نگاهی آسیب شناسانه به نظام مدیریت تبلیغ دینی

تاریخ انتشار:
مقدمه در جهان آفرینش، هر پديده‏اي مي‏تواند آفت‏هاي ويژه ی خود را داشته باشد و همين آفت‏ها نظام‏هاي ناكارآمد را...
نویسنده: محمدعلی برزنونی
نام نشریه: مؤسسه علمی پژوهشی ابن سینا سارایوو، منتشر شده در 28 اردیبهشت 1391

مقدمه

در جهان آفرینش، هر پديده‏اي مي‏تواند آفت‏هاي ويژه ی خود را داشته باشد و همين آفت‏ها نظام‏هاي ناكارآمد را فرسوده كرده و در پايان متلاشي مي‏سازد. نظام مديريت تبليغ ديني در جوامع اسلامی و غیر اسلامی، با رسالت پاسداري و پويش فرهنگ و دين نیز همواره در معرض اين خطر است و سهل‏انگاري، تسامح و تساهل در مقابل آفت‏ها، مي‏تواند سازمان تبليغ دين را در مدتي كوتاه يا زماني دراز با مشکل مواجه سازد و از آن تنها پوسته‏اي تهي از مغز باقی ماند. به ویژه آن هنگام که دشمناني كارآزموده، با پشتكار و با انگيزه ی براندازي و تحریف در پيش‏رو داشته باشد. بر اين اساس، توجه به آفت‏ها و شناسايي آن‏ها و سپس درمان و نیز پيش گيري از آن‏ها ضروري است.

این نوشتار کوتاه، تلاش دارد تا فهرست وار به بخشی از این آسیب ها در این خصوص بپردازد؛ باشد تا مبلغان دینی و خطیبان محترم را فایدتی -هرچند اندک- بخشد.

یکم. نیاز به عالمان دینی 

فلسفه ی شكل گیرى و بنیان گذارى حوزه هاى علمیه و جوامع و مجالس اسلامی در شیعه و اهل تسنن، براى چند وظیفه ی مهم است:

1. دریافت دقیق، همه جانبه، کامل و روشن معارف و آموزه هاى دینى از طریق قرآن و سنت.

2. تبلیغ دین و عرضه ی درست، برانگیزاننده، شورانگیز و حركت آفرین آن، مطابق با نیازهاى روز و انسان معاصر.

3. دفاع عالمانه، بخردانه، روشنگرانه و همه جانبه از دین، پاسخ به شبهه ها و پرسش ها و نیز بیان روشن آموزه هاى زندگى ساز آن برای ساختن جامعه و انسان طراز اسلام.

4. تلاش گسترده و ژرف براى پیاده كردن و عینیت بخشیدن به دین و احكام آن.

همه ی موارد فوق، نیازمند تربیت عالمانی آگاه، زمان شناس، بصیر و ذوابعاد است تا بتوانند معارف دینی را درست تبیین کنند و آموزه های آن را تبلیغ نمایند. بر این اساس، یکی از کارهای اصلی عالمان دینی، تبلیغ دین است که این مهم، «نظام مدیریت تبلیغات دینی» را می طلبد.

دوم. چهار محور مهم در تبلیغات

در هر نظام مدیریت تبلیغات دینی، گذشته از باور قلبي، ايمان به هدف و ایستادگی و پایداری در کار به عنوان يكي از شاخصه‏هاي اساسي مديريت تبليغ ديني، که فقدان آن می تواند یکی از آسیب های جدی این نظام باشد، باید گفت که به طور کلی در هر تبلیغات دینی و برای هر مبلّغ دینی، چهار محور مهم وجود دارد:

1. ابزار تبلیغات: ابزار تبلیغات، امکانات و وسایلی است که می توان پیام را به وسیله ی آن ها گستراند؛ مثل کتاب، مطبوعات، منبر، رسانه های سمعی و بصری، رایانه، ماهواره، سینما، تئاتر، نوار، تابلو، تلفن، فکس، تلگراف، تلکس و غیره.

2. شیوه های تبلیغی: مجموعه ای از منش ها، روش ها و راهکارهای ویژه است که برای طرح و ابلاغ یک فکر و فرهنگ به کار گرفته می شود؛ مثل تبلیغ عملی، موعظه، خطابه، سخنرانی، مناظره و احتجاج، امر به معروف و نهی از منکر، شعر، قصه، نامه، هنرهای نمایشی، هنرهای تجسمی، برهان و استدلال و...

- تبلیغ عملی: مبلغان و خطبای محترم با شیوه ی تبلیغ عملی خود، می کوشند تا با هنجارهای پرجاذبه ی رفتاری، دیگران را شیفته ی پیام و برنامه ی خویش سازند.

- موعظه: شیوه ای است که در آن، مبلغ با سخنان نرم، عطوفت آمیز و خردمندانه ی خود غفلت های شنونده را می زداید.

- خطابه: نوعی سخن گفتن است که در آن، سخنران با سبکی پر شور و حرکت آفرین، پیام خویش را القا می کند.

- سخنرانی: فن و هنری است که از راه ارائه ی دلیل و برانگیختن عواطف، بر مخاطبان و شنوندگان خود تأثیر می گذارد و آنان را به سوی موضوع و هدفی خاص راهنمایی و برای آن زمینه سازی می کند.

- مناظره و احتجاج: مناظره کننده می کوشد با استدلال و منطق، پیام خود را به طرف مقابل اثبات کند.

- امر به معروف و نهی از منکر: این دو فریضه اگرچه مسؤولیتی همگانی در جامعه محسوب می شود، ولی در اصل، دعوتی فردی به شمار می آید. دعوت فردی، از کارسازترین برنامه های تبلیغی پیامبران بوده است؛ ولی متأسفانه اکنون این روش در جوامع اسلامی رنگ باخته و دعوت های جمعی و عمومی جایگزین آن شده است. این در حالی است که هنوز بسیاری از مبلغان مکاتب و مذاهب به ویژه مبلغان مسیحیت سرمایه گذاری فراوانی روی دعوت فردی دارند و علاوه بر تبلیغات گسترده ی جمعی در سطح جهانی، برای دعوت افراد برنامه ریزی می کنند و چه بسا مدت های مدید، روی یک شخص کار تبلیغی می کنند! امروزه در جوامع اسلامی متأسفانه کمتر اتفاق می افتد که دلسوزان دین گستر و انسان پرور در اندیشه ی هدایت دل های تنها و اندیشه های رها باشند و شخصی را به سامان هدایت برسانند! حضرت علی علیه السلام پیامبر اعظم خاتم صلی الله علیه و آله و سلم را «طبیب دوار بطبه» می خواند؛ پیامبر پزشکی بود که با طب خویش، بسیار به دنبال بیمار می گشت. درواقع، او خود به دنبال نجات گمراهان می رفت و برای این کار، منتظر دعوت دیگران نمی ماند.

3. درون مایه ها و محتوای تبلیغات: چه محتواها، پیام ها و درونمایه هایی باید با آن شیوه و ابزار ارائه شوند.

4. اهداف: اهداف متعدد از قبیل دینی، سیاسی، اجتماعی، فردی و... قابل بررسی است.

هر کدام از محورهای فوق، باید به درستی و دقیق آسیب شناسی شود تا کار دقیق و ظریف تبلیغات دینی، به خوبی انجام یابد. بی تردید، ناهمگونی ابزار تبلیغات با تکنولوژی تبلیغی جهان، بزرگ ترین مشکل تبلیغات دینی است. اگر امروز در این مسیر از فناوری های نوین ارتباطات و اطلاعات و رسانه های پیشرفته با نگاهی فعالانه بهره نبریم، از قافله ی زمان عقب خواهیم ماند و در بازار رقابت ها، با رکود روبرو خواهیم شد! اما پرداختن به همه ی این شیوه های تبلیغی که برخی از آن ها را برشمردیم، زمان بسیاری را می طلبد که نه در حوصله ی جمع است و نه در این قالب قابل بررسی است. نیاز به کارگاه های مفصل دارد که در جای خود قابل تبیین است.

سوم. نگاهی به سخنرانی و خطابه

با توجه به تعریف سخنرانی:

اولاً: سخنرانی، راهنمایی مخاطب به سوی «هدفی خاص» است که باید برای آن «زمینه سازی» کرد. بنابراین، در هر سخنرانی باید هدفی خاص را دنبال کرد و وظیفه، «راه نشان دادن» است نه «همراه خود بردن». باید از «اجبار» و «تحمیل» در این راه پرهیز کرد.

ثانیاً: سخنرانی «فن» است: نیاز به «دانش»؛ نیز «هنر» است: نیاز به «ذوق». لزوم تجهیز به این دو ابزار و افزودن بر «دانش سخنوری» و «ذوق سخنوری» .

ثالثاً: دو کار مهم در سخنرانی «ارائه ی دلیل» و «برانگیختن عواطف» است. لزوم تأثیرگذاری بر «عقل» و «احساسات» مخاطب.

«خطابه» نیز تنها نوعی از «تبلیغ گفتاری» به شمار می آید و خطبه های پیامبر اعظم و بزرگان دین مشهور است. اما باید توجه داشت که خطابه، صرف سخن گفتن در یک جمع نیست بلکه «برانگیختن» افراد ویژگی مهم آن است، چه نسبت به انجام یک کار، چه نسبت به بازداشتن از یک عمل. از این رو، در خطابه چنان باید سخن گفت که مستمعان برانگیخته شوند و دارای انگیزه ی «عمل» یا «ترک عمل» شوند. پس خطابه نیز یک هنر است و ویژگی های خاصی می طلبد.

برانگیختن شنوندگان برای جهاد، انفاق، کار، تحصیل، خدمتگزاری، ایثار و... و دست کشیدن از گناه، تنبلی، ترس، عقب نشینی، دنیاگرایی، حرص، تکبر و خودبرتربینی و .... لزوم تأثیرپذیری روحی شنوندگان و تأثیرگذاری نیرومند گوینده در دل و جان شنونده را تأکید می کند.

برانگیختن ها بر دو پایه استوار است:

الف) مثبت بر پایه ی «مهر» و «محبت»: در دل مخاطب، شور عشق، امید و مهربانی آفریده می شود تا تحریک بر عمل شود.

ب) منفی بر پایه ی «کین» و «نفرت»: در دل مخاطب سردی، افسردگی و ناخوشایندی پدید آورد، تا عمل را ترک کند.

بی تردید بین تبلیغ نوشتاری و گفتاری رابطه ای تنگاتنگ وجود دارد. بر همین اساس، سر و کار داشتن با ادبیات و آثار ادبی، نوشته های هنری، جذاب و شیوا و نیز پرداختن به کار نگارش، ضروری است. نیز خطابه با علم فصاحت و بلاغت نیز رابطه ی عمیقی دارد؛ زیرا این دو علم عهده دار شیوه های درستی سخن و رسایی کلام است و آگاهی از آن ها به خطابه، زیبایی و تأثیر بیش تر می بخشد و کلام را فصیح، شیرین و بلیغ می سازد تا الفاظ بر دل ها نشیند. بر این نکته نیز باید تأکید کنیم که حساسیت تبلیغ گفتاری بیش تر از تبلیغ نوشتاری است؛ چه در «تبلیغ نوشتاری» فرصت لازم برای تنظیم مطالب، بازنگری و تجدید نظر در محتوا و قالب آن وجود دارد. اما چنین فرصتی برای گفتار فراهم نیست و احتمال کج فهمی و انحراف در سخنان نسنجیده وجود دارد.

چهارم. مهم ترین آسیب های سخنرانی و خطابه

در این فرصت تنها به آسیب شناسی سخنرانی و خطابه، با سابقه ای کهن، به عنوان یکی از محوری ترین و متداول ترین شیوه های تبلیغ دین، که عموم ائمه ی جمعه و جماعات نیز با آن سر و کار دارند، آن هم به صورت فهرست وار می پردازیم. باشد تا با آسیب زدایی از خطابه و سخنرانی، به عنوان یکی از حساس ترین مسأله ها در تبلیغ، گامی در گسترش فرهنگ دینی برداشته شود.

1. نبود فصاحت و کاربرد واژه های غلط، نا آشنا و ناهنجار و بی توجهی به سطح دانش شنوندگان (لزوم کاربرد واژه های همه فهم، زیبا، استوار، موزون، صحیح و نیز هماهنگ با قواعد دستوری)

2. ناتوانی در گزینش موضوع زنده، پویا، جذاب، مفید و همخوان با واقعیت های موجود اجتماعی، فرهنگی و سیاسی (پرداخت موزه ای و کلیشه ای به موضوع ها)

3. یکنواختی و نبود تنوع در ارائه ی مطالب، یکنواختی موسیقی کلام در سخنرانی و ناهماهنگی در تن صدا مثل اوج زیاد یا فرود نامتناسب (لزوم کاربرد شعر، قصه، حکایت، تمثیل، تغییر آهنگ صدا متناسب با مطالب برای پرهیز از خستگی)

4. جناح گرایی و جانبداری آشکار از یک گروه سیاسی ویژه (طرفداری از گروه یا شخص به جای طرفداری از سخن حق و موضوع حق؛ نتیجه: تباه شدن شخصیت گوینده پیش مخالفان آن جناح و گرفتن حالت پذیرش از آنان و آلوده کردن نگاه ها و داوری ها به غرض و کینه و کاهش شنوندگان و فداسازی قداست تبلیغات دینی. به جای آن: لزوم هدایت سیاسی و نقد همه ی جناح ها و معرفی شریعت محمدی با رسالت جهانی؛ نه ارائه ی سیاست حزبی و منافع محدود یک حزب یا جناح.)

5. غیر استدلالی بودن، غیرعقلی، غیرعلمی و غیر مستند بودن مطالب (لزوم پرهیز از کم محتوایی و کم مایگی سخن، دوری از استناد به شنیده ها، خواب ها و مکاشفه ها)

6. تملق و چاپلوسی گری نسبت به دیگران و مدح و تمجید بیش از حد از میزبان و بانی (به تعبیر روایات: «ایاک و الملق فانه لیس من خلایق الایمان»؛ از چاپلوسی بپرهیز! بی تردید آن از اخلاق برآمده از ایمان نیست. و نیز در روایات: «من مدح غیرالمستحق فقد قام مقام المتهم»؛ هرکس شخص ناشایستی را بستاید، خویش را متهم ساخته است.)

7. بی ادبی، تحقیر، پرخاش گویی و مزاح های سبک و به کار نبردن تعابیر احترام آمیز (لزوم پرهیز از افراط و تفریط در تجلیل و نام بردن بزرگان، لحن عتاب آمیز و سرزنش کننده، تحقیر شنوندگان یا جمعیتی خاص یا پرخاش به شخص یا اشخاص. لزوم رعایت احترام و ادب نسبت به: خداوند متعال، با پسوند تکریم؛ پیامبر اکرم (ص) و بزرگان دینی با پسوند احترام؛ ادب نسبت به دانشمندان؛ مخالفان و نیز مخاطبان.)

8. نبود تناسب زمانی (لزوم زمان شناسی به منظور پیش بینی حوادث زمانه، به تعبیر روایات «من عرف الایام لم یغفل عن الاستعداد»؛ آن کس که زمان را بشناسد از برخورد با رویدادهای آن غافل نمی ماند، بلکه برای مواجهه با آنها، آمادگی پیدا می کند. «اعرف الناس بالزمان من لم یتعجب من احداثه»؛ آگاه ترین مردم به زمان، کسی است که از رخدادهای آن متعجب نگردد.)

9. نبود تناسب مکانی (به تعبیر روایات: «ربّ متکلم فی غیر موضعه، جنی علی نفسه بکلامه»؛ چه بسا سخنگویی که در غیر جایش سخن بگوید، با سخنش بر خویش جنایت کرده است. «لا تکلموا بالحکمة عند الجهال»؛ پیش نادانان، سخن حکمت نگویید.)

10. نبود تناسب مطالب با موضوع سخنرانی

11. نبود تناسب مطالب با مستمعان و مخاطبان (لزوم توجه به جنسیت، نژاد، سرزمین، کیش و آیین، سن، گرایش های سیاسی، حساسیت ها، سطح دانش و... به تعبیر روایات: «لکل مقام مقال». هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.)

12. نبود تخصص و نداشتن آمادگی و ضعف و کمبود در جنبه ی اطلاعات عمومی (لزوم احاطه به موضوع سخنرانی و طرح و برنامه ریزی درست مطالب و اعتماد به نفس و دوری از اضطراب. یعنی آمادگی از جهت: علمی و فکری؛ روانی و آسودگی خاطر و داشتن اعتماد به نفس و اتکال به خدای متعال؛ جسمی. به تعبیر روایات: «تجنّب ارتجال الکلام»؛ از بدون اندیشه سخن گفتن بپرهیز!)

13. ناآراستگی سخنران (مواردی نظیر ناآراستگی لباس و ظاهر سخنران، ناهماهنگی در حرکات چشم، سر، دست با گفتار، اسیر عادات بودن مانند بازی با صورت، بینی، چشم ها، ریش، سبیل، دکمه ها، تسبیح، عینک، دست ها، سریع سخن گفتن و تندگویی، نگاه آشکار یا مکرر به ساعت، فقط به یک سو نگریستن، تلخ سخن گفتن و آمرانه صحبت کردن، حرکات تند و سریع، حالت های اضطراب آمیز، تیک های عصبی و عجولانه و...)

14. آشفتگی مکان (مواردی نظیر آشفتگی سیستم صوتی و نارسایی و نقص در وسایل پیام رسانی از قبیل بلندگو و...؛ رفت و آمد زیاد، پیچیدن سر و صداهای بیرونی در مجلس، پذیرایی در هنگام سخنرانی، پیدابودن مناظر خارجی مجلس، گرم یا سرد بودن هوای مجلس و تنگی جا و...)

15. آشفتگی مستمعان و خستگی آن ها

16. آشفتگی مطالب و منظم نبودن سخن و ناهماهنگی بین اجزای کلام و پردامنه و پراکنده مطرح کردن بحث ها (مقدمه سازی استوار و درست، متن منظم، ورود، خروج، اوج، دسته بندی مطالب، جمع بندی و نتیجه گیری های دقیق. به تعبیر روایات: «احسن الکلام ما زانه حسن النظام و فهمه الخاص و العام»؛ برترین سخنان، سخنی است که با ترتیبی نیکو آراسته شده باشد و توده مردم و خواص آن را بفهمند.)

17. ناشایستگی اخلاقی (آراستگی به خصلت هایی نظیر صداقت؛ علم؛ عمل؛ اخلاص؛ محبت ورزی؛ سوز و گداز و انگیزه ی درونی نه تصنعی و با تکلف)

18. طولانی شدن سخنرانی و اطناب ممل و ناهنجار در سخن و پرگویی ملال آور در توضیح مطالب (به تعبیر روایات: «یا طالب العلم ان القائل اقل ملاله من المستمع فلا تمل جلسائک اذا حدثتهم»؛ ای پژوهنده دانش! بی تردید خستگی گوینده از شنونده کمتر است؛ از این رو هنگامی که با هم نشینانت سخن می گویی، آنان را خسته مساز! یعنی: «آفة الکلام الاطاله»؛ آفت سخن، طولانی شدن آن است. «فیدل کاسترو» در سن 77 سالگی، یک سخنرانی هفت ساعته ایراد کرد!)

19. اقتصار بیش از حد در موارد ضروری و ایجاز مخل و کوتاهی کلام و آسیب رسانی به معنا

کم گوی و گزیده گوی چون در                          تا ز اندک تو جهان شود پر

20. کلی گویی و عام پنداری (تخصیص نزدن، استثنا قائل نشدن، همه را به یک گونه انگاشتن و یک دست شمردن همه گروه ها، تشکل ها، ملت ها، صنف ها و... به تعبیر اصولیان: «ما من عام الا و قد خص»؛ هیچ عامی نیست مگر این که تخصیص خورده است.)

21. تبلیغ با هدف مزد و اجرت (لزوم اخلاص و نبود تمنای مادی. قرآن کریم: «قل لا اسئلکم علیه اجرا» (انعام، 90 و آیات دیگر)؛ بگو: در برابر این (رسالت و تبلیغ) پاداشی از شما نمی طلبم.)

22. تکراری بودن (لزوم نوآوری در موضوعات؛ گزینش واژه ها؛ ارائه ی مطالب و... به تعبیر حافظ: طرحی نو درانداختن. «لکل جدید لذة»؛ در هر نوی لذت وجود دارد.)

سعدی:

سخن گر چه دلبند و شیرین بود                            سزاوار تصدیق و تحسین بود

چو یک بار گفتی، مگو باز پس                            که حلوا چو یک بار خوردند، بس

23. برآشفتن و عصبانیت هنگام سخنرانی (به تعبیر روایات: «شدة الغضب تغیر المنطق»؛ به شدت بر آشفتن، گفتار را دگرگون می سازد.)

24. خالی بودن سخنرانی از عنصر آموزشى و علمی و اکتفا به مراسم معمولی و طرح بحث های عامه پسند (پیامبر اعظم (ص): «بالتعلیم اُرسلت»؛ براى آموزش دادن فرستاده شده ام.)

25. ناكارآمدى و بی توجهی به اثرگذارى، دگرگون آفرینى و بیدارگرى (قرآن کریم: «اللّه نزّل احسن الحدیث كتاباً متشابهاً مثانى تقشعر منه جلود الذین یخشون ربهم ثم تلین جلودهم و قلوبهم الى ذكر اللّه ذلك هدى اللّه یهدى به من یشاء و من یضلل اللّه فماله من هاد» (زمر، آیه 23)؛ خداوند بهترین سخن را فرو فرستاده، نوشته اى همانند، دو دو، كه پوست آنان كه از پرورگار خویش مى ترسند، از آن بلرزد و سپس پوست هاشان و دل هاشان به سوى خدا نرمى گیرد، این است رهنمود خداى، هركه را خواهد بدان راه مى نماید و هركه خدا گمراه كند، رهنمونى اش نیست.)

26. تحلیل های غلط و سخنان ناروا و باطل و در نتیجه بدعت و التقاط («لاتقف ما لیس لک به علم» (اسراء: 36) و «بل کذبوا بما لم یحیطوا بعلمه و لما یأتهم تأویله» (یونس: 39) و «زخرف القول غرورا» (انعام: 112) و «ولو تقول علینا بعض الأقاویل» (الحاقه: 44) و «من فسر القرآن برأیه فقد افتری علی الله الکذب» و...)

27. بروز برخی آفات دیگر در سخنرانی (مواردی نظیر سکته ها و اختلال ها وسط سخنرانی؛ صدای ناهنجار و خشن؛ نداشتن جسارت لازم و تحت تأثیر مجلس قرار گرفتن؛ تکیه کلام های بی جا و کشیدن بعضی حروف؛ اشتباهات ادبی، لفظی و عدم مراعات زبان فارسی؛ حاشیه رفتن و گریزهای نامناسب و پرانتزهای وسط صحبت؛ وفانکردن به وعده ی اتمام سخن؛ شعر را با آهنگ صحیح شعری نخواندن و تربیت نکردن صدا برای آن؛ غلوآمیز، افراطی و پرتأکید مطرح کردن برخی مسایل در تشویق یا تحذیر؛ استفاده از تعابیر و اصطلاحات عربی به طور زیاد و ترجمه نکردن آن ها؛ صحیح و واضح نخواندن عبارات عربی؛ نارسایی در ترجمه ی احادیث؛ خیلی معمولی و ساده بودن سخنرانی و خطابی و آهنگین نبودن آن؛ اعلام نشدن موضوع سخن؛ انتخاب عنوان نازیبا برای سخن؛ متناسب نبودن دعاهای آخر سخنرانی؛ توصیه به دیگران و خود فراموشی «أتأمرون الناس بالبر و تنسون أنفسکم و أنتم تتلون الکتاب» (بقره: 44)؛ اشکالات گویشی در زبان و طرز بیان و به کار بردن واژه ها با گویش محلی از قبیل لهجه های محلی غلیظ و نامانوس؛ ناتوانی و عدم تسلط در استفاده از کلمات، یا استفاده از کلمات نامفهوم و ابهام در تبلیغ؛ واکنش عجولانه در مقابل شایعات؛ انکار و رد واقعیات و مخالفت با فطریات قابل قبول همگانی؛ ساده لوحی و اطمینان و اعتماد به همه؛ دامن زدن به اختلافات مذهبی، محلی و قومی با توجه یا بدون توجه؛ غرور سخنران به دلیل تعریف های مستمعان، احساس موفقیت، کثرت جمعیت، حضور متشخصان، مکان مهم سخنرانی، سابقه و...؛ رفت و آمد با افراد بدسابقه؛ حسد ورزیدن و تحمل سخنرانی دیگر را نداشتن و...)

سخن آخر

به نظر می رسد فعلاً به همین مقدار کفایت باشد. در این خصوص مطالب زیادی را می توان مطرح کرد. اخلاق مبلغان، شیوه های تبلیغ، روش های انتقال مؤثر پیام، آداب سخنوری و فنون آن، اصول سخنرانی، نکات مهم پیش، حین و پس از سخنرانی، بایدها و نبایدهای سخنرانی، تناسب ها، طرح و برنامه ریزی سخنرانی، محتوا، ابزار، قالب ها، ترتیب، وظایف سخنران، راه های برانگیختن، مخاطب سنجی، توصیه های قرآنی و نبوی و بزرگان دین و... از آن جمله است. باشد تا فرصتی دیگر.  والسلام

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.