مسیر جهاد تبیین از فرهنگ میگذرد

گفتوگو با پژوهشگر تاریخ معاصر
مسیر جهاد تبیین از فرهنگ میگذرد
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR برهمین اساس در سلسه یادداشتها و گفتوگوهایی به بررسی این موضوع میپردازد. آنچه در ادامه میخوانید گفتوگویی با آقای دکتر محسن غنییاری، مدرس دانشگاه و پژوهشگر تاریخ معاصر است. ایشان معتقد است مسیر اصلی جهاد تبیین از حوزه فرهنگ می گذرد و باید این مقوله را بیشتر مدنظر داشت.


جامعه آرمانی فرهنگ ما کجاست و مدینه فاضله ما چیست؟ پس نمیدانیم و درست تبیین نشده است؛ در نتیجه وزارتخانههای ما هم نمیدانند و نهادهای فرهنگیمان هم بیاطلاع هستند. هرکسی از ظن خود شد یار من و هرکسی هر چیزی را که فکر میکند درست است به آن عمل میکند.
فکر میکنید در این زمینه درس تاریخ و تاریخ شفاهی چقدر میتواند موثر باشد؟
حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: درست است که من به اندازه پیشینیان عمر نکردهام، امّا در کردار آنها نظر افکندم، و در اخبارشان اندیشیدم، و در آثار شان سیر کردم تا آنجا که گویا یکى از آنان شدهام، بلکه با مطالعه تاریخ آنان، گویا از اوّل تا پایان عمرشان با آنان بودهام.
تاریخ برای عبرتآموزی است. تاریخ بهیقین یکی از ابزارهای اصلی جهاد تبیین است. تاریخ با توجه به مفهوم امروزی آن از تولید به مصرف است و تولید به مصرفترین نوع تاریخ ما تاریخ شفاهی است. توجه به تاریخ یقینا لازم است و دشمن هم آن را خوب فهمیده است. به همین دلیل است که به واقعیتهای تاریخی حمله کرده و آنها را تحریف میکند.
یکی از بسترهایی که دشمن سرمایهگذاری زیادی روی آن کرده بحث فضای مجازی است. فرصت رشد و توسعه این بستر به نظر شما چقدر میتواند در جهاد تبیین موثر باشد؟
متأسفانه ما در تولید مشکل داریم و در مرحله واکنش قرار داریم. دوستان جوانمان بیشتر از اینکه به این قسمت بها بدهند سایت و شبکههای راهاندازی میکنند ولی توان تولید محتوا ضعیف است. مشکل ما بیشتر در زمینه تولید محتواست، نه بسترهای فضای مجازی. اینکه فیلم هالیوود میتواند تأثیرگذار باشد و فیلمهای ما خیر به این دلیل است که ما فیلمنامه خوبی نداریم تا بتوانیم فیلمی را در مقابل آنها بسازیم. باید عمیقتر فکر کرده و آدمهایی تربیت کنیم که متن تولید کنند، چرا وقتی ۱۴۰۰ سال از اسلام گذشته، پایههای اسلام قویتر شده است؟ چون عدهای در حوزه علمیه نشسته و برای هر شبهه دینی دارند محتوا تولید میکنند اما برای شبهههای تاریخی ما کسی را ملزم نکردهایم که محتوا تولید کند.
آنها تولید محتوا میکنند ولی ما تولید محتوا را کنار گذاشتهایم. ما داریم به پله دوم توجه میکنیم و میگوییم این سایت یا شبکه را راهاندازی کنیم ولی ما اول باید تولید محتوا کرده و آن را تقویت کنیم. باید کتابهای زیادی تولید کنیم؛ در اختیار گرفتن فضای مجازی در جهاد تبیین این نیست که ما سایت راهاندازی کنیم، بلکه این است که ما محتوا تولید کنیم. فیلم خوب ساختن کارگردان و چهار دوربین نمیخواهد، متن هم میخواهد. اگر شما متنی بهخوبی بینوایان نوشتید، چندین و چند کارگردان میآیند و از روی آن فیلم میسازند و به دهها زبان آن را تجربه میکنند. وقتی شما متن خوب تولید کنید، مقاله خوب تولید کنید که به زبان آنها نزدیک باشد با مردم ارتباط برقرار میکنید، در آن صورت مردم به آن روی میآورند.
چه راهکارهایی برای مؤثرتر کردن جهاد تبیین میتواند مد نظر قرار گیرد؟
من فکر میکنم ما ظرفیت، پتانسیل و انرژی بالایی در جنگ نرم داریم. این پتانسیل را بهجای آنکه به سمت مسائل سطحی سوق دهیم، باید به سمت مسائل عمقی سوق داده شوند؛ برای اینکه به سمت مسائل عمقی سوق داده شوند، باید همان سربازان جنگ نرم را درست آموزش بدهیم؛ مثلاً درباره سینمای دینی. آیا سینمای دینی این است که ما بحث کنیم سینمای دینی چیست؟ بهجای آنکه بخواهیم بحث کنیم که سینمای دینی چیست، باید کارگردان دیندار تربیت کنیم که دیگر نیازی به بحث در این مورد نباشد و خودش چند فیلم دینی بسازد و ارائه دهد. اولین مرحله این است که ما نیرو را تربیت کنیم و این تربیت ظاهری نباشد. غیر از اینکه باید پاسخ دشمن را بدهیم، باید در ابتدا حرف خودمان را بزنیم.
بحث دیگر این است که جوانان ما باید تاریخ انقلاب را بشناسند و تاریخ دفاع مقدس و ادبیات انقلاب را بشناسند. رمانهای انقلاب و آرمانهای دفاع مقدس را بخوانند، مشکل ما اینجاست. دوستانی که وارد این عرصه میشوند چقدر اطلاعات دارند؟ ما بهجای اینکه بچهها و جوانهایمان را روزنامهخوان کنیم، خبرخوان کنیم، باید کتابخوان کنیم. دیگر لازم نیست ما کاری کنیم، آنها خواندههایشان را که به فضای مجازی منتقل کنند حتی اگر از نظر فنی ضعیف باشیم، وقتی محتوا دست ماست آن را در ظرف دشمن میریزیم. به مربی یک تیم فوتبال گفتند که شما دروازهبان خوبی ندارید و گل میخورید. گفت: اگر یکی بخورم، دوتا میزنم یعنی خط حمله بسیار قوی دارم. باید خطحمله قوی داشته باشیم یعنی کسانی را باید داشته باشیم که دانش و بینش و انگیزه داشته باشند، اگر اینها با دانش وارد نشوند، دوست دارند که کمک کنند ولی نمیتوانند. در حال حاضر خیلیها از شهید رجایی اطلاع ندارند و حتی اسم او را نشنیدهاند. اندیشههای امام، شهید مطهری، شهید رجایی و شهید بهشتی کجاست؟ درمورد اندیشههای رهبر انقلاب هم همنیطور. واقعا ما اندیشههای رهبر انقلاب را نمیشناسیم و برداشتهای سطحی میکنیم و متأسفانه براساس آن برداشتهای سطحی نیز عمل میکنیم.


نقطه شروع و محوری برای یک تبیین اصولی و تأثیرگذار کجاست؟
تربیت نیرو؛ تربیت اصولی و نه تربیت سیاستزده و هیجانی برای هدفی که میخواهیم. امام ۱۵ سال زحمت کشید و نیرو تربیت کرد همه مسئولانی که آمدند تربیتیافته امام خمینی رحمهالله هستند. اگر ما تربیت سطحی، هیجانی، شعاری و تبلیغی کنیم، باختهایم. ما آدمهایی را باید تربیت کنیم که اول اطلاعات درست داشته باشند. به تعبیر امام صادق علیهالسلام؛ «العالم بزمانه لاتهجم علیه اللّوابس» هرکس عالم زمان باشد بدیها به او حمله نمیکنند. رهبر انقلاب میفرمایند بصیرت و نام آن بصیرتافزایی است.
امکان بهکارگیری این نیروهای تربیتیافته را دولتیهایی که بودجه دارند باید فراهم کنند و از این نترسند که اینها ممکن است در جاهایی خطاهایی هم بکنند. بههرحال مشق نانوشته غلط ندارد، باید تربیت شوند، مسیر فراهم شود و بعد مراقب بود که خطاهایشان را آرامآرام بپوشانند. به تعبیر ما در بخش انتشارات، میگوییم کتاباولیها. بسیاری از افرادی که الان نویسنده خوبی شدند، بعد از انقلاب عدهای که میفهمیدند کتاب اینها میخواست منتشر شود از آنها حمایت کردند. اولین کاری که بعد از انقلاب کردند این بود که آنها بفهمند چگونه کتاب بنویسند و مطلب درست یعنی چه و معیارها را آنچنان بالا نبردند که فرد خودش را با نویسنده قهاری مطابقت دهد. در جهاد تبیین هم همینطور است. اگر جوان انحراف نداشته باشد، اگر خطاهایی هم داشت و نمره او ۱۴ شود چون در مسیر انحرافی نیست، اهمیتی ندارد. این دو مسئله اصل است.
افزودن دیدگاه جدید