدا به بیان برکات و اسرار برخی از احکام اسلامی پرداخته اند.

8-ویژگی امام عصر علیه السلام: از انجایی که امام زمان علیه السلام خاتم الائمه علیهم السلام اند، فرازهایی از خطبه غدیریه در بیان ویژگی آن حضرت اختصاص پیداکرده است.

9-ویژگیهای غدیر باوران: چند فراز از خطبه به معرفی و بیان ویژگی غدیر باوران و شیعه امیرالمؤمنین اختصاص یافته است.

10-خصیصه های منکرین ولایت: فرازی های فراوانی به خصیصه منکرین ولایت در دنیا و آخرت و مشکلات دردناکی که آنان برای ارتکاب این معصیت و انکار ولایت امام علی علیه السلام دارند اختصاص پیدا کرده است.

*******

پنجم-«راز منتهی شدن حجة الوداع به غدیر»

امام باقر(ع) در اینکه چرا و چگونه نصب امام علی علیه السلام به امامت به سرزمین جحفه و غدیر منتهی شد و در مکه، عرفات و منا انجام نگرفت گزارش گام به گام حجه الوداع را اینگونه روایت می کنند.

1-((انجام حج با دو هدف))

کمتر از سه مانده به اخر سال از عمر مبارک رسول الله صلی الله علیه وآله جبرئیل امین بر پیامبر اکرم نازل شد و او را مامور به انجام حجه الوداع برای دو امر عبادی و سیاسی) یکی (( آموزش عملی مناسک حج تمتع) و دیگری معرفی رسمی علی(ع) به عنوان ((وصی و خلیفه.)) نمود از همین رو می فرمایند: جبرییل در مدینه فرود آمد و خطاب به آن حضرت عرض کرد:((فَأَتَاهُ جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ لَهُ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ اِسْمُهُ يُقْرِؤُكَ اَلسَّلاَمَ وَ يَقُولُ لَكَ إِنِّي لَمْ أَقْبِضْ نَبِيّاً مِنْ أَنْبِيَائِي وَ لاَ رَسُولاً مِنْ رُسُلِي إِلاَّ بَعْدَ إِكْمَالِ دِينِي وَ تَأْكِيدِ حُجَّتِي وَ قَدْ بَقِيَ عَلَيْكَ مِنْ ذَاكَ فَرِيضَتَانِ مِمَّا تَحْتَاجُ أَنْ تُبَلِّغَهُمَا قَوْمَكَ فَرِيضَةُ اَلْحَجِّ وَ فَرِيضَةُ اَلْوَلاَيَةِ وَ اَلْخِلاَفَةِ مِنْ بَعْدِكَ))

2-((دعوت عمومی برای انجام تمتع))

پس از ان که رسول خدا(ص) پیام الهی را دریافت کرد به منادی دستور داد که در مدینه منوره همه مردم را دعوت رسمی و عمومی برای انجام حج تمتع نماید و از آنان بخواهد که در این سفر زیارتی، همراه با رسول الله(ص) شوند.

از همین رو در گزارش امام باقر(ع) آمده است منادی ندا داد: ((فَنَادَى مُنَادِي رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي اَلنَّاسِ أَلاَ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ يُرِيدُ اَلْحَجَّ وَ أَنْ يُعَلِّمَكُمْ مِنْ ذَلِكَ مِثْلَ اَلَّذِي عَلَّمَكُمْ مِنْ شَرَائِعِ دِينِكُمْ وَ يُوقِفَكُمْ مِنْ ذَاكَ عَلَى مَا أَوْقَفَكُمْ عَلَيْهِ مِنْ غَيْرِهِ فَخَرَجَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ خَرَجَ مَعَهُ اَلنَّاسُ وَ أَصْغَوْا إِلَيْه: مردم اگاه باشید! رسول خدا(ص) تصمیم دارد همان گونه سایر احکام اسلامی را به شما آموزش داد با انجام آن می خواهد مناسک حج را به شما آموزش دهد.))

3-((همراهی هفتاد هزار نفر حج گزار))

پس از دعوت عمومی مردم به حج، هفتاد هزار از مردم مدینه و اطراف مدینه، با پیامبر(ص) برای انجام حج تمتع همراه شدند و امام باقر(ع)روایت می نمایند: ((فَخَرَجَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ خَرَجَ مَعَهُ اَلنَّاسُ ۰۰ فَحَجَّ بِهِمْ وَ بَلَّغَ مَنْ حَجَّ مَعَ رَسُولِ اَللَّهِ مِنْ أَهْلِ اَلْمَدِينَةِ وَ أَهْلِ اَلْأَطْرَافِ وَ اَلْأَعْرَابِ سَبْعِينَ أَلْفَ إِنْسَانٍ أَویزیدون))

4-((کار شکنی منافقین بانصب امامت علی علیه السلام در مکه، عرفات و منا))

در اینکه نصب امامت علی علیه السلام در سه مکان مهم ((مکه، عرفات و منا)) با اینکه فرصت چنین امری بود انجام نشد و در سرزمین جحفه و غدیر انجام گرفت امام باقر علیه السلام به رمز گشایی این راز مهم پرداخت و قبل از گزارش خطبه می فرمایند:

اولا: پس از آنکه پیامبر (ص) و حج گزاران برای انجام حج تمتع در روز نهم ذی حجه به عرفات آمدند، جبرییل بار دیگر بر رسول خدا(ص) فرود آمدند و از ایشان خواستند به امر الهی فریضه دوم را انجام داده و امام علی(ع) به امامت در جمع حج گزاران در عرفات معرفی نمایند((فَلَمَّا وَقَفَ بِالْمَوْقِفِ أَتَاهُ جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنِ اَللَّهِ عَزَّو جَلَّ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُقْرِؤُكَ اَلسَّلاَمَ فَسَلِّمْهُ وَصِيِّكَ وَ خَلِيفَتِكَ مِنْ بَعْدِكَ حُجَّتِيَ اَلْبَالِغَةِ عَلَى خَلْقِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَأَقِمْهُ لِلنَّاسِ عَلما))

ثانیا: پیامبر (ص)به دلیل کار شکنی منافقین وایجاد اختلاف معرفی امام علی(ع) درعرفات را به تاخیر انداخت تا به مسجد خیف منا رسید، بار دیگر جیرییل نازل شد و همان دستور الهی را بار دیگر بر پیامبر ابلاغ کرد:((فَأَخَّرَ ذَلِكَ إِلَى أَنْ بَلَغَ مَسْجِدَ اَلْخَيْفِ فَأَتَاهُ جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي مَسْجِدِ اَلْخَيْفِ فَأَمَرَهُ بِأَنْ يَعْهَدَ عَهْدَهُ وَ يُقِيمَ عَلِيّاً عَلَماً لِلنَّاسِ يَهْتَدُونَ بِهِ))

ثالثا: پیامبر باز به دلیل کار شکنی منافقین نصب امام علی علیه السلام را در منا انجام نداد تا این که کاروان حج به غدیر رسید، بار سوم جبرئیل بر پیامبر فرود امد وآن حضرت را مکلف برنصب رسمی امام علی(ع) نمود(( :فَلَمَّابَلَغَ غَدِيرَخُمٍّ قَبْلَ اَلْجُحْفَةِ بِثَلاَثَةِ أَمْيَالٍ أَتَاهُ جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُقْرِؤُكَ اَلسَّلاَمَ وَ يَقُولُ لَكَ- يٰا أَيُّهَا اَلرَّسُولُ بَلِّغْ مٰا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّك فی علی))

*******

ششم‌-«شرح و تفسیر مقدمه عارفانه خطبه غدیریه»

متن مقدمه خطبه: «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی عَلا فی تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فی تَفَرُّدِهِ وَجَلَّ فی سُلْطانِهِ وَعَظُمَ فی اَرْکانِهِ ...»

شرح متن خطبه:

(۱۷) فراز، از (۱۱۰) فراز خطبه غدیریه که رسول الله صلی الله علیه وآله در جمع 120 هزار حج گزار در سرزمین جحفه در سال دهم هجرت روز 18 ذی حجه (غدیر) ایراد فرمودند مقدمه خطبه است که در حمد و ستایش ذات باریتعالی است که جنبه عرفانی، قدسی و ملکوتی دارد و پیوسته رسول الله(ص) در این (۱۷) بند، از (صفات ذات) به (صفات افعال) و از (صفات افعال) به (صفات ذات) و از (صفات جلال) به (صفات جمال) و از (صفات جمال) به (صفات جلال) سلوک می نمایند، برای فهم صحیح این(۱۷)بند عرفانی و سالکانه بیان چند نکته لازم است:

1-((شرح و تفسیر صفات ذات و صفات فعل))

مقصود از (صفات ذات) حضرت جل اسمه صفاتی است که دو طرف ندارد. اگر ذات مطلق و بی نهایت حق، درست تصور شود آن صفات خود بخود تصور می شود. ولی صفات فعلی صفاتی است که صرف تصور ذات کافی نیست؛ بلکه باید این فعل هم محقق شده باشد تا بتوان آن صفت را به خدا نسبت داد و به عبارت دیگر: صفات ذات خدا صفاتي است که نمی شود بگوييم خدا بوده و آن صفت را نداشته است. مثلاً نمي توانيم العياذ بالله بگوييم: خدا بوده و علم نداشته است يا خدا بوده و قدرت نداشته است؛ چون خداي بي علم و قدرت كه خدا نيست.

امّا صفات فعل، يعني اسمهاي كارهاي خدا، و تا خدا كاري را انجام ندهد نمي توانيم بگوييم خدا آن صفت را ابرازكرده است مثلاً رزّاق بودن (روزي دهنده بودن) بايد مخلوق خلق شود و خدا به او روزي بدهد تا به او روزي دهنده بگويند. يا همين خالق بودن؛ تا خدا كسي را خلق نكرده كه نمي توان به او خالق گفت.

تامل در هریک از صفات ذات و صفات افعال همچون(علم، قدرت، خلق) که در این فرازهای خطبه غدیریه آمده است بیان گر سلوک عارفانه رسول الله (ص) است که خدا را با آن حمد وستایش می نماید و می فرماید:

((اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی عَلا فی تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فی تَفَرُّدِهِ وَجَلَّ فی سُلْطانِهِ وَعَظُمَ فی اَرْکانِهِ، وَاَحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلْماً وَ هُوَ فی مَکانِهِ وَ قَهَرَ جَمیعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهانِهِ، حَمیداً لَمْ یَزَلْ، مَحْموداً لایَزالُ (وَ مَجیداً لایَزولُ، وَمُبْدِئاً وَمُعیداً وَ کُلُّ أَمْرٍ إِلَیْهِ یَعُودُ). بارِئُ الْمَسْمُوکاتِ وَداحِی الْمَدْحُوّاتِ وَجَبّارُ الْأَرَضینَ وَ السّماواتِ، قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ، رَبُّ الْمَلائکَةِ وَالرُّوحِ، مُتَفَضِّلٌ عَلی جَمیعِ مَنْ بَرَأَهُ، مُتَطَوِّلٌ عَلی جَمیعِ مَنْ أَنْشَأَهُ. یَلْحَظُ کُلَّ عَیْنٍ وَالْعُیُونُ لاتَراهُ.

ستایش خدای را سزاست که در یگانگی اش بلند مرتبه و در تنهایی اش به آفریدگان نزدیک است؛ سلطنتش پرجلال و در ارکان آفرینش اش بزرگ است. بی آنکه مکان گیرد و جابه جا شود، بر همه چیز احاطه دارد و بر تمامی آفریدگان به قدرت و برهان خود چیره است.
همواره ستوده بوده و خواهد بود و مجد و بزرگی او را پایانی نیست. آغاز و انجام از او و برگشت تمامی امور به سوی اوست. اوست آفریننده آسمان ها و گستراننده زمین ها و حکمران آن ها. دور و منزه از خصایص آفریده هاست و در منزه بودن خود نیز از تقدیس همگان برتر است. هموست پروردگار فرشتگان و روح؛ افزونی بخش آفریده ها و نعمت ده ایجاد شده هاست. به یک نیم نگاه دیده ها را ببیند و دیده ها هرگز او را نبینند.)

2-((شرح و تفسیر صفات جمال و جلال))

مقصود از ((صفات جمال)) صفاتی است وقتی انسان با ان ارتباط برقرار می کند چیزی جز لطف و رحمت بی کران خدا را نخواهد دید؛ مثل ستار، غفار، تواب بودن حق تعالی.

ولی ((صفات جلال )) صفاتی است وقتی انسان با آن ارتباط بر قرار می کند آنچه را که می یابد کبریایی، هیبت و عظمت الهی است مثل متکبر، منتقم و قهار بودن خداوند متعال است.

در این فراز (۱۷)گانه رسول اعظم از صفات جمال به جلال و از جلال به جمال سلوک نموده و می فرمایند:

(کَریمٌ حَلیمٌ ذُوأَناتٍ، قَدْ وَسِعَ کُلَّ شَیءٍ رَحْمَتُهُ وَ مَنَّ عَلَیْهِمْ بِنِعْمَتِهِ. لا یَعْجَلُ بِانْتِقامِهِ، وَلایُبادِرُ إِلَیْهِمْ بِمَا اسْتَحَقُّوا مِنْ عَذابِهِ. قَدْفَهِمَ السَّرائِرَ وَ عَلِمَ الضَّمائِرَ، وَلَمْ تَخْفَ عَلَیْهِ اَلْمَکْنوناتُ ولا اشْتَبَهَتْ عَلَیْهِ الْخَفِیّاتُ. لَهُ الْإِحاطَةُ بِکُلِّ شَیءٍ، والغَلَبَةُ علی کُلِّ شَیءٍ والقُوَّةُ فی کُلِّ شَئٍ والقُدْرَةُ عَلی کُلِّ شَئٍ...

کریم و بردبار و شکیباست. رحمت اش جهان شمول و عطایش منّت گذار. در انتقام بی شتاب و در کیفر سزاواران عذاب، صبور و شکیباست. بر نهان ها آگاه و بر درون ها دانا. پوشیده ها بر او آشکار و پنهان ها بر او روشن است. او راست فراگیری و چیرگی بر هر هستی. نیروی آفریدگان از او و توانایی بر هر پدیده.

*******

هفتم-«فلسفه نصب امامت درخطبه غدیریه»

متن خطبه: قَدْأَعْلَمَنی أَنِّی إِنْ لَمْ أُبَلِّغْ ما أَنْزَلَ إِلَی فی حَقِّ عَلِی( فَما بَلَّغْتُ رِسالَتَهُ) ، وَقَدْ ضَمِنَ لی تَبارَکَ وَتَعالَی الْعِصْمَةَ مِنَ النّاسِ))

شرح متن خطبه:

پس از خطبه عارفانه و پیش از معرفی امام علی(ع)، پیامبر درمقام توجیه حج گزاران در مقام گزارش برآمد ند که فلسفه امامت چیست و چرا می خواهند اقدام به نصب امامت بعدازخود بنمایند ازهمین رو. فراز(۱۷و۱۸) خطبه غدیریه اختصاص به بیان فلسفه امامت دارد.
شرح این دو فراز زمانی امکانی پذیر است که به دو استدلال بسیار دقیق برای نصب اصل امامت دقت و تامل نماییم؛

دلیل اول؛ ((بر فلسفه امامت))

دلیل اول؛ بر فلسفه وجود امامت در این است که حقیقت و باطن توحید نبوت است و اگر نبوت نباشد از توحید، شرک بیرون می آید همان گونه که هندوها و بوداییان خودشان را موحد می دانند؛ ولی در همان حال گاو می پرستند چون به نبوت اعتقاد ندارند اما اگر نبوت کنار توحید باشد، توحید در جای اصلی خودش قرار می گیرد و قران کریم خدا را اینگونه تو صیف می کند: (هوالاول هوالاخر هو الظاهر هوالباطن)

حقیقت نبوت را نیز امامت تشکیل می دهد؛ چون اگر امامت نباشد پیامبری برای ما توصیف می شود که از بشر معمولی هم پایین تر خواهد بود. کافی است برای اثبات این مدعا که نبوت منهای امامت چه سرنوشتی پیدا می کند فقط به این چند روایتی که در صحاح سته اهل سنت امده است توجه شود:

۱- (روزی پیامبر درمسجد نشسته بود صدای قران خواندن مسلمانی بگوشش رسید فرمود: خدای رحمتش کند این قاری قران را، مرا به یاد آیاتی اورده که بکلی فراموش کرده بودم از فلان سوره از قرآن را اسقاط می کردم: صحیح بخاری،ج۶،ص۱۱۰،صحیح مسلم،ج۲،ص۱۹)

۲- (عایشه می گوید: درحالیکه دوکنیزک اوازه خان درخانه من شعرهایی از جاهلیت و جنگ انان را با او از می خواندند پیامبر وارد اطاق من شد و هیچ عکس العملی نشان نداد؛ ولی پدرم ابوبکر وارد شد به شدت و تندی به من گفت: ساز و او از شیطانی در محضر پیامبر؟! پیامبر به ابوبکر فرمود کاری به انها نداشته باشد هر قومی عیدی دارد امروز هم عید ما است. صحیح بخاری،ج ۲ص۳و صحیح مسلم،ج۳،ص۲۲)

3- (عایشه می گوید: من و پیامبر در زیر یک رو انداز خوابیده بودیم؛ ابوبکر وارد شد، پیامبر بدون این که از جایش بلند شود اجازه داد ابوبکر وارد شود کارش انجام داد، و پس از وی عمر وارد شد، باز همین گونه بود اما وقتی عثمان وارد شد پیامبر به او گفت: لباست را به دور خود بپیچ و خودش هم بلند شد، لباس کامل پوشید. عرض کردم چرا در مقابل عثمان این همه احترام قایل شدی فرمود: ایا حیا نکنم از مردی که فرشتگان از او حیا می کنند: صحیح مسلم ،ج۷،ص۱۱۶)

این ها چند گزارش از صحاح سته بود که به عنوان نمونه در این جا اورده یم و از نقل بسیاری از ان ها عذرخواهم، ولی با تامل در همین چند مورد می یابیم وقتی نبوت منهای امامت تفسیر می شود چقدر غم انگیز می گردد، مقام ومنزلت رسول خدا (ص) چگونه تنزل پیدا می کند و از مردم معمولی هم معمولی تر می شود.

دلیل دوم‌؛ ((بر فلسفه امامت))

دلیل دوم؛ برفلسفه نصب امام آن است که امام، باطن و حقیقت احکام اسلامی را تشکیل می دهد و اگر امام نباشد نه تنها نمی توان تشخیص داد حلال و حرام الهی کدام است، بلکه در مقام اجرا نیز احکام اسلامی جنبه اجرایی پیدا نمی کند.

از همین رو امام کاظم (ع) در تفسیر ایه (۳۱) سوره اعراف (قل انما حرم ربی الفواحش ماظهر منها وما بطن: ای پیامبر بگو که پروردگار من تنها امور شایسته و پلید را ممنوع نموده، چه اشکار باشند وچه پنهان)می فرمایند: (فجمیع ما حرم الله فی القران هوالظاهر، والباطن من ذالک ایمه الجور ،و جمیع ما احل الله تعالی فی الکتاب هو الظاهر والباطن من ذالک ایمه الحق: تمام انچه را که خداوند در قران تحریم نموده پلیدی ان محرمات، سطحی و ظاهری است، و باطن و روح ان پلیدی ها، امام جایر و ظالم اند، و تمام آنچه را که خداوند دراین کتاب حلال نموده حلیت و نیکی و مترقی بودن آن امور سطحی وظاهری است و ریشه و روح و باطن ان امام حق اند: اصول کافی،ج۱،ص۳۷۴)

امام کاظم (ع) دراین تفسیر ریشه تمام بیماری های اجتماعی و ام الفساد را امام جایر و ظالم و منشا سعادت اجتماعی را امام عادل می داند.پس باتوجه به این دو دلیل نتیجه می گیریم که امامت استمرار راه نبوت است به همین دلیل است پیامبر درخطبه غدیریه می فرماید:((لا إِلهَ إِلاَّهُوَ - لاَِنَّهُ قَدْأَعْلَمَنی أَنِّی إِنْ لَمْ أُبَلِّغْ ما أَنْزَلَ إِلَی (فی حَقِّ عَلِی) فَما بَلَّغْتُ رِسالَتَهُ : - معبودی جز او نیست - چرا که اعلام فرموده که اگر آن چه ( درباره ی علی ) نازل کرده به مردم نرسانم ، وظیفه رسالتش را انجام نداده ام )).

*******

هشتم-«راز تکرار نصب امام علی علیه السلام در غدیر»

متن خطبه: ((أَلا وَإِنَّی قَدْ بایعْتُ الله وَ عَلِی قَدْ بایعَنی . وَأَنَا آخِذُکمْ بِالْبَیعَةِ لَهُ عَنِ الله عَزَّوَجَلَّ )).

شرح متن خطبه:

فراز(۲۱تا۲۴)خطبه، اشاره به گروه های مخالف رهبری امام علی (ع) و راز تکرار نصب امامت آن در غدیر دارد چراکه: هرچند از سال سوم بعثت و نزول ایه مبارکه ((فانذر عشیرتک الاقربین)) پیامبر بااین بیان (هذا اخی، وصیی، وزیری) بارها امام علی (ع) را در موقععیت های مختلف به عنوان جانشین خود معرفی کرده بودند. ولی به سه دلیل آن معرفی ها کفایت نمی کرد و می بایست در کنگره بزرگ غدیر به عنوان آخرین بار آن حضرت معرفی شود:

دلیل اول؛ نظام ولایی که از یک طرف قدسی و اسمانی و نیز نصب و مشروعیتش از ناحیه حق تعالی باشد و ازطرف دیگر کارامد و مقبولیتش زمینی و به بیعت مردم بستگی داشته باشد تجربه جدید بشری بود وسابقه نداشته است.به همین دلیل نصب های گذشته تنها قدسی و اسمانی بودن را ثابت می کرد نه جنبه زمینی را، از همین رو یک بار دیگر در کنگره غدیر نصب امامت علی(ع) به امر الهی تکرار شد تا جنبه بیعت مردم نیز انجام بگیرد و مسلمین بافرم و قالب حکومت ولایی آشنا شوند.

دلیل دوم؛ هرچند در بیست و سه سال از دوره بعثت، حضرت علی(ع) در موقعیت های مختلف به عنوان امام، خلیفه، وصی پیامبر معرفی شد؛ ولی همه در مکه ومدینه بوده است. ولی به صورت جهانی و در کنگره عظیمی چون غدیر در بین جمعیت ۱۲۰ هزار جمعیت ازمدینه، ،یمن ،شامات.. نبوده است. برای اینکه همه جهان اسلام ازهمه بلاد اسلامی در جریان چنین واقعه عظیم قرار بگیرند پیامبر تصمیم گرفت دراین کنگره شکوهمند، علی (ع) به عنوان وصی خود معرفی نمایند.

دلیل سوم؛ هر چند در دوره بیست و سه ساله بعثت، بارها پیامبر(ص)، علی(ع) را به عنوان وصی خود معرفی نموده بود و در حدیث منزلت فرموده بود:(انت منی بمنزله هارون من موسی) ولی از آنجایی که این امام علی (ع)بود درشب لیله المبیت جای پیامبر خوابید تا ان حضرت از ترور حتمی قریش نجات یافت و این علی (ع) بود که گردن گردنکشان سران قریش را قطع کرد تا زمینه فتح وت ثبیت اسلام فراهم آورد که خود درنامه (۶۴)نهج البلاغه خطاب به معاویه می نویسد: 
(عندی السیف الذی اعضضته بجدک و خالک واخیک فی مقام واحد: شمشیری که من ان را دریک روز برجد تو(عتبه)ودایی تو(ولید)وبرادرت (حنظله) فرود اوردم نزد من است.

پس در این مدت دشمنان فراوانی برایش به وجود آمده است. علاوه بر این، امام علی (ع) شخصیتی بود که در زیر مجموعه قبیله اوس،خزرج،تیم، عدی، اوس،خزرج و اموی قرار نداشت طبعا مردمی که رهبری را در ساختار قبیله ای تعریف می کردند نمی خواستند رهبری خارج از حزب وقبیله خود را بپذیرند.ازهمین رو بسیار ساده قابل پیش بینی بود آنان، آنچه که پیامبر فرموده بود انکار نمایند و یا به گونه دیگر توجیه نمایند. رسول خدا به امر الهی در کنگره عظیم حج امام علی(ع) را معرفی کردند تاراه هرگونه انکار امامت را به روی همه ببندند. ازهمین رو پیامبر خبر ازتوطئه این گروه منافق داد و فرمود:

((لاوَإِنِّی عِنْدَ انْقِضاءِ خُطْبَتی أَدْعُوکمْ إِلی مُصافَقَتی عَلی بَیعَتِهِ وَ الإِقْرارِبِهِ ، ثُمَّ مُصافَقَتِهِ بَعْد: اینک شما را می خوانم که پس از پایان خطبه با من و سپس با علی دست دهید تا با او بیعت کرده به امامت او اقرار نمایید)) ونیز خطاب به حج گزاران فرمود:((أَلا وَإِنَّی قَدْ بایعْتُ الله وَ عَلِی قَدْ بایعَنی . وَأَنَا آخِذُکمْ بِالْبَیعَةِ لَهُ عَنِ الله عَزَّوَجَلَّ . ( إِنَّ الَّذینَ یبایعُونَک إِنَّما یبایعُونَ الله ، یدُالله فَوْقَ أَیدیهِمْ . فَمَنْ نَکثَ فَإِنَّما ینْکثُ عَلی نَفْسِهِ، وَ مَنْ أَوْفی بِما عاهَدَ عَلَیهُ الله فَسَیؤْتیهِ أَجْراً عَظیماً ) :.آگاه باشید من با خداوند و علی با من پیمان بسته و من اکنون از سوی خدی عزّوجل بری امامت او پیمان می گیرم . «[ای پیامبر]آنان که با تو بیعت کنند هر آینه با خدا بیعت کرده اند . دست خدا بالی دستان آنان است . و هر کس بیعت شکند ، بر زیان خود شکسته ، و آن کس که بر پیمان خداوند استوار و باوفا باشد ، خداوند به او پاداش بزرگی خواهد داد.))

*******

نهم-«راز دلالت کلمه (مولا) بر امامت»

متن خطبه: ( ثم قال: «ایهاالنَّاسُ ، مَنْ اَوْلی بِکمْ مِنْ اَنْفُسِکمْ ؟ قالوا : الله و رَسُولُهُ . فَقالَ : اَلا من کنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلی مَوْلاهُ ، اللهمَّ والِ مَنْ والاهُ و عادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْمَنْ نَصَرَهُ واخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ))

شرح متن خطبه:

این فراز (۴۱) به دلیل تقطیع از فراز های پیشین و فرازهای پسینی که درمنابع اهل سنت انجام گرفته و در (۴۳) منابع روایی، تفسیری و تاریخی اهل سنت تنها فراز(من کنت مولاه فهذا علی مولاه) را آوردند زمینه انحراف از غدیر فراهم شد که کلمه (مولا) درلغت مشترک لفظی بین معانی چون پسرعمو، غلام، همسایه و رهبر است و (مولا) در کلام پیامبر به معنای دوستی است نه امام وزعیم امت. ولی به دلایل متعدد (مولا) هرچند معانی متعدد دارد ولی (مولا) درکلام رسول الله (ص) رانمی توان حمل بر دوستی و محبت نمود:

دلیل اول؛ استدلال به امامت امام علی (ع) درخطبه غدیریه تنها به این فراز نیست تا گفته شود کلمه (مولا) معانی متعدد دارد؛ بلکه به متن خطبه غدیریه است که دراین متن (۳۷) بار در فراز های متعدد خلیفه، وصی، امام آمده است و دیگر راهی برای چنین مغالطات و تاویل ها باقی نمی ماند که چند مورد را برای فهم بیشتر می آوریم:

۱- درفراز نوزدهم آمده است(أَنْ أَقُومَ فی هذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ کلَّ أَبْیضَ وَأَسْوَدَ: أَنَّ عَلِی بْنَ أَبی طالِبٍ أَخی وَ وَصِیی وَ خَلیفَتی ( عَلی أُمَّتی ) وَالْإِمامُ مِنْ بَعْدی ، الَّذی مَحَلُّهُ مِنّی مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسی إِلاَّ أَنَّهُ لانَبِی بَعْدی وَهُوَ وَلِیکمْ بَعْدَالله وَ رَسُولِهِ.))

۲- در فراز چهل ویکم آمده است:فَاعْلَمُوا مَعاشِرَ النّاسِ ( ذالِک فیهِ وَافْهَموهُ وَاعْلَمُوا ) أَنَّ الله قَدْ نَصَبَهُ لَکمْ وَلِیاً وَإِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَی الْمُهاجِرینَ وَالْأَنْصارِ وَ عَلَی التّابِعینَ لَهُمْ بِإِحْسانٍ، وَ عَلَی الْبادی وَالْحاضِرِ، وَ عَلَی الْعَجَمِی وَالْعَرَبی، وَالْح