گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین عبدالحمید بنایی؛ منبر، كهنترین ابزار تبلیغات دینی
نام نشریه: مبلغان، شماره14
· مبلّغان: با توجّه به رشد علم و تكنولوژی و پیدایش ابزارهای نوین در ارتباطات و انتقال پیام، بعضی اعتقاد دارند كه باید به طور كلی از ابزارهای قوی تبلیغ مثل منبر و خطابه دست كشید. نظر حضرت عالی در این مورد چیست؟
با توجّه به مقضیات این زمان، ممكن است بگوئیم: بیشتر سخنرانیها و منابر با سبكهای قدیمی خیلی مفید نیست. آن سبكها در زمان خود مفید بوده است و مردم اصول و فروع دین خود را از این راه فرا میگرفته اند. در گذشته بلندگوی علما و مراجع بزرگ همین مبلّغان بوده اند كه با خطابه، وعظ و سخنرانی خاطرات پر از شور و معنویت دینی و مبارزات ائمه معصومین علیهم السلام به خصوص حضرت امام حسین علیه السلام را برای مردم بیان كرده اند.
حركت مردم در انقلاب اسلامی و صبر و استقامت و تلاش و از خودگذشتگی آنها مرهون همین تبلیغات دینی است. آن قدر بر روی منابر از كربلا و صبر و صفای یاران امام حسین علیه السلام و حضرت زینب علیها السلام و از جانفشانیهای آنها گفته شد تا این صفات انسان ساز در وجود مردم نهادینه گردید و با دعوت و حركت امام خمینی - كه از منبر و مسجد شروع شد - مردم ایران آن همه افتخار آفریدند. ما تاكنون هرچه داشته ایم، از همین روضه خوانیها و خطابه و منبر داشته ایم.
امروز ابزارها و شیوههای نوی پیدا شده است و باید از آنها استفاده كرد ولی این بدان معنا نیست كه سخنرانی و خطابه تعطیل شود. امروزه نیز با وجود همه ابزارهای جدید، سخنرانی و خطابه در جایگاه خود مؤثر است.
· مبلّغان: حضرت عالی رموز موفقیت یك سخنور دینی را در چه اموری میبینید؟
یك مبلّغ دینی برای موفقیت در تبلیغ خود باید شرایط ویژهای داشته باشد و امور خاصّی را رعایت كند كه به مهمترین آنها اشاره میشود:
1 - مبلّغ باید درد تبلیغ دین داشته باشد و با سوز و حرارت به سوی تبلیغ برود. اگر این سوز و گداز و حرارت نباشد، ممكن است ظاهر منبر زیبا و منطبق با فنون سخنوری باشد امّا مفید نخواهد بود. سخنی مؤثر است كه از دل بر آمده باشد. مرحوم شهید دستغیب چون خالص بودند و از سوز دل سخن میگفتند، با این كه بیانشان بسیار آرام بود امّا بسیار تأثیر میگذاشتند. منبری نباید به منبر به دیده شغل و حرفه بنگرد؛ بلكه باید آن قدر از معنویت پر باشد كه از او بجوشد و به دیگران نیز برسد.
2 - اخلاص یكی از شرایط اصلی منبر و سخنوری است. بدون اخلاص در گفتار، كسی راه به جایی نخواهد برد.
3 - منبری باید معلومات لازم را داشته باشد او باید از علم اخلاق، تاریخ، سیاست، اصول عقاید و فلسفه و... آگاه باشد و با معلومات متنوع وارد میدان سخنوری و تبلیغ شود.
4 - منبری باید مخاطب خود را بشناسد و براساس استعداد و موقعیت او مطالب خود را عرضه كند.
5 - سخنور باید براساس نیاز مخاطب سخن بگوید. اگر جایی دعوت شده است كه از قبل مخاطب خود را میشناسد، میتواند برای آنها مطالبی را از قبل آماده كند ولی اگر مخاطبین را از قبل نمیشناسد، نمیشود با مطالب تنظیم شده قبلی سخنرانی كرد؛ بلكه پس از این كه در مقابل مخاطرب قرار گرفت، باید ببیند چه مطلبی به درد او میخورد و همان مطلب را بیان كند. البته در چنین شرایطی داشتن اندوختههای علمی قوی و متنوع از ضروریات است.
یكی از اشكالات وارد بر بعضی از سخنرانیها این است كه مطالبی از قبل بدون در نظر گرفتن مخاطبان آماده شده و سخنور میخواهد آن مطالب را به زور به خورد آنها بدهد. باید با ادبیات مخاطب و با ذهنیتهای او سخن گفت و الا جز اتلاف وقت چیزی عاید نخواهد شد.
6 - عادی سخن گفتن یكی از اسرار موفقیت است. یاد گرفتن سبكها و لهجههای افراد مختلف عیبی ندارد امّا هركس باید سبك خودش را داشته باشد و سبك هركس این است كه به صورت عادی و طبیعی سخن بگوید. من یكی از اسرار موفقیت خودم را در طبیعی سخن گفتن میدانم.
· مبلّغان: با توجّه به مقتضیات زمان حاضر، بحث از چه موضوعاتی را لازمتر میدانید؟
در زمان فعلی بحث از مسائل اعتقادی و اخلاقی در اولویت قرار دارد. البته نحوه بحث در جایگاههای مختلف متفاوت است. طبیعی است كه انتخاب موضوع باید براساس مخاطبان صورت گیرد و موضوعات قابل بحث در میان دانشجویان، دانش آموزان، معلمان، پزشكان، مردم عادی و.... متفاوت است.
در این جا باید به یك نكته مهم اشاره كرد و آن این كه برای بعضی رسم شده است كه از اوّل تا پایان منبر از سیاست میگویند و تحلیل سیاسی میكنند. گاهی بیان مسائل سیاسی به صورت مستقل چندان مفید نیست ولی اگر در خلال بخشهای اعتقادی و اخلاقی، بعضی از مسائل سیاسی نیز تبیین گردد، بهتر مورد پذیرش واقع میشود.
· مبلّغان: سخن از سیاست به میان آمد. با توجّه به وجود خطوط مختلف سیاسی و جناح بندیها به نظر حضرت عالی تا چه اندازه یك سخنور دینی باید وارد این مباحث شود و نحوه موضعگیری او چگونه باید باشد؟
ما سیاست دینی داریم و سیاست دینی ما قابل انفكاك از دین نیست. مبلّغ دینی ناگزیر از ورود به بحثهای سیاسی است و باید با توجّه به مقتضیات زمان راه حق را به مردم بنمایاند امّا نكته قابل دقّت در چگونگی ورود به بحثهای سیاسی است. باید با رعایت ظرافتهای مسائل سیاسی و با رعایت اصول دینی وارد مباحث سیاسی شد و در آنها موضعگیری كرد. در یك موضعگیری كلی در خصوص جناحهای مختلف سیاسی میتوان این چنین مردم را راهنمایی كرد كه راه ما همان راهی است كه امام زمان (عج) نشان داده است كه در زمان غیبت باید به دنبال راویان احادیث اهلبیت علیهم السلام رفت (علیكم برواة احادیثنا) . در زمان فعلی باید دید علما و مراجع دینی ما به كجا میروند. ما وظیفه داریم از نظر دینی دنباله رو آنها باشیم. چرا كه امام زمان فرموده است. «فانّهم حجّتی علیكم و انّا حجّة اللّه علیهم (1) ». راه ما این است و ما نمیتوانیم از سیاست بازیهای دنیا تبعیت كنیم.
· مبلّغان: گاهی از میان مستمعین كسی بلند میشود و در وسط سخنرانی سؤالاتی بی ربط از گوینده میپرسد و قصد به هم زدن جلسه را دارد، در این موارد چه باید كرد؟ در صورتی كه تجربه خاصّی در این خصوص دارید، بفرمایید.
چنین صحنههایی برای ما اتفاق افتاده است. در اوایل انقلاب گاهی تعدادی از منافقین به مسجد میآمدند و به صورت پراكنده در اطراف مسجد مینشستند و سؤالات متعددی میكردند تا به شكلی گوینده را از میدان به در برند تجربه ما این است كه گوینده نباید در صورت مواجه شدن با چنین صحنههایی خود را گم كند. این چیزها قابل پیش بینی نیست و ممكن است جایی مجلس را خراب كنند ولی به هیچ وجه نباید هول و هراس به خود راه دهیم؛ بلكه با كمال آرامش جوابی را كه میدانیم، بدهیم و بگوییم اگر منطق و حرف حسابی دارید، اجازه بدهید بعد از منبر بنشینیم و با همدیگر بحث كنیم، مردم نیز بنشینند و بحث طرفین ما را بشنوند و قضاوت كنند.
· مبلّغان: گاهی اتفاق میافتد كه ناخواسته سخنور مطلبی را آن هم در جمع عده زیادی از مردم اشتباه میگوید و پس از آمدن به منزل متوجّه اشتباه خود میشود. در چنین مواردی چه باید كرد؟
باید صراحتاً به مردم بگوید كه من اشتباه كردهام. بنده خودم چند مرتبه اشتباه كردم و فردای آن روز گفتم: مطلبی را كه دیروز گفته بودم، اشتباه بود و صحیح آن چنین است. دین شوخی بردار نیست و انسان با اشتباه گفتن مشغول ذمّه میشود. حتماً باید اشتباه را جبران كرد. من حتّی اگر در وسط منبر در حال خواندن آیه یا روایتی، ادامه آیه و روایت یادم نیاید اصلاً خودم را گم نكرده و دستپاچه نمیشوم تا بگویم مضمون آیه یا روایت چنین است یا خدای ناكرده آیات را با هم تركیب كنم و چیز دیگری ببافم بلكه راحت میگویم یادم رفته است. از آن جا كه گاهی بعضی از اهل منبر پای منبرم میآیند، این كار را سیره خود كردهام تا آنها نیز ببینند كه این كار خجالت ندارد و بهتر از بیان مطالب غیر واقعی است.
· مبلّغان: مطالعه چه كتابهایی را برای استفاده در منبر توصیه میكنید؟
مبلّغ باید دین را آن هم به صورت صحیح به مردم یاد بدهد. برای بیان صحیح مطالب دینی باید به منابع اصیل و معتبر دینی مراجعه كرد. اصیلترین منابع دینی ما قرآن كریم و روایت ائمه اطهارعلیهم السلام است. البته در فراگیری روایات باید از همان ابتدا دقّت كرد تا فقط روایات صحیح السند وارد ذهن و دایره مطالعه ما بشوند. مطلب خوب و درست یاد بگیریم و به مردم یاد بدهیم كه هرچند كم باشد امّا از زیادِ غلط و ویرانگر بهتر است. از میان سخنان درست باید مطالبی را به مخاطب آموخت كه در حد درك و شناخت او باشد. بعضی از روایات را برای عده خاصّی میتوان بیان كرد و باید از بیان آنها برای عامّه مردم پرهیز نمود.
· مبلّغان: گاهی منبری احساس میكند كه مستمعین خسته شده اند امّا او هنوز وسط بحث است و میخواهد بحث را ادامه دهد. در این موارد چگونه میتوان رفع خستگی كرد؟
بسته به وزنه سخنران و مجلس و به تناسب، میتوان از بعضی مثلها و قطعههای تاریخی و شوخیها استفاده كرد. مثلا این ماجرا را تعریف كند كه میگویند: یك نفر منبری چند جا منبر میرفت. یكی از مستمعین هم به دنبال او راه میافتاد و در همه مجالس شركت میكرد. منبری ناراحت بود كه نمیتواند به خاطر یك نفر مطلب را عوض كند. سرانجام به مستمع گفت: چه پشت سر من بیایی یا نیایی من همان مطالب را كه در مجلس اوّل گفتم، باز هم خواهم گفت: مستمع گفت: حاج آقا من با مطالب شما كار ندارم. من ناراحتی بی خوابی دارم و تُن صدای شما برایم خواب آور است. دنبال شما میآیم تا قدری بتوانم بخوابم.
البته من با مطرح كردن حرفهای شنیع و مثالهای قبیح در آن جایگاه مقدس مخالفم.
در صورتی كه منبری صدای خوبی داشته باشد، در موارد خستگی مجلس میتواند در میان بحث به تناسب از چند شعر استفاده كند و آنها را با صدای خوب خود بخواند و حالی تازه به مجلس ببخشد.
· مبلّغان: اگر صلاح میدانید، خاطراتی از تبلیغ خودتان را برای خوانندگان مجلّه مبلّغان بیان بفرمایید.
در اواخر حكومت طاغوت در بازار تبریز سخنرانی میكردم و بازار هم بسته بود. من روی سكویی ایستاده بودم و سرتاسر آن بازار پر از جمعیت بود. یك دفعه از آن سوی بازار كه به بازار دیگری متصل است، صدایی بلند شد و چند نفر دویدند و با دویدن آنها صدا زیادتر شد. مردم وحشت كردند و رنگشان پریده بود. همه فرار میكردند و هرچه به آنها میگفتم كجا میروید، كجا فرار میكنید، ما باید تا آخرین قطره خون بایستیم، كسی توجّه نمیكرد. تازه مسأله مهمّی هم نبود. كسانی كه فرار میكردند به در مغازهها میخوردند و درها صدا میكرد. مردم فكر میكردند صدای توپ و... است.
خاطره دیگر:
در زمانی كه حضرت امام رحمه الله را دستگیر كرده بودند، در مسجد شهدای (شاه عبدالعظیم سابق) تبریز، حالات امام رحمه الله و گرفتاریها و مظلومیت او را با مصائب امام موسی بن جعفرعلیه السلام تطبیق میكردم. انقلابیون همه به مسجد ریخته بودند و گریه میكردند. امّا اواخر مجلس طوری شد كه از شدّت گریه مردم و انقلابِ حال خودم، مجلس از دستم خارج شد. چنین صحنهای را در عمرم ندیده بودم و ندیدهام. مردم خودشان را میزدند. به شكلی داد میزدند كه صدایشان اصلاً طبیعی نبود. مسجد به هم ریخت و نمیتوانستم آن را كنترل كنم.
یكی از منبریهای خوب و مقدس بعد از من منبر میرفت. بلند شدم و او را صدا زدم و خواهش كردم تا شاید ایشان بتواند مجلس را كنترل كند. ایشان هم با زحمت مجلس را كنترل و آرام كرد.
· مبلغان: از این كه وقت گران بهای خود را در اختیار ما گذاشتید، از شما تشكر میكنیم.
امیدوارم موفق و مؤید باشید.
· پاورقــــــــــــــــــــی
1) كمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ج 2، ص 484، باب توقیعات، ح 4.
افزودن دیدگاه جدید