تبلیغ در سیره و گفتار عارفان (4)
نام نشریه: مبلغان، شماره 5
چه بگوئیم؟
مقدمه
در عصری كه باطل گرایان و كژ اندیشان در زمینههای اخلاقی، عقیدتی، فكری، اجتماعی و... با شدت و خشونت تمام سخنان زهرآگین میپراكنند و نوشتههای باطل ترویج میكنند، نیك اندیشان طرفدار حق وظیفهای بس سنگین بر عهده دارند. آنان باید به روشنگری و بیان حقایق بپردازند و معارف الهی و علوم محمدی را - در همۀ زمینهها - با زبانی گویا، سخنانی شیوا، پیامی رسا و برهانی قاطع به همگان برسانند. امروزه سكوت و در خود فرو رفتن نه تنها جایز نیست؛ بلكه موجب جرئت دشمنان و تنها ماندن دین است.
موعظه و سخنرانی به عنوان یكی از كاریترین ابزارهای رسانیدن پیام در این زمان همچون همۀ زمانها میتواند راه گشا باشد.
آنچه در پیش رو دارید كلامی چند در باب بایستههای سخن از گفتار و كردار عارفان است. امید آنكه همۀ مبلغان ارجمند بتوانند از منویات این انسانهای الهی بهره برند.
اهمیت موعظه
مرحوم شهید مطهری رحمه الله در اهمیت موعظه میفرماید:
«موعظه كلامی است كه به دل نرمی و رقت میدهد، قسوت را از دل میبرد، خشم و شهوت را فرو مینشاند، هواهای نفسانی را تسكین میدهد، به دل صفا و جلا میدهد. هیچ كس نیست كه از موعظه بی نیاز باشد و هیچ جامعهای نیست كه احتیاج به موعظه نداشته باشد. موعظۀ واقعی كه [به] راستی در دل اثر كند - جز به وسیلۀ دین ممكن نیست. مواعظ دین است كه میتواند بر روی دلها اثر بگذارد و به دلها خشوع بدهد». (1)
در اهمیت وعظ و نصیحت همین بس كه صاحب «سراج السائرین» مینویسد:
«باید دانست كه جملۀ انبیا و رسل همه، ناصحان بودند در كار خدای عز وجل و به فرمان او بودند... همه، مشفق، ناصح و معتمد بودند و دوستان خدای تعالی بودند و دلال خیر بودند و مناع شر بودند و راهبران بودند به خدای تعالی و به دین و شریعت.
و بر بدل كرد [تبدیل كردن] نمامان، مفسدان، حاسدان، منافقان، اهل بدعت و غل و غش، حرام خوار، حرام گیر و حرام گوی و. » (2) (همۀ اینان را هدایت میكردند) .
چه باید گفت؟
عارف كامل مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا ملكی تبریزی نوشته است: «باید همت او (مبلغ و واعظ) محكم نمودن عقیدۀ آنان (مردم) در بزرگداشت امور دین بوده و دوستی خداوند متعال و پیامبران و اولیا را در دلهای آنان قرار دهد و از نعمتهای خداوند متعال و بزرگی او و سختی خشم و شدت عذابش خیلی بگوید.
آداب رفتار شایسته - با خداوند متعال و پیامبران و دوستانشان را، به شنوندگان آموزش داده و آنان را ترغیب به بی اعتنایی به شكوفهها، زیبایی و آرایش دنیا نموده و آنان را از آن پرهیز دهد.
از حالات مراقبین و ترس آنان و عبادات و مراقبت هایشان و اشتیاق آنان به دیدار خداوند و لطف زیاد و كرامتهای فراوان و بخششهای بزرگ خداوند به آنان بسیار بگوید.
در خلال سخنانش، با نرمی و مدارا و بیانی ساده و به روش پیامبران، به حقیقت عقاید حقه اشاره و با بیانی لطیف و الفاظ معروف دینی كه اهلش با آن مانوس هستند، این حقایق را به اذهان نزدیك نماید». (3)
دانشمند شهید، استاد مرتضی مطهری رحمه الله مینویسد:
«باید همیشه گروهی شایسته، مردم را موعظه كنند؛ به یاد خدا بیاورند؛ از غفلتی كه از مرگ دارند بیرون بیاورند؛ مردم را متوجه آثار گناهانشان بكنند؛ از قبر و قیامت به مردم بگویند؛ مردم را به عدل الهی متوجه نمایند و... این امری است لازم و ضروری و هیچ وقت جامعه از این بی نیاز نیست» (4)
امام علی بن موسی الرضا علیه السلام دربارۀ محتوای سخنان امامان جمعه، خطیبان و [مبلغان] فرموده است:
«جعلت الخطبة یوم الجمعه لان الجمعه مشهد عام فاراد [الله] ان یكون للامیر سبب الی موعظتهم و ترغیبهم فی الطاعة و ترهیبهم من المعصیة و توقیفهم علی ما اراد من مصلحة دینهم و دنیاهم و یخبرهم بما ورد علیهم فی الآفاق من الاحوال التی فیها المضرة و المنفعة» (5)
خطبه در روز جمعه قرار داده شده است برای این كه روز جمعه زمان جمع شدن عامه مردم است. پس [خداوند] چنین اراده كرده تا به حاكم مسلمین امكان دهد كه مردم را نصیحت كند و به اطاعت ترغیب نماید و از معصیت بترساند و آنان را بر آنچه مصلحت دین و دنیایشان است آگاه سازد و آنان را به آنچه در آفاق بر آنها وارد شده است، از احوالی كه در آنها زیان و نفع است، با خبر سازد».
حضرت رضا علیه السلام در این سفارش آنچه را كه باید به عنوان محتوای سخن مد نظر قرار گیرد بدین شكل طرح میفرمایند:
1- موعظه مردم و تشویق به طاعت خدا.
2- ترساندن آنان از معصیت الهی.
3- آگاهی بخشی به مسلمانان دربارۀ مصلحت دین و دنیای آنان.
4- اطلاع دادن از وقایع و رخدادها و آنچه كه در سرنوشت آنان تاثیر دارد.
امام خمینی و محتوای سخن
1- «اگر بدعتها در دین ظاهر شود، بر علما است كه دانش خود را آشكار كنند و نگذارند فریبها و نیرنگها و دروغهای بدعت گذاران در دین و در مردم اثر كند و باعث انحراف شود» (57/10/18)
2- «اینها (مبلغان) تكلیف دارند، تكلیف شرعی - الهی دارند كه تبلیغ كنند و احكام اسلام را به مردم بفهمانند.» (60/9/18)
3- «تكلیف همه روحانیون - چه خطبایی كه منبر تشریف میبرند و... - این است كه وضعیت قیام حضرت سیدالشهداء را به مردم درست بفهمانند كه قیام برای چی بود، چه بود و با چه عدهای قیام شد». (61/7/25)
4- «باید در این دو ماه مبارك ارشادتان را قوی بكنید و مسائل اسلامی را برای آنها بگویید. مسائل سیاسی را برای آنها بگویید، در عین حالی كه مساله كربلا - كه خودش در راس مسائل سیاسی هست - باید زنده بماند..» (67/7/13)
5- «شما اسلام را به مردم بگویید... نروید سراغ احكام فقط نماز و روزه، آنها را هم باید بگویید؛ اما احكام اسلام كه منحصر در این نیست. شما سورۀ برائت را برای مردم چرا نمیخوانید؟ و شما آیات قتال را چرا نمیخوانید؟» (67/11/14)
6- «ما باید مردم را با توحید آشنا كنیم، علمای اعلام باید مردم را با توحید آشنا كنند، با معارف الهی آشنا كنند» (67/6/5)
7- «شماای فرزندان برومند اسلام! حوزهها و دانشگاهها را از توجه به شئوونات قرآن و ابعاد بسیار مختلف آن بیدار كنید». (65/5/16)
8- « [مبلغان] وظیفه دارند مردم را دعوت به صلاح، دعوت به اصلاح، دعوت به حقایق اسلامی بكنند و آنها را ارشاد بكنند» (60/8/4)
9- «شما خیر و شر را به مردم بگویید تا مردم به فطرت خودشان از شر گریزان بشوند و به خیر توجه كنند.» (63/1/14) (6)
***
آری واعظان و مبلغان دینی وظیفه سنگینی بر عهده دارند. آنان باید مردم را با معارف الهی، مكارم انسانی، فضایل اخلاقی، دستورات دینی، آگاهیهای فكری و... آشنا سازند و راه هدایت و معنویت را نشان دهند.
آنان باید اندیشههای زلال وحی و گفتارهای آسمانی معصومان را با بهترین شیوه و نیكوترین روش ارائه كنند و جانهای شیفتگان هدایت و معنویت را از سخنان و دستورالعملهای عارفان و دانشمندان ربانی سیراب كنند و هرگز از امر به معروف و نهی از منكر غافل نشوند.
عارفان چه میگفتند؟
1- دربارۀ عارف فرزانه حاج آخوند ملاعباس تربتی آمده است:
«ایشان فراوان موعظه میكرد و یكی یكی از موارد جزئی زندگی را - كه خودش به همۀ آنها وارد بود - به عنوان مثال ذكر میكرد و مردم را از حساب الهی و جواب روز قیامت میترسانید و مسائل دینی را كه بیشتر مورد حاجت و ابتلای آنها بود، برای مرد و زن میگفت و روضه فراوان میخواند و خودش بیش از همه میگریست. پس یا الله میگفت و منبر را ختم میكرد.
و چون از منبر پایین میآمد، مردم ده، یكی یكی، هر كدام مطلبی و سؤالی داشتند، مدت زیادی او را همچنان سرپا نگه داشته مطالب خود را میگفتند و همه را میشنید و جواب میگفت و هیچ علامتی از خستگی و ملال در او دیده نمیشد». (7)
2- یكی از شاگردان سید العلما مرحوم میرزا علی قاضی رحمه الله میگوید:
«آقای قاضی، شبها مجلس اخلاق داشتند و چراغ روشن نمیكردند و در همان تاریكی، بعضی از علمای نجف كه اهل باطن بودند، به آن مجلس حاضر میشدند و غالبا صحبت در «معرفة النفس» بود و تهذیب اخلاق و صحبت عرفان هم میفرمودند؛ لكن بیشتر در همان معرفت ذات انسان و خودشناسی بود و اگر ناشناسی وارد میشد، صحبت را تغییر میدادند و دربارۀ زیارت سیدالشهداء علیه السلام صحبت میفرمودند میگفتند: استعدادات مختلف است، هر حرفی را به هر كس نمیشود گفت» (8)
3- یكی از بزرگان در شرح حال عارف بالله شیخ مرتضی طالقانی، گفته است:
«از لحظهای كه به حجرهاش وارد میشدیم، مجذوب كلام جذاب و مواعظ گیرای شیخ میگشتیم. گاه چنان از خوف خداوند سخن میگفت كه ما را گریان میساخت و خود نیز میگریست... .
[ایشان] به تقوای الهی بسیار سفارش میكرد و خود نیز در عمل مجسمهای از تقوا بود. (9) »
4- یكی از بزرگان اهل معرفت میفرمود:
«آقا سید ابوالحسن هاشمی، از شاگردان مرحوم عارف بالله میرزا جواد آقا ملكی تبریزی رحمه الله بود و شاید سرآمد شاگردانش؛ بی تكلف و ساده در كوچه و بازار قم میگشت و گاهی منبر میرفت و همواره ورد زبانش این بیت و موعظۀ جناب حافظ بود:
«عاشق شو ورنه روزی كار جهان سرآید ناخوانده نقش مقصود از كارگاه هستی» (10)
5- مرحوم آیت الله معصومی همدانی میفرمود:
«اگر خواستی منبری شوی، دو چیز را فراموش نكن: اول، به همان قصد و نیتی كه دو ركعت نماز برای خدا میخوانی، به همان نیت منبر برو.
دوم، بدان مردمی كه در پای منبر تو نشسته اند، شریفترین عضوشان را كه مغز است در اختیار تو قرار داده اند. ببین چه به مغز مردم میریزی» (11)
6- «شهید دستغیب رحمه الله در شبهای احیای ماه مبارك رمضان، بر فراز منبر دعای «ابو حمزه میخواند. آه كه زمین و سقف با هم میلرزید! آن وقت كه او از سوز دل و از زبان حضرت سجاد علیه السلام میگفت: «ابكی لخروج نفسی..» نفسش به شماره میافتاد. آن جا كه دربارۀ قیامت باز هم از دعای ابو حمزه میخواند: «وجوه یومئذ مسفرة...» آن وقت چند دقیقه مكث میكرد، قلبها شكسته و اشكها روان و دستها را به آسمان بلند میكرد و با منتهای امید و با خاطری آسوده، نفس طولانی میكشید و ادامه میداد:
«سیدی علیك معولی و معتمدی و رجائی..» (12)
دربارۀ خطبههای نماز جمعه ایشان آمده است: در خطبۀ نخست، در هر خطبهاش آیه یا آیاتی را عنوان میكرد، مردم را از گناه میترسانید و از عذاب الهی و سخطش برحذر میداشت و به خدا آشنایشان میساخت... .
بخشهای معنوی خطبه را با آیاتی كه عنوان میكرد، دربارۀ معارف، مواعظ و سفارش به تقوا بود.
از معارف سعی میكرد مردم را با خدا آشنا سازد.
تذكرات مسائل روز، او را از ارشاد مردم و آشنا ساختنشان به معنویات باز نمیداشت. میكوشید با اسم، فعل و صفت خداوند آشنا شوند.
در بخش مواعظ میكوشید آنان را از عقبات بعد از مرگ بر حذر دارد؛ از قهر و سخط الهی بیندیشند و از گذشتهها پشیمان و تصمیم بر تدارك در آتیه داشته باشند.
در بخش تقوا - كه اهم آن انجام واجبات و ترك محرمات بود - نهایت اهتمام را در تشویق مردم به كار میبست و در كمتر خطبهای است كه از مردم نخواهد، واجبی از آنان فوت نشود و حرامی از آنان سرنزند». (13)
7- ثروتمندی بر واعظی گذشت كه میگفت: «عجبت من ضعیف یخالف قویا»؛ یعنی، در شگفتم از بندۀ ناتوانی كه امر خدای توانا را مخالفت میكند! این سخن نورانی، در آن مرد اثر كرد و تمام گناهان را ترك نمود و رو به خیر آورد تا یكی از خوبان شد. (14)
8- دربارۀ موعظهها و نصایح حاج میرزا علی آقا شیرازی گفته شده است:
«موعظۀ او با حكمت توام بود؛ یعنی، اظهاراتش میتوانست در مخاطبان تنبه ایجاد كند و طبیعی است برای پدید آمدن این ویژگی در مستمعان، واعظ باید ارزشهای فردی و جمعی و ملاك و میزانی را كه آنان بدان پایبند هستند، بشناسد... توصیههای عملی وی - كه ذیل حكمت عملی میگنجید - پشتوانهای از معارف نظری داشت.
او اجرای امر به معروف و نهی از منكر را با موعظه و منبر پیش گرفت. چنین روشی موجب میشد كه مردم به شیوهای مستقیم، از بدیها و نیكیها آگاهی یابند... امر مرگ را به یادشان میآورد و با تذكاری مستمر، این مهم مغفول را از حالت ناآگاهانه به شكلی آگاهانه در آورد و دست كم در قلیلی از مستمعان این تنبه بسیار با اهمیت را پدید آورد... .
عبرت آموزی از تاریخ را بهترین داروی عبور از غفلت به خودشناسی میدانست. رخدادهای تاریخی را به دیگران منحصر نمیدانست و میگفت این حوادث پروندۀ گذشتگان ما است و میتوانیم آنها را چراغ راه آیندۀ خویش قرار دهیم و از خانۀ غرور بیرون آمده و به منزل هوشیاری و بیداری گام نهیم.... نوع منبرش بیشتر متكی بر خطبهها، حكمتها، و نامههای نهج البلاغه بود». (15)
«در این باره گفته شده است: روش وعظ و خطابۀ مرحوم شیرازی رحمه الله بیشتر متون و ترجمۀ كلمات گهربار مولای متقیان امام علی علیه السلام در نهج البلاغه بود و آن چنان شنوندگان و حاضران را تحت تاثیر قرار میداد كه حتی اهل علم و روحانیان، مشتاق شركت در مجالس وعظ وی بودند و سعی میكردند به محفلش راه یابند» (16)
· پاورقــــــــــــــــــــی
1- ده گفتار، شهید مطهری، ص 261.
2- منتخب سراج السائرین، احمد نامقی، نشر آستان قدس رضوی، ص 114.
3- المراقبات (اعمال السنه) ، مرحوم آیت الله ملكی تبریزی، نشر اخلاق، ص 290- 291.
4- ده گفتار، شهید مرتضی مطهری، ص 261.
5- وسائل الشیعه، ج 5، ص 39.
6- روحانیت و حوزههای علمیه از دیدگاه امام خمینی قدس سره، تبیان (دفتر دهم) ، ص 117- 168.
7- فضیلتهای فراموش شده، حسینعلی راشد، نشر اطلاعات، ص 116.
8- سیمای فرزانگان، رضا مختاری، ص 78.
9- رازدار خلوت نشین، عادل مولایی، نشر جمال، ص 41.
10- همان، ص 85.
11- همچو سلمان، سیری در زندگی مرحوم معصومی همدانی، نشر نهاوندی، ص 122.
12- یادوارۀ شهید آیت الله دستغیب، انتشارات یاسر ص 34.
13- همان، ص 57.
14- به سوی زیباییها، ص 225.
15- ناصح صالح، زندگی آیت الله حاج میرزا علی آقا شیرازی، نشر حضور، ص 179- 183.
16- همان، ص 188.
افزودن دیدگاه جدید