24 مرداد

آیت‌الله میرزا محمدتقی‌ آملی‌(ره)

تاریخ انتشار:
در سال‌ ۱۳۳۹ ش‌ هنگامی‌ که‌ دولت‌ ایران‌، رژیم‌ اسرائیل‌ را به‌ رسمیت‌ شناخت‌، آیت‌الله آملی‌ و گروهی‌ از روحانیون‌ تهران‌، ضمن‌ اعلامیه‌ای‌، نظر روحانیت‌ را درباره‌ی‌ این‌ موضوع‌ با ذکر آیه‌ی‌ «لتجدن‌ اشد الناس‌ عداوة‌ للذین‌ آمنواالیهود…» اعتراض‌ کردند.
آیت‌الله میرزا محمدتقی‌ آملی‌

آیت‌الله میرزا محمدتقی‌ آملی‌ در دهم‌ مرداد ۱۲۶۶ ش‌ در تهران‌ متولد شد. پدرش‌ آخوند ملاعلی‌، روحانی‌ سرشناس‌ تهران و مادرش‌ دختر ملامحمد جریبی‌ بود  (آملی‌، ۵۴۰). آیت‌الله آملی‌ تعلیمات‌ ابتدایی‌ را در مکتب‌خانه‌ و مدرسه‌ی‌ خازن‌الملک‌، و مقدمات‌ علم‌ معانی‌ و بیان‌ را در نزد شیخ‌ محمدهادی‌ میلانی‌ و سید جلال‌ طارمی‌ فراگرفت‌  (آقابزرگ‌ تهرانی‌، ۱/۲۶۷)  و سپس‌به‌ تحصیل‌ فقه‌ و اصول‌ نزد پدرش‌ پرداخت‌. علوم‌ ریاضی‌ و هیئت‌ را در محضر درس‌ دایی‌ خود، شیخ‌ عبدالحسین‌ هزارجریبی‌ آموخت‌  (آملی‌، ۲۰۴). خانواده‌ی‌ آیت‌الله آملی‌ در جریان‌ انقلاب‌ مشروطه‌ دچار مصائب‌ و ناملایمات‌ بسیار شد. پس‌ از فتح‌ تهران‌ در سال‌ ۱۲۸۷ ش‌، مشروطه‌خواهان‌ پدر محمد تقی‌ را به‌ جرم‌ دشمنی‌ با مشروطه‌ و حمایت‌ از محمدعلی‌ شاه‌ دستگیر و با تخفیف‌ مجازات‌ به‌ پنج‌ سال‌ تبعید در نور مازندران‌ محکوم‌ کردند. از آن‌ پس‌، شیخ‌ محمدتقی‌، عهده‌دار تأمین‌ معاش‌ خانواده‌ای‌ پرعایله‌ شد.

آیت‌الله آملی‌ با وجود اتفاقات‌ فراوان‌ و ناگوار، از آموختن‌ باز نماند و بخش‌ دیگری‌ از کتاب‌های‌ فقه‌ و اصول‌ را نزد شیخ‌ محمدرضا نوری‌ مازندرانی‌، مدرس‌ مدرسه‌ی‌ منیریه‌ آموخت‌. و چون‌ شیفته‌ی‌ حکمت‌ و فلسفه‌ بود، در محضر درس‌ شیخ‌ علی‌ نوری‌ و میرزا حسن‌ کرمانشاهی‌، استاد مدرسه‌ی‌ عالی‌ سپهسالار حاضر شد و کتاب‌های‌ «شرح‌ اشارات‌»، «الهیات‌»،«شفا» و «شرح‌ فصوص‌» را خواند.

پس‌ از مرگ‌ پدر، امام‌ جماعت‌ مسجد مجدالدوله‌، واقع‌ در میدان‌ حسن‌آباد تهران‌ شد و برای‌ شناخت‌ و درک‌ بیشتر معارف‌ دینی‌، در محضر درس‌ شیخ‌ عبدالنبی‌ نوری‌، جامع‌ معقول‌ و منقول‌ حاضر شد و از او اجازه‌ی‌ اجتهاد گرفت‌  (همان‌، ۲۱۰) و در سال‌ ۱۳۰۱ ش‌ عازم‌ عتبات‌ عالیات‌ شد  (همان‌، ۲۱۱) و یک‌ دوره‌ فقه‌ و اصول‌ را نزد ضیاءالدین‌ عراقی‌ خواند، سپس‌ از درس‌ خارج‌ فقه‌ و اصول‌ آیت‌الله میرزا محمد حسین‌ نائینی‌ و سید ابوالحسن‌ اصفهانی‌ بهره‌ برد  (آملی‌، ۵۴۰).  مدتی‌ نیز شاگرد فیروزآبادی‌ و شیخ‌ کمپانی‌ اصفهانی‌ بود،  (امین‌، ۱/۱۶۹)  و در سال‌ ۱۳۱۰ ش‌ به‌ سیر و سلوک‌ باطنی‌ پرداخت‌ و مدتی‌ از محضر سید علی‌ قاضی‌ طباطبایی‌ بهره‌مند شد. در سال‌ ۱۳۱۳ ش‌ به‌ تهران‌ بازگشت‌ و در مسجد مجدالدوله‌ به‌ اقامه‌ی‌ نماز جماعت‌ و تدریس‌ و تبلیغ‌ پرداخت‌. وی‌ از روحانیونی‌ بود که‌ علاقه‌ای‌ به‌ مداخله‌ در امور سیاسی‌ نداشت‌، اما در مواردی‌ که‌ سیاست‌های‌ حکومت‌ با حوزه‌ی‌ شریعت‌ اسلامی‌ و نهادهای‌ مذهبی‌ متباین‌ بود، موضع‌گیری‌ می‌کرد. در فروردین‌ سال‌ ۱۳۲۸ش‌، آیت‌الله آملی‌ و عده‌ای‌ از روحانیون‌ سرشناس‌ تهران‌، طی‌ نامه‌ای‌ به‌ محمدرضا پهلوی‌ از وی‌ خواستند که‌ مانع‌ تغییر برخی‌ از مواد قانون‌ اساسی‌ مصوب‌ مجلس‌ مؤسسان‌ شود  (آبادانی‌ و آیینه‌وند، ۱/۳۲۸).

در سال‌ ۱۳۳۹ ش‌ هنگامی‌ که‌ دولت‌ ایران‌، رژیم‌ اسرائیل‌ را به‌ رسمیت‌ شناخت‌، آیت‌الله آملی‌ و گروهی‌ از روحانیون‌ تهران‌، ضمن‌ اعلامیه‌ای‌، نظر روحانیت‌ را درباره‌ی‌ این‌ موضوع‌ با ذکر آیه‌ی‌ «لتجدن‌ اشد الناس‌ عداوة‌ للذین‌ آمنواالیهود…» (مائده‌،۸۲) اعتراض‌ کردند.

پس‌ از آنکه‌ دولت‌ در پاییز ۱۳۴۱ ش‌ لایحه‌ی‌ انجمن‌های‌ ایالتی‌ و ولایتی‌ را تصویب‌ کرد، آیت‌الله آملی‌ همراه‌ برخی‌ از روحانیون‌، با انتشار اعلامیه‌ای‌، از دولت‌ به‌ دلیل‌ نادیده‌ گرفتن‌ تذکر مراجع‌ مذهبی‌ و تصویب‌ قوانین‌ خلاف‌ شرع‌ و قانون‌ اساسی‌ انتقاد کردند. وی‌ همچنین‌ با انتشار اطلاعیه‌ای‌ از مردم‌ تهران‌ خواست‌ که‌ به‌ منظور اعتراض‌ به‌ تصویب‌ لایحه‌ی‌ انجمن‌های‌ ایالتی‌ و ولایتی‌، در مسجد سید عزیزالله تهران‌ جمع‌ شوند و برای‌ لغو این‌ مصوبه‌ دعا کنند.

چهار روز پس‌ از واقعه‌ی‌ مدرسه‌ی‌ فیضیه‌ی‌ قم‌، در فروردین‌ ۱۳۴۲ با مخابره‌ی‌ تلگرافی‌ به‌ آیت‌الله گلپایگانی‌ نسبت‌ به‌ این‌ حادثه‌ ابراز تأسف‌ کرد. پس‌ از قیام‌ پانزده‌ خرداد ۱۳۴۲ و دستگیری‌ امام‌ خمینی‌، همراه‌  میرزا احمد آشتیانی‌ با انتشار اعلامیه‌ای‌ ضمن‌ حمایت‌ از مواضع‌ امام‌ خمینی‌، نسبت‌ به‌ تعرض‌ مأموران‌ به‌ مردم‌ بی‌پناه‌ و توهین‌ به‌ روحانیت‌ ابراز تأسف‌ و تألم‌ کردند  (آبادانی‌ و آیینه‌وند، ۱/۳۲۸). پس‌ از تبعید امام‌ خمینی‌ به‌ ترکیه‌ در آبان‌ ۱۳۴۳، به‌ همراه‌ میرزا احمد آشتیانی‌ و سید احمد خوانساری‌ تلاش‌ کردند زمینه‌ی‌ آزادی‌ امام‌ را فراهم‌ کنند؛ نتیجه‌ آن‌ شد که‌ یک‌ نفر از طرف‌ آنان‌ به‌ ملاقات‌ امام‌ خمینی‌ در ترکیه‌ برود. وی‌ همچنین‌ اعلامیه‌ای‌ را که‌ در خرداد ۱۳۴۶، جمعی‌ از روحانیون‌ تهران‌ در اعتراض‌ به‌ تجاوز نظامیان‌ اسرائیل‌ به‌ مردم‌ فلسطین‌ منتشر ساختند، امضا کرد. آیت‌الله آملی‌ با وجود دارا بودن‌ مقام‌ مرجعیت‌، از انتشار رساله‌ی‌ عملیه‌ خودداری‌ ورزید. وی‌ در ۲۷ آذر ۱۳۵۰ ش‌ درگذشت‌ و پیکرش‌ در مشهد مقدس‌ به‌ خاک‌ سپرده‌ شد.

از وی‌ تألیفاتی‌ برجای‌ مانده‌ که‌ برخی‌ از آن‌ها عبارت‌اند از: اثبات‌ توحید صانع‌، اثبات‌ صانع‌ از ماتریالیسم‌ تا ایده‌آلیسم‌، بحث‌ از صفات‌ جمالیه‌ و جلالیه‌ی‌ حق‌، حیات‌ جاوید در علم‌ اخلاق، درر الفوائد فی‌ غرر الفوائد، حاشیه‌ بر شرح‌ منظومه‌ی‌ سبزواری‌، کتاب‌ البیع‌، کتاب‌ الصلاة‌، مصباح‌ الهدی‌ فی‌ شرح‌ عروة‌الوثقی‌ و منتهی‌ الاصول‌ الی‌ غوامص‌ کفایة‌الاصول‌. از وی‌ آثار منتشرنشده‌ای‌ نیز باقی‌مانده‌است‌.

---------------------------

منابع‌

۱٫ آبادانی‌، فرهاد، و صادق آیینه‌وند،  فرهنگ‌ ناموران‌ معاصر، ج‌۱، تهران، دفتر ادبیات‌ انقلاب‌ اسلامی‌، ۱۳۸۱

۲٫ آقابزرگ‌ تهرانی‌، محمدمحسن‌،  نقباء البشر فی‌ القرن‌ الرابع‌ عشر، ج‌ ۱، مشهد ۱۴۰۴ ق

۳٫ آملی‌،محمدتقی‌، « مختصری‌ از شرح‌ احوال‌ و آثار… »، معارف‌ اسلامی‌، سال‌ اول‌، شماره‌ی‌ ۲، اسفند ۱۳۴۵

۴٫ امین‌، حسن‌،  مستدرکات‌ اعیان‌ الشیعه‌، ج‌ ۱، سیروت‌، دارالتعارف‌ للمطبوعات‌، ۱۴۰۸ ق

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.