حجت الاسلام والمسلمين دکتر سجاد ایزدهی*

مجلس بیست و نهم-ویژگی های جوان از دیدگاه نهج البلاغه

تاریخ انتشار:
از جمله دوره های مهم و تأثیرگذار در زندگی هر فرد، دوره جوانی است که بهار زندگی به شمار می رود. به طور طبیعی، شناخت ویژگی های انسان در این دوره، می تواند به استفاده مطلوب دوره جوانی بینجامد
مجلس بیست و نهم-ویژگی های جوان از دیدگاه نهج البلاغه

اشاره

از جمله دوره های مهم و تأثیرگذار در زندگی هر فرد، دوره جوانی است که بهار زندگی به شمار می رود. به طور طبیعی، شناخت ویژگی های انسان در این دوره، می تواند به استفاده مطلوب دوره جوانی بینجامد و به کارگیری توانایی ها در این زمان، به رشد و کمال بیشتر منجر شود. بر اين اساس، شناخت دوران جواني، از اهميت خاص برخوردار است. اين مقاله، كندوكاوي است درباره ويژگي هاي جوان از منظر امام علي-علیه السلام- که در محورهايی چند سامان يافته است.

اهميت دوران جواني

جوانی، مناسب ترین زمان براي به دست آوردن توانایی ها و دانش هاست؛ به گونه ای که می توان ادعا کرد دوران جواني، فرصتی طلایی و در عین حال، کوتاهی است که اگر به خود شناسى و كمال يابى اختصاص یابد، سعادت جوان به خوبی تأمین مي گردد.

حضرت علی-علیه السلام- در خصوص اهمیت جوانی و تأثیر آن در زندگی فرموده: در ايام سلامت بدن، سرمايه اى فراهم و مهيا نساخته و در اوايل فرصت هاى زندگى و نيرومندى، درس عبرتى نگرفتند و درخشنده ترين ايام عمر را رايگان از كف دادند. آيا كسى كه در جوانى اهل تن پرورى بوده، مى تواند در پيرى جز شكستگى و ذلت انتظارى داشته باشد؟! [1]

نيز: شَيْئَانِ لَا يَعْرِفُ مَحَلَّهُمَا إِلَّا مَنْ فَقَدَهُمَا: الشَّبَابُ وَالْعَافِيَةُ؛[2] دو چیز است که فضیلت و برتری آنها را نداند، مگر کسی که آن دو را از دست داده باشد؛ جوانی و سلامت.

ویژگی های جوان

ویژگی های جوان، مشتمل بر اوصاف جسمی و روحی است و هرکدام از ویژگی ها، در رفتار جوانان تأثیرگذار است. در ذیل، به بیان ویژگی ها مي پردازيم.

الف. ویژگی های جسمی

با عنایت به اینکه جوانی بهار زندگی بوده و جوانان از قدرت، نشاط و سلامتی بیشتری نسبت به سایر دوران زندگی برخوردارند، در معارف دینی، استفاده از این ويژگي ها براي دستیابی به سعادت و آخرت، مورد تأکید قرار گرفته؛ چنان که علی-علیه السلام- در تفسیر آیه 77 سوره قصص بدان اشاره فرموده است:

فِي قَوْلِهِ تَعَالَى : وَلاتَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا[3] ، قَالَ لاتَنْسَ صِحَّتَكَ وَقُوتَكَ وَفَرَاغَكَ وَشَبَابَكَ وَنَشَاطَكَ وَغِنَاكَ وَأَنْ تَطْلُبَ بِهِ الْآخِرَةَ؛[4] سخن خداوند بلندمرتبه که می فرماید: سهم خود را از دنیا فراموش مکن، یعنی: سلامتی، توان، فرصت، جوانی، شادابی و دارايي ات را فراموش مکن تا با آنها آخرت را به دست آوری.

از آنجا که جوانان معمولاً به جهت ويژگي هاي جواني، عادت به عبادت طولانی ندارند، باید در عبادت رعايت میانه روی را بنمایند. امام صادق-علیه السلام- فرمود: در جوانی، زیاد عبادت می کردم. پدرم به من فرمود: فرزندم! کمتر عبادت کن؛ زیرا خداوند بلندمرتبه اگر بنده ای را دوست بدارد، با عبادت کم نیز از او خشنود می گردد. [5] این نکته، در توصیه امام علی-علیه السلام- به فرزندش نیز آمده است: فَلَا تَحْمِلْ عَلَى ظَهْرِكَ فَوْقَ طَاقَتِك؛[6] بیش از ظرفیت خویش، چیزی را بر خود تحمیل نکن.

1. قدرت جسمی

از ویژگی دوره جوانی، قدرت جسمي است. بر اساس آیه شریفه قرآن، خداوند پس از نونهالی که انسان از توانایی اندکی در آن ایام برخوردار است، نعمت جوانی را به او اعطا کرده که مشتمل بر بلوغ جسمی و قدرت است: اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَیْبَة... ؛[7] خدا، همان کسی است که شما را آفرید؛ درحالی که ناتوان بودید. آن گاه پس از ناتوانی، قوّت بخشید و سپس، بعد از توانمندی، ناتوانی [و پیری] قرار داد.

حضرت علی-علیه السلام- ضمن تأکید بر غلبه تجربه و تفکر برای پیرمردان و ویژگی توانمندی و چابکی برای جوانان، این نکته را مورد عنایت قرار داده که قدرت جسمی، باید با تفکر همراه باشد. همچنين، حضرت، قدرت اندیشه و تجربه کهن سالان را در مقایسه با قدرت جسمی جوانان، دارای اولویت دانسته و فرموده: رَأْيُ الشَّيْخِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ جَلَدِ الْغُلَامِ؛[8] اندیشه پیر را از چابکی و نیرومندی جوان بیشتر دوست دارم.

بر اين اساس، جوانان باید از لطف الهی، یعنی تجربه کهن سالان، کمال استفاده را ببرند.

2. تیزهوشی

جوانی، نه فقط دوره بلوغ جسمی و توانایی بدنی انسان است، بلکه مشتمل بر توانانی ذهنی وی است؛ زیرا در این دوره، هوش و عملکرد حواس پنج گانه رشد مي یابد. بر این اساس، امام علی-علیه السلام- دیگران را به مشورت با جوانان فراخوانده و تیزهوشی آنان را ستوده است. گرچه ایشان در ادامه، این مقدار از مشورت را کافی ندانسته و مراجعه به اصحاب تجربه را نیز لازم مي داند: هنگامى كه در پيشامدى احتياج به مشورت داشتى، ابتدا به جوانان مراجعه نما؛ زيرا آنان، ذهنى تيزتر و حدسى سريع تر دارند. سپس [نتيجه] آن را به نظر بزرگ سالان و پيران برسان تا پيگيرى نموده، عاقبت آن را بسنجند و راه بهتر را انتخاب كنند[؛ زيرا تجربه اينان بيشتر است]. [9]

ب. ویژگی های فکری و روحی

این نوع از ویژگی ها را می توان در دو محور کلی بررسی نمود:

1. ویژگی های مثبت

مهم ترین این ویژگی ها عبارت اند از:

ـ قلب پاک

فرصت جوانی، زمان مناسبی برای پیمودن مسیر کمال و ارتباط معنوی با خداوند است؛ زیرا هنوز دوستی دنيا و وابستگى به لذت هاى مادى در دل جوان رسوخ نكرده است. ازاین رو، وی در اين دوره راحت تر از زمان پيري مى تواند خود را از دنیادوستی دور نماید و معنویات را جايگزين آن كند. امام علی-علیه السلام- در نامه خویش، فرزندش حسن-علیه السلام- را به داشتن نیت و نفس پاک توصیف می نماید: أَنْتَ مُقْبِلُ الْعُمُرِ وَمُقْتَبَلُ الدَّهْرِ ذُو نِيَّةٍ سَلِيمَةٍ وَنَفْسٍ صَافِيَة؛[10] رو به زندگی آوردی و تازه با روزگار روبه رو شده ای. دارای نیت پاک و روان پاکیزه هستی.

پیامبر اکرم-صلی الله علیه و آله- نیز قلب پاك جوان را مورد تأکید قرار داده است؛ زيرا جوانان زودتر از همه دعوت ایشان را اجابت کردند. رسول خدا فرمود: به شماها درباره جوانان به نیکی سفارش می کنم که آنها دلی رقیق تر و قلبی فضیلت پذیرتر دارند. خداوند مرا به پیامبری برانگیخت تا مردم را به رحمت الهی بشارت دهم و از عذابش بترسانم. جوانان سخنانم را پذیرفتند و با من پیمان محبت بستند؛ ولی پیران از قبول دعوتم سر باز زدند و به مخالفتم برخاستند. [11]

نکته قابل توجّه در روایتِ یادشده این است که پیامبر فلسفه مخالفت کهن سالان با خود را، قساوت قلوب معرفی نمود که در گذر ایّام برایشان حاصل شده. این، در حالی است که جوانان به دليل عدم دلبستگی به دنيا، قساوت قلب ندارند. پیامبر-صلی الله علیه و آله- در ادامه روایت با استناد به آیة: فَطالَ عَلَیهِمُ الأمَدُ فَقَسَت قُلُوبُهُم[12]؛ دوره ای طولانی بر آنها گذشت و دل هایشان زنگار قساوت گرفت ، كلام خويش را خاتمه داده است.

به دلیل آمادگي و تربيت پذيري جوان است كه امام علي-علیه السلام- به تربيت جوان در دوران جواني اهميت داده و آن را بهترين زمان تربيت پذيري دانسته است؛ چنان كه در نامه امام به فرزندش، امام حسن-علیه السلام- مي خوانيم: به راستی که قلب جوان، همچون زمینی است که گیاهی در آن روییده باشد. هر زمان که بذری در آن افکنده شود، می پذیرد. پس، به آگاهانیدن تو اقدام کردم، پیش از اینکه دلت سخت و عقلت سرگرم شود. [13]

نکته تربیتی

با عنایت به اینکه در دوران جوانی، خصلت هاى ناپسند در روح انسان ريشه نكرده، مى توان با هزينه و زحمت كمترى براي رفع آنها و جايگزين كردن فضيلت ها و اخلاق پسنديده اقدام كرد. این امر، در دوران میان سالی و کهن سالی بسیار سخت خواهد بود؛ زیرا بسیاری از صفات و ویژگی ها در این دوران، عادت شده و تغییر آنها به آسانی ممکن نخواهد بود. جناب مولوی این قضیه را در قالب داستانی به نظم درآورده که بر اساس آن، تغییر عادات و خصوصیات در جوانی، مانند کندن بوته سست از دل خاک از سوی جوان خارکن است اما اگر این امر توسط جوان در آن ایام انجام نشود، به موازات اینکه خارکن پیر می شود و قدرت او ضعیف می گردد، خار در دل زمین ریشه کرده و مستحکم می شود و به طور طبیعی، کندن این بوته در زمان پيري، سخت و دشوار خواهد بود.

تو كه مى گويى كه فردا، اين بدان

كه به هر روزى كه مى آيد زمان

آن درخت بد، جوان تر مى شود

وين كَننده، پير و مضطر مى شود

خاربن در قوّت و برخاسـتن

خاركَن در سستى و در كاسـتن

او جوان تر مى شود، تـو پيرتر

زود باش و روزگار خـود مـبر[14]

ـ آروزمندی

از آنجا که جوان در ابتدای زندگی قرار دارد و فاقد بسیاری از امکانات مادی است، همواره درصدد دستیابی به آرزوهای خویش است. بر این اساس، پیامبر اسلام-صلی الله علیه و آله- فرمود: ألأملُ رحمةٌ لأمتي وَلولا الأمل ما رَضَعتْ والدةٌ وَلدَها وَلا غَرَسَ غارسٌ شَجَراً؛[15] آرزو، برای امت من رحمت است. اگر آرزو نبود، هیچ مادری فرزند خود را شیر نمی داد و هیچ باغبانی درختی نمی نشاند.

امیر مؤمنان-علیه السلام- در نامه به امام حسن-علیه السلام-، به جایگاه آرزو در جوان اشاره نموده: مِنَ الْوَالِدِ الْفَانِ ... إِلَى الْمَوْلُودِ الْمُؤَمِّلِ مَا لَا يُدْرِك؛ [16] این نامه، از پدری فناپذیر... به فرزندی است که آرزومند چیزی دست نیافتی است.

نوع نگاه حضرت در خصوص آرزو، بیانگر این معناست که اگرچه جوان مطابق طبعش، دارای آرزوهای فراوان است، اما آرزوها اگر در مسیر عقلانیت و تلاش قرار نگیرد، با خیال ها و آرزوهای تهی، تعویض شده، تنها آسودگی زودگذر را به همراه دارد. ازاین رو، حضرت-علیه السلام- ضمن اینکه به آرزومندی جوان اشاره می کند، آرزوهای دُورودراز و بدون پشتوانه را امری ناصواب شمرده، برای آن، آسیب های احتمالی را يادآوري می نماید:

به یقین بدان که به همه آرزوهای خود نخواهی رسید. از مرگ جلو نمی افتی و بر راه کسی می روی که پیش از تو می رفت. پس در به دست آوردن دنیا، آرام باش و در مصرف آنچه به دست آوردی، نیکو عمل کن؛ زیرا چه بسا تلاش بی اندازه برای دنیا، به تاراج رفتن اموال را به دنبال دارد. [17]

ـ آرمان گرایی

جوان، به دلیل داشتن قلب پاک و روح صاف، همواره آرمان طلب مي باشد. ازاین رو، عدالت طلبی و رسیدن به اهداف بلند را مد نظر قرار داده، در مسیر كمال حرکت می نماید و زودتر حق را مي پذيرد. به همین جهت، بيشتر طرف داران پیامبر-صلی الله علیه و آله- جوانان بوده اند؛ چنان که امیرمؤمنان-علیه السلام- فرمود: بیشترین یاران امام زمان-علیه السلام- را جوانان تشکیل می دهند. یاران مهدی-علیه السلام- جوان اند و کهن سالان در میان آنان کم اند؛ مانند سرمه در چشم و نمک در توشه؛ چه اینکه کمترین قسمت توشه، نمک است. [18]

امام صادق-علیه السلام- در پاسخ به ابوجعفر احول كه از اندك بودن اجابت كنندگان دعوت به مكتب اهل بيت-علیهم السلام- شكايت داشت، آرمان گرایی جوانان و استقبال آنان از خیر و عدالت را مورد اشاره قرار داد: عَلَيكَ بِالأحداثِ فَإنَّهُم أَسرَعُ إلى كُلِّ خَيرٍ؛[19] جوانان را درياب؛ زيرا كه آنان سريع تر به كارهاى خير روى می آورند.

رویکرد جوانان به خير، در حد احساس نیست؛ بلكه بر پايه عشق به خير است؛ رویکردی که موجب تصمیم های اساسی در مبارزه با شر و فساد می شود. ازاین رو، علی-علیه السلام- در توصیه به امام حسن-علیه السلام-، وی را از سکوت و بی خیالی نسبت به وضعیت جامعه و اطرافیان برحذر داشته، به اصلاح جامعه در قالب امر به معروف و نهی از منکر و جهاد، سفارش کرد. اگرچه ممکن است آرمان گرایی، هزینه هایی داشته باشد، اما این قضیه نباید وی را دلسرد كند و از کار بازدارد:

به نيكویى امر كن تا از اهل آن باشى، و از بدى به دست و زبان خود منع كن، و از بدى به قدر طاقت خود جدایى انداز، و در راه خدا به گونه شایسته جهاد کن و سرزنش ملامت کنندگان تو را از این کار بازندارد. [20]

2. ویژگی های منفی

مهم ترین این نوع از ویژگی های جوانان عبارت اند از:

ـ احساساتی بودن

در وجود انسان، دو عنصر مهم و محوری وجود دارند که عبارت اند از: عقل و احساسات. عقل، بر منطق و استدلال متکی است و درباره مسائل مختلف، با محاسبه و سنجش صحيح، قضاوت مى نمايد؛ اما احساس، با منطق و استدلال سر و كار ندارد؛ بلكه هدف آن، ايجاد هيجان و جنبش براي رسيدن به نتيجه مطلوب است؛ برخلاف عقل که چراغ راهنمای بشر در شناخت راه از چاه یا خیر از شر است.

با فرا رسیدن سن بلوغ، تمایل جنسی و سایر خواهش های عاطفی جوان رشد کرده؛ اما از سوی دیگر، عقل جوان به مرحله پختگی نرسیده است. ازاین رو، قدرت مقابله با احساسات را ندارد. این موضوع، موجب می شود که جوانان در معرض آسيب قرار داشته باشند. بنابراین، جوان بايد با بهره گيري از احساسات توأم با عقل، مسير زندگي را طي كند و از اطاعت بي چون وچراي احساسات بپرهيزد؛ در غير اين صورت، عقل، اسير احساسات مي گردد و اين امر، پيامدهایي منفي دارد.

به جهت احساسي بودن جوان است كه امیرمؤمنان، علي-علیه السلام- خطاب به فرزندش، امام حسن-علیه السلام- يادآوري مي نمايد مواظب باشد که تحت تأثير احساسات قرار نگيرد: كَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِيرٍ عِنْدَ هَوًى أَمِير؛[21] چه بسيار عقلى كه در برابر فرمان روايى هوا و خواهش هاى نفسانى، اسير و گرفتار است. حضرت در ادامه می فرماید: وَجَدْتُكَ بَعْضِي بَلْ وَجَدْتُكَ كُلِّي حَتَّى كَأَنَّ شَيْئاً لَوْ أَصَابَكَ أَصَابَنِي وَكَأَنَّ الْمَوْتَ لَوْ أَتَاكَ أَتَانِي فَعَنَانِي مِنْ أَمْرِكَ مَا يَعْنِينِي مِنْ أَمْرِ نَفْسِي؛[22] تو را پاره ای از تن خود یافتم؛ بلکه تمام وجود خود احساس کردم؛ به طوری که اگر مصیبتی به تو روی آورد، مثل این است که به من روی آورده و اگر مرگ گریبان تو را بگیرد، گویا گریبان مرا گرفته است و من، غم کار تو را همچون غم کار خود می خورم.

حضرت علي-علیه السلام- براي تعديل احساسات و جلوگيري از آسيب هاي آن، امام حسن-علیه السلام- را به اموري چون: تقوا، موعظه پذيري و عبرت آموزي فراخوانده، می فرماید:

پس، ای پسرکم! تو را به پرهیزکاری و ترس از خدا و پیوسته امر و فرمان او را بردن و آبادساختن خانه دل خود با یاد خدا و چنگ زدن به ریسمان او، سفارش می کنم. کدام وسیله، اطمینان بخش تر و استوارتر از رشته بين تو و خداست، اگر آن را دستاویز قرار دهی؟! دلت را به موعظه زنده دار؛ با پارسایی بمیران؛ به وسیله یقین نیرومند ساز؛ به نور حکمت روشن کن؛ با یاد مرگ، ذلیل و خاشع گردان و به اعتراف بر نابودی و فنا وادار نما. [23]

ـ جهالت[24]

علم، از امور اکتسابی است و باید در طول زمان و با تحمل رنج حاصل شود. جوان نیز دارای ناآگاهی های فراوان است. از این جهت، در آغاز راه تحصیل علم و دانش قرار دارد و از سوی دیگر، تیزهوشی و توانایی های جسمی و هویت طلبانه جوان، موجب می شود که جهل خود را باور نداشته و حتي کتمان نماید. ازاین رو باید با سعی و تلاش، به کسب علم همت گمارد؛ نه اینکه این کاستی را باور نداشته یا کتمان نماید: جَهْلُ الشَّابِ مَعْذُورٌ وَعِلْمُهُ مَحْقُور؛[25] نادانی جوان، معذور است و علم او، کوچک و ناچیز شمرده می شود.

امام علی-علیه السلام- نادانی را از جمله ویژگی های جوانان برمی شمارد و فلسفه آن را نادانی انسان از بدو تولد نسبت به موضوعات و اکتسابی بودن علم دانسته است:

پس، اگر امری از امور بر تو مشکل شد، بر نادانی خود حمل کن؛ زیرا در آغاز آفرینش خود نادان بودی. پس، دانا شدی و چه بسیار چیزها که از آنها آگاه نیستی و اندیشه ات درباره آن سرگردان و بصیرت تو نسبت به آن ناچیز است و بعدها راجع به آن بینا مي گردی. [26]

جوانی، فصل کسب دانایی

همان طور كه اشاره شد، جوان در فصل بهار زندگی که توانایی جسمی و روحي دارد، باید از جهالت خویش کاسته، بر دامنه آگاهی هایش بیفزاید؛ اما با عنایت به گستردگي علوم، يادگيري همه آنها میسر نیست. ازاین رو، جوانان باید مطابق اهداف و آرمان های خویش، علومی خاص را تحصيل نمایند و به كسب دانش هایی بپردازند كه در زمان جواني و پيري برایشان مفيد باشد: وَاعْلَمْ أَنَّهُ لَاخَيْرَ فِي عِلْمٍ لَايَنْفَعُ وَلَايُنْتَفَعُ بِعِلْمٍ لَايَحِقُّ تَعَلُّمُهُ؛[27] بدان كه دانش بى فايده را خيرى نيست و از علمى كه شايسته آموختن نيست، فايده و منفعتى عايد نمى شود.

در جای دیگر فرموده: أولى الأشياءِ أن يَتَعَلّمَها الأحداثُ الأشياءَ التّي إذا صاروا رِجالاً إحتاجوا إليها؛[28] شايسته ترين چيزهايى كه نوجوانان بايد بياموزند، چيزهايى هستند كه هنگام بزرگ سالى به آنها نياز دارند.

از امام صادق-علیه السلام- نقل شده که بر جوان مسلمان فرض است که همواره در طلب علم باشد؛ در غیر این صورت، نه تنها ضرر کرده و جوانی اش را تباه ساخته، بلکه این امر، وی را مستوجب عذاب الهی خواهد نمود:

دوست ندارم جوانان شما را جز در دو حالت ببینم: دانشمند یا دانشجو. اگر جوانی چنین نکند، کوتاهی کرده و اگر کوتاهی کرد، [عمر خویش را] تباه ساخته و اگر تباه سازد، گناه کرده است. اگر گناه کند، سوگند به آن کس که محمد-صلی الله علیه و آله- را به حق برانگیخت، دوزخ نشین خواهد بود. [29]

كسب علوم، به زمان خاصی اختصاص ندارد؛ اما در برخي از زمان ها و مقاطع سني، يادگيري علوم اهميت بيشتري دارد. ازاين رو، از علم آموزي هنگام كودكي و نوجواني، در روايات به حک نمودن نقش بر سنگ تعبیر شده که به سادگی از بین نمي رود: هركس در جوانى اش بياموزد، آموخته اش مانند نقش بر سنگ است و هركس در بزرگ سالى بياموزد، مانند نوشتن روى آب است. [30]

به دليل اهميت علم آموزي جوانان، دشمنان در صددند از این فرصت استفاده کرده، ذهن آنان را به شبهات آلوده نمایند. ازاین رو، هرگاه معارف دینی در زمان مناسب (جوانی) به آنان تعلیم شود، دشمنان قادر نخواهند بود آنها را منحرف سازند. امام صادق-علیه السلام- فرمود: بادِروا أَحداثَكُم بِالحَديثِ قَبلَ أَن تَسبِقَكُم إِلَيهِمُ المُرجِئَةِ؛[31] به آموختن حديث به نوجوانانتان پيش از آنكه منحرفان آنان را گمراه سازند، اقدام نمایيد.

ـ غرور

غرور که به معنای فریفته شدن به دنیا و امکانات آن معنا شده، ممکن است برای هرکسی رخ دهد؛ اما جوانان که در اوج قدرت و توانایی جسمی و ذهنی قرار دارند، می توانند از این تهدید، فرصتی براي وصول به سعادت و کمال بسازند. طبیعی است، چگونگی وصول به سعادت یا بدبختي، تابع کیفیت به کارگرفتن توانایی های فکری و جسمی است؛ براي نمونه، جوان می تواند از قدرت بدنی خویش برای یاری ستمد یدگان استفاده نماید؛ ولی اگر به قدرت خویش مغرور شود، آن را در مسیر ستم به دیگران به کار خواهد گرفت.

ازاین رو، حضرت علی-علیه السلام- همگان، به ویژه جوانان را از استفاده نامناسب از قدرت، مال، علم و جوانی، پرهیز داده: يَنْبَغِي لِلْعَاقِلِ أَنْ يَحْتَرِسَ مِنْ سُكْرِ الْمَالِ وَسُكْرِ الْقُدْرَةِ وَسُكْرِ الْعِلْمِ وَسُكْرِ الْمَدْحِ وَسُكْرِ الشَّبَابِ؛[32] سزاوار است که عاقل از مستی: ثروت، قدرت، دانش، ستایش و جوانی بپرهیزد.

امیر مؤمنان، آفاتی را که ممکن است برای جوان به وجود بیاید، يادآوري نموده؛ چنان که فرزند خویش، امام حسن-علیه السلام- را به استفاده منطقي از توانايي هاي جواني سفارش کرده و فرموده:

از پدری در آستانه مرگ، به ناهمواری زمان معترف، پشت کرده به عمر، تسلیم روزگار، بدبین به دنیا، ساکن خانه های مردگان و آن که تنها از آن خانه ها کوچ می کند، به فرزندش که آرزومند چیزی است که نمی رسد، رونده راه نابودشدگان، هدف بیماری ها، گروگان روزگار، محل آماج مصیبت ها و غم ها، بنده دنیا، سوداگر غرور، بدهکار نابودی ها، گرفتار مرگ، هم سفر رنج ها، همدم غم ها و... . [33]

بدیهی است، مربیان و والدین باید ضمن آشناساختن جوانان با ویژگی های جوانی، نقاط ضعف و قوّت دوره جوانی را به آنان یادآور شوند و ایشان را به استفاده مطلوب از توانایی ها سوق دهند.

علي-علیه السلام- به والدين و مربيان سفارش نموده که خطاهاي جوانان را ناديده گيرند: إذا عاتَبتَ الحَدَثَ فاتُرك له مَوضعاً مِن ذَنبِه لِئلّا يَحِمُلهُ الإخراجُ عَلى المُكابَرَةِ؛[34] هرگاه جوانی را سرزنش کردی، بخشی از خطاهای وی را نادیده بگیر تا سرزنش تو، وی را به لجاجت نکشاند.

3. ویژگی عمومی

ـ الگوگیری

از بارزترین ویژگی های جوان، الگوپذیری است. این ویژگی، ازاین روی در جوانان شکل می گیرد که توانایی درک علمی امور را ندارند و شناخت واقعیت ها و تحلیل رفتار دیگران به آسانی برای آنان امکان پذیر نیست. در صورتی که جوان از الگوی مناسب پیروی کند، می تواند راه وصول به کمال را به سرعت طی نماید. در مقابل، توجه جوانان به الگوهای نامناسب، زمینه انحراف و تباهی ایشان را فراهم می سازد؛ چنان که فرهنگ سازان دنیای غرب، با توجه به این ویژگی جوانان است که الگوهای ساختگی و شخصیت های نامناسب را ترویج می کنند و با این عمل، جوانان را از هویت انسانی و اسلامی شان جدا مي نمایند.

علی-علیه السلام- الگوگرفتن از شخصیت های الهي را مورد تأکید قرار داده، همگان، به ويژه جوانان را به پيروي از رسول خدا-صلی الله علیه و آله- فراخوانده است: وَأقتَدوا بِهُدَی نَبَیِّکُم أفضَلَ الهُدَی وَأستَنُّوا بِسُنَّتِهِ فَإنّها أهْدَی السُنَنِ؛[35] به سیره پیامبرتان اقتدا کنید که برترین سیرت است و به سنّت او باشید که هدایت کننده ترین سنّت هاست.

حضرت همچنین اقتدا به الگوهای شایسته را مورد عنایت قرار داده و از پیامبر-صلی الله علیه و آله- به عنوان برترین الگوی خویش یاد کرده است: من در پی او بودم؛ چنان که بچه شتر در پی مادر است. هر روز برای من از اخلاق خود نشانه ای برپامی داشت و مرا به پیروی از آن می گماشت. [36]

افزون براین، آن امام بزرگوار، همگان را به الگوپذيري از اهل بيت-علیهم السلام- فراخوانده و فرموده: به اهل بیت پیامبر-صلی الله علیه و آله- بنگرید. از آن سوی که آنها گام برمی دارند، منحرف نشوید و قدم به جای قدمشان بگذارید. آنان هرگز شما را از جاده هدایت بیرون نمی برند و به پستی و هلاکت باز نمی گردانند. اگر سکوت کردند، سکوت کنید و اگر قیام نمودند، قیام کنید. از آنها پیشی نگیرید که گمراه می شوید. از آنان عقب نمانید که هلاک می گردید. [37]

امام در نامه خویش به فرزندش، حسن-علیه السلام- وی را به تبعیت از صالحان گذشته و استفاده از تجربه خوب آنان سفارش نموده و علت آن را گوشزد كرده است:

... پیمودن راهی است که پدرانت و صالحان خاندانت پیموده اند؛ زیرا آنان آن گونه که تو در امور خویشتن نظر می کنی، در امور خویشتن نظر داشتند و همان گونه که تو درباره خویشتن می اندیشی، نسبت به خودشان می اندیشند. تلاش آنان در این بود که آنچه را شناختند، انتخاب کنند و بر آنچه تکلیف ندارند، روی گردان اند. اگر نفس تو از پذیرفتن سر باز زند و خواهد چنان که آنان دانستند، بداند، پس تلاش کن درخواست هایت از روی درک و آگاهی باشد. [38]

ـ عبرت آموزی

يكي از مسائل مهم كه جوانان بايد بدان توجه نمايند، عبرت پذيري است. امام علي-علیه السلام- با طرح سرگذشت اقوام و سران حكومت ها، جوانان را به عبرت پذيري فرامي خواند: فَاتَّعِظُوا بِالْعِبَرِ وَاعْتَبِرُوا بِالْغِيَرِ؛[39] از عبرت ها پند گیرید و از تغییرات، عبرت گیرید. و: اعْتَبِرُوا بِمَا قَدْ رَأَيْتُمْ مِنْ مَصَارِعِ الْقُرُونِ قَبْلَكُمْ؛[40] از آنچه از درگیری های قرون پیشین مشاهده کردید، عبرت گیرید. نیز: فَاعْتَبِرُوا بِمَا أَصَابَ الْأُمَمَ الْمُسْتَكْبِرِينَ؛[41] از آنچه بر سر امت های گردنکش آمد، عبرت بگیرید.

ـ كسب تجربه

دوره جواني، دوره بي تجربگي است و جوان، به شدت به کسب تجربه نياز دارد. به همین سبب، امام-علیه السلام- جوانان را به تجربه پذيري دعوت مي نمايد: إنّما العاقل مَنْ وَعَظته التّجاربُ؛[42] همانا عاقل، کسی است که تجربه ها او را پند دهند.

آن امام بزرگوار در این باره به فرزندش پند می دهد:

پسرم! اگر چه به اندازه همه کسانی که پیش از من می زیسته اند، عمر نکردم، اما در کردار آنها نظر افکندم و در اخبارشان اندیشیدم و در آثارشان سیر کردم؛ تا بدانجا که همانند یکی از آنان شدم؛ بلکه گویا در اثر آنچه از تاریخ آنها به من رسید، با همه ایشان از اوّل تا آخر بوده ام. پس، قسمت زلال و مصفای زندگی آنان را از بخش کدر و تاریک آن بازشناختم و سود و زیانش را دانستم. از میان تمام آنها، قسمت های مهم و برگزیده را برایت خلاصه کردم و از بین همه آنها، زیبایش را برایت برگزیدم و ناشناخته های آن را از تو دور نمودم. [43]

 

منبع: ره توشه راهیان نور رمضان 94

---------------------------------------------

پی نوشت:

* عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.

[1]. فیض الاسلام، نهج البلاغه، ص 1800.

[2]. آقاجمال خوانساري، شرح غررالحكم ودرر الكلم، ج 7، ص 171.

[3]. قصص، آیه 77.

[4]. شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص 325.

[5]. کلینی، الکافى، ج 2، ص 87.

[6]. فیض الاسلام، نهج البلاغه، نامه 31.

[7]. روم، آیه 54.

[8]. فیض الاسلام، نهج البلاغه، حکمت 83.

[9]. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 337.

[10]. فیض الاسلام، نهج البلاغه، نامه 31.

[11]. شیخ عباس قمی، سفينة البحار، ج 2، ص 176.

[12]. حدید، آیه 16.

[13]. فیض الاسلام، نهج البلاغه، نامه 31.

[14]. جلال الدین محمد مولوی، مثنوی معنوی، دفتر دوم.

[15]. مجلسی، بحار الأنوار، ج 74، ص 173.

[16]. فیض الاسلام، نهج البلاغه، نامه 31.

[17]. همان.

[18]. شیخ طوسی، الغیبه، ص 476.

[19]. مجلسی، بحار الأنوار، ج 23، ص 236.

[20]. فیض الاسلام، نهج البلاغه، نامه 31.

[21]. همان، حکمت 206.

[22]. همان، نامه 31.

[23]. همان.

[24]. دو معنا از جهل وجود دارد: یکی، جهل در برابر عقل است که به سفاهت و حماقت معنا می شود و دوم، جهل در برابر علم است که به نادانی معنا می گردد. به طور طبیعی، مراد ما از جهالت، معنای دوم است.

[25]. تمیمی آمدی، تصنیف غرر الحکم ودرر الکلم، ص 76، ح 1197.

[26]. فیض الاسلام، نهج البلاغه، نامه 31.

[27]. همان.

[28]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 333، ح 817.

[29]. شیخ طوسی، امالى، ص 303، ح 604.

[30]. قطب راوندی، النوادر، ص 18.

[31]. شیخ طوسی، تهذيب الأحكام، ج 8، ص 111، ح 30.

[32]. تمیمی آمدی، تصنیف غرر الحکم ودرر الکلم، ص 66، ح 875.

[33]. فیض الاسلام، نهج البلاغه، نامه 31.

[34]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 333.

[35]. فیض الاسلام، نهج البلاغه، خطبه 110.

[36]. همان، خطبه 191.

[37]. همان، خطبه 97.

[38]. همان، نامه 31.

[39]. همان، خطبه 157.

[40]. همان، خطبه 161.

[41]. همان، خطبه 192.

[42]. همان، نامه 31.

[43]. همان.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.