یادداشتی از حجت الاسلام صحتی

بحرانی که امام سجاد(علیه السلام) آن را مدیریت کرد

تاریخ انتشار:
امام سجاد (علیه السلام) با آثار مکتوبی که از خود به یادگار گذاشته اند؛ صحیفه سجادیه، مناجات خمسة عشر، مناجات ابوحمزه ثمالی و رسالةالحقوق و... تمدن اسلامی را شکوفا کرد...
 امام سجاد (علیه السلام)

اوضاع نامناسب جامعه اسلامی بعد از عاشورا 
شیعیان پس از واقعه دردناک عاشورا بدترین روزها را می گذراندند، عاشورا اولین روز از غمبارترین روز های پیروان صدیق رسول الله(ص) بود و بعد از واقعه عاشورا وضعیت شیعیان بدتر شد ؛ بعد از شهادت،امام حسین (علیه السلام) میان مسلمانان چند دستگی بوجود آمد و فاجعه بعد از فاجعه، جامعه اسلامی را تهدید کرد و هر یک از سران حکومتی قیام کردند، حتی ابن زیاد و عبد الله بن زبیر هم داعیه خلافت داشتند و کسانی که در روی زمین منفورترین و مبغوض ترین چهره ها بودند، به خلافت طمع نمودند و خواستند متولی دین اسلام و مسلمانان شوند و از سوی دیگر خوارج هم در آن ایام به جولان پرداختند و هر کسی از ایشان چند نفر را دور خودش جمع و آشوبی به پا می کرد ؛ خلاصه بعد از عاشورا اوضاع، خیلی آشفته شده بود ؛ از طرفی حزب توابین به فرماندهی سلیمان بن صرد خزاعی و از طرف دیگر مختار ثقفی قیام نمود. 
فعالیت های سیاسی و تبلیغی امام سجاد(ع) بعد از واقعه عاشورا 
جامعه مسلمین در آن روزگار دچار حرج و مرج شده بود و شهادت 18 انسان برگزیده از بنی هاشم هرج و مرج بزرگی در بلاد مسلمین ایجاد کرده بود، حتی اصول اولیه انسانی هم فراموش شده بود. از آنجایی که فرزند رسول الله(ص) کشته شده بود، دیگر جایی برای این حرفها نمی ماند؛ سلیمان صرد خزاعی 92 ساله و از صحابه پیامبر(ص) و اصحاب امیر المومنین (علیه السلام) ؛ عده ای از اصحاب علی (علیه السلام) و شیعیان را به دور خود جمع کرد و به صورت بسیار تکان دهنده ای سر مزار امام حسین(ع) رفتند و گریه و زاری نمودند و بعد از آن مطالب، سلیمان و یارانش به قصد شهادت به لشکریان یزید و ابن زیاد حمله کردند و زمانی که به سلیمان می گفتند: حکومتی تشکیل بده ؛ می گفت : ما به دنبال دنیا نیستیم و نمی خواهیم بعد از امام حسین (علیه السلام) زنده بمانیم. 
اوضاع بسیار وخیم تر و بدتر از عاشورا شده بود؛ و در این بین انصافا امام سجاد (علیه السلام) با درایت کامل جامعه شیعی را هدایت کردند. 
احیاگر تمدن اسلامی 
یکی از پژوهشگران معاصر گفته است، اگر موسس اول اندیشه شیعی و اسلامی را علی بن ابیطالب(ع) بدانیم، موسس دوم اندیشه اسلام، علی بن الحسین(ع) است ؛ گویا با عاشورا اندیشه ها و عقاید علوی که اسلام راستین نبوی است، ذبح شده و به مسلخ برده شده بود و اسلام را چنان وارونه کرده بودند که یزید همه کاره شده بود ، اما امام سجاد (علیه السلام) دوباره اصول نبوی و علوی را بنیان گذاشت و انصافاً این لقب برازنده امام سجاد (علیه السلام) است و تمدن اسلامی پس از رسول خدا و علی (علیه السلام) بیش از همه مرهون و مدیون امام سجاد (علیه السلام) می باشد. 
شیوه احیاء فرهنگ عاشورا  
امام سجاد(ع) با آثار مکتوبی که از خود به یادگار گذاشته اند؛ صحیفه سجادیه، مناجات خمسة عشر، مناجات ابوحمزه ثمالی و رسالةالحقوق و... تمدن اسلامی را شکوفا کرد، اینکه امام سجاد (علیه السلام) قاتلان امام حسین(ع) را رسوا کرد و خودش را نباخت، از کارهای بزرگی بود که حضرت انجام داد ، بعد از حادثه عاشورا همه خودشان را باخته بودند و همه بیگدار به آب می زدند ، همه می گفتند، زندگی و مرگ برای ما فرق نمی کند، تا این حد، امت و ملت عصبانی شده بودند، چرا که آخرین نفر از خامس آل عبا به شهادت رسیده بود آن هم به صورت وحشتناک و تا حدودی حق هم داشتند تا جایی که عبد الله بن عباس آنقدر گریه کرد که هر دو چشم خود را از دست داد. 
  نقل کرده اند که ابو الاسود دوئلی از شاگردان امام علی(ع) بعد از عاشورا هرگاه یادی از عاشورا می شد گریه می کرد و این آیه را تلاوت می کرد : « قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخاسِرینَ » [1] 
  همه خودشان را متهم و گنهکار می دانستند و اوضاع، بسیار آشفته بود و با تمام این احوال علی بن حسین (علیه السلام) فعالیت سیاسی الهی خود را شروع کرده بودند، با خطبه ای که در مسجد جامع اموی و در خانه یزید خواندند، او و حکومت اموی را رسوا کردند و تا آخر عمر شریفشان لحظه به لحظه به صورت حساب شده، چنان از اسلام راستین و قرآن دفاع کردند که هر چه یزیدها و ابن زیادها در هر عصری باشد تا قیامت رسوای خاص و عام گردند. 
  حضرت سجاد(ع) شاگردان بسیاری، تربیت کردند و سخن پیامبر(ص) را که می فرمودند « إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ » [2] امام سجاد(ع) در عمل ثابت نمودند و تاکید کردند که این حدیث تنها یک حرف نیست، بلکه انسان می تواند با مکارم اخلاق، زندگی کند و آن حضرت مسیررا برای امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) باز کردند تا آنجا که هر کس که به دنبال حقائق و معارف و الهیات بود از هر شهر و نقطه ای خودش را به مجلس امام باقر (ع) و امام صادق(ع) می رساند، این راه را امام سجاد(ع) باز کرده بودند، البته از نقش بی بدیل حضرت زینب کبری(س) نباید غفلت کرد، زیرا آن حضرت گام به گام و دوش به دوش در کنار امام سجاد (ع) تلاش کردند. 
  غفلت از نقش امام سجاد(ع) در عاشورا 
  متأسفانه مداحان در ایام محرم و صفر از امام سجاد(ع) غفلت می کنند درست است که همه ائمه نور واحد هستند اما باید بدانیم امام سجاد (علیه السلام) نیمه دوم عاشورا است و بعد از امام حسین(ع) صراط مستقیم، امام سجاد(ع) است و دیگران را هم باید با امام سجاد(ع) سنجید و این انحراف است که در واقعه عاشورا و حوادث بعد از آن دیگران را آنقدر بزرگ کنیم که از امام سجاد(ع) غفلت کنیم، متاسفانه می بینیم دهه محرم و صفر می آید و می رود و جلسات فراوانی برگزار می شود و هر روز را هم به یک شخصیت تاثیر گذار در حماسه عاشورا اختصاص می دهند، اما روزی برای امام سجاد (علیه السلام) اختصاص نمی یابد، در صورتی که اگر به تاریخ نگاهی کنیم روز شهادت و وفات امام سجاد (علیه السلام) یا روز دوازدهم محرم یا روز بیست و پنجم محرم است، اما باز هم غفلت می کنند و یک روز را مختص امامسجاد(ع) نمی نامند، لذا باید دقت کرد و متوجه این مطلب بود که غفلت از امام سجاد(ع) غفلت از صراط مستقیم است و مسیر انحرافی است و با این خط مشی، انسان نمی تواند جریان شهادت امام حسین(ع) و فرهنگ و ادب عاشورا و اندیشه های امام حسین (ع) و امامان دیگر را بفهمد، در فرهنگ ما کار به جایی می رسد که برای اینکه اوزان شعری درست بشود و قافیه ها را درست کنند می نویسند : «امام بیمار » حتی من دیدم کسی نوشته بود، «امام علیل»، «سید علیل» ، «سید ذلیل»، این عناوین توهین آمیز است، خدا بیامرزد سلمان هراتی [3] را که ایشان از شاعران با معرفت و دقیق بودند و در حق امام سجاد (علیه السلام) یک رباعی دارد که من هرگز فراموش نمی کنم: 
  بیزارم از آن حنجره کو زارت خواند                 چون لاله عزیز بودی و خارت خواند 
  پیغام تو ورد سبز بیداران است                    بیدار نبود آنکه بیمارت خواند 
جانباز عاشورا 
من خجالت می کشم بعضی حرفها را بزنم، یکی از مداحان می گفت : امام سجاد(ع) مریض بود و مریضی او هم مسری بود در حالی که اگر تحقیق بشود می بینیم اینگونه نیست، یکی از اساتید به نام استاد جلالی کتابی نوشته با عنوان «جهاد الامام سجاد (علیه السلام) » که الحمدلله به فارسی هم ترجمه شده است، از دو مدرک نقل می کند، یکی از رساله ای است از قرن دوم با عنوان « تسمیة من قتل مع الحسین (علیه السلام) » و یکی هم از مناقب ابن شهر آشوب که نقل می کند امام سجاد (علیه السلام) روز عاشورا به میدان جهاد رفتند و وقتی زخمی شدند و در اثر خونریزی، ضعف بر آن حضرت غلبه پیدا کرد و در خیمه بستری شدند، امام حسین (علیه السلام) تعمد داشتند که نسل پیامبر(ص) قطع نشود، باید کسی زنده می ماند تا عاشورا را بعد از عاشورا به درستی روایت کند و در مقابل کفار باید کسی می ماند تا راه امام(ع) را ادامه می داد، دشمنان نه تنها می خواستند امام حسین(ع) را بکشند بلکه هدف اصلی آنها شخصیت امام حسین (ع) بود و اگر بخواهیم با عبارت دقیق، تعبیر کنیم باید امام سجاد(ع) را جانباز معصوم روز عاشورا نامید نه بیمار افتاده روز عاشورا. 
زینب و رسالت عاشورایی 
حضرت زینب (س) تلاش فراوانی نمود و گام های او بعد از عاشورا گام های بلندی در راه احیای اندیشه های امام حسین(ع) بود، می شود گفت، گام به گام با امام سجاد(ع) و پشت سر ایشان حرکت کردند تا اسلام را به امام باقر(ع) و امام صادق(ع) رساندند و با شاگردان ایشان، اسلام نهادینه شد تا به دست ما رسید و حاصل زحمات انبیا گذشته را هم امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) نجات دادند، امام سجاد(ع) تنها وارث امام حسین(ع) نبود، زیرا خود امام حسین(ع) وارث همه انبیا الهی است، همانطوری که در زیارت وارث نیز بر این امر تأکید شده است، ما معتقدیم روز عاشورا نزاع، نزاع انسانیت و جاهلیت بود یزید و یزیدیان نمادی از توحش و جاهلیت بودند. 
حضرت زینب(س) در واقعه عاشورا و حوادث بعد از آن به صورت طبیعی، عاطفی، عقلایی موضع گیری کرد و با تمام وجود از دستاوردهای عاشورا دفاع کرد. 
وقتی یزید در مجلس به جلاد می گوید گردن امام سجاد(ع) را بزن، آن حضرت با تمام وجود پاسخ می دهد که « أَ بِالْقَتْلِ تُهَدِّدُنِی یَا ابْنَ زِیَادٍ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ الْقَتْلَ لَنَا عَادَةٌ وَ کَرَامَتَنَا الشَّهَادَة» [4] ما را به قتل تهدید می کنی و نمی دانی که کشته شدن عادت ماست و شهادت کرامت است ، بعد از عاشورا یزید محکوم بود و جنایتکاران سعی می کردند جنایت را بعهده دیگری بیندازند ، یزید به گردن ابن زیاد می انداخت و ابن زیاد به گردن عمر سعد و.... جوّ طوری بود که یزید نمی توانست کاری بکند. 
اربعین 
در خصوص اربعین سخنان بسیاری مطرح است، اولین کسی که نوشته است بعد از چهل روز از عاشورا، خانواده امام حسین(ع) سر مزار امام حسین (ع) در کربلا برگشته اند و جابر بن عبد الله را در آنجا دیدند، سیدبن طاووس در لهوف است. 
مرحوم محمد علی قاضی طباطبایی در کتاب خود به نام « نخستین تحقیق » سعی کرده مشکل اربعین را حل بکند، این کتاب مطالب حاشیه ای بسیار خوبی دارد که خیلی از گره ها را باز می کند و مطالب خوب و ارزنده ای دارد، اما در اصل موضوع، من را قانع نکرده، همزمان با شهید قاضی و همچنین بعد از ایشان، بسیاری از مورخین و کسانی که در تاریخ اسلام، تحقیقاتی داشته اند این قضیه را زیر سئوال برده اند مثلا مرحوم دکتر محمد ابراهیم آیتی استاد بزرگ تاریخ در دانشگاه های کشور، می گوید: بازگشت اسیران کربلا در سال دوم ممکن است، اما سال اول امکان ندارد، استاد مطهری هم این قضیه را زیر سئوال برده و گفته است، بر فرض که این عمل صحت داشته باشد در سال دوم ممکن است [5] و ما هم در کتاب هایمان سال دوم را نوشته ایم ، اما این به معنای این نیست که اربعین زیر سئوال برود بنا به روایتی، «زیارت اربعین» از علائم شیعه است [6] ، و مباحث را نباید با هم خلط کرد و این قضیه چه در سال اول یا دوم باشد، اربعین را زیر سئوال نمی برد. 
امام حسین (ع) را در یک فرهنگ محصور نکنیم 
تا جایی که کتابهای مربوط به امام حسین(ع) و عاشورا و آثار غیر مسلمانان نشان می دهد از طرف آنان تقاضا برای شناخت عاشورا هست، ولی نسبت به تقاضا، عرضه ما کم است ، ما نباید تنگ نظری داشته باشیم و امام حسین(ع) را در یک فرهنگ محصور کنیم، اصلا در عاشورا نزاع مذهبی نبود بلکه مطلب فراتر از این ها بود. 
روز عاشورا دعوای شیعه و سنی نبود، بلکه نزاع انسانیت از یک سو و جاهلیت از سوی دیگر بود و حضرت در روز عاشورا می فرمودند : « یَا شِیعَةَ آلِ أَبِی سُفْیَانَ إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دِینٌ وَ کُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَکُونُوا أَحْرَاراً فِی دُنْیَاکُم» [7] خطاب امام حسین(ع) با کل مردم جاهل دنیاطلب بوده، ما می توانیم امام حسین(ع) را بهتر و بزرگ تر و دقیق تر از اینکه شناخته ایم بشناسیم و من همیشه می ترسم که ما با این تنگ نظری ها و با این چشم انداز کوتاهی که داریم میان امام حسین(ع) و دنیا سدی کشیده باشیم و نگذاریم دنیا امام حسین(ع) را آنچنان که هست بشناسند و ضرب المثل است که امام زاده را از زوارش می شناسند ، دنیا اول ما را می شناسد و بعد پیشوایان ما را، در حالی که پیشوایان ما بسیار بزرگتر از آنچه ما نشان می دهیم هستند. 
  
منبع : www.hawzahnews.com
----------
 پی نوشت: 
[1] اعراف آیه 23 
[2] مستدرک الوسائل ج : 11 ص : 187 
[3] سلمان هراتی (۱۳۳۸ - ۱۳۶۵) شاعر معاصر ایرانی 
[4] بحارالأنوار ج: 45 ص: 118 
[5] مجموعه آثاراستادشهیدمطهری ج 17 ص 78 
این مرد بزرگ حاجی نوری را که می گوید: امروز اگر کسی بخواهد بگرید، اگر کسی بخواهد ذکر مصیبت کند، بر مصائب جدیده اباعبداللَّه باید بگرید، بر این دروغهایی که به اباعبداللَّه علیه السلام نسبت داده می شود. اینها که عرض می کنم نمونه های کوچکی است.اربعین می رسد، همه مردم این روضه را گوش می کنند که اسرا از شام که برمی گشتند، آمدند به کربلا و در آنجا با جابر ملاقات کردند، امام زین العابدین با جابر ملاقات کرد، در صورتی که این مطلب جز در کتاب لهوف که آن هم خود سید بن طاووس در کتابهای دیگرش آن را تکذیب کرده و لااقل تأیید نکرده است، در هیچ کتابی نیست و هیچ دلیل عقلی هم قبول نمی کند. ولی مگر می شود این را از مردم گرفت. در اربعین تنها موضوعی که مطرح است موضوع زیارت امام حسین است چون اولین زائرش جابر بوده است و در این روز زیارت امام حسین سنت شده است. اربعین جز موضوع زیارت امام حسین هیچ چیز دیگری ندارد، موضوع تجدید عزای اهل بیت نیست، موضوع آمدن اهل بیت به کربلا نیست، اصلًا راه شام از کربلا نیست، راه شام به مدینه از خود شام جدا می شود و ... 
[6] تهذیب الأحکام ج: 6 ص: 52 
ُوِیَ عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ الْعَسْکَرِیِّ ع أَنَّهُ قَالَ عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْخَمْسِینَ وَ زِیَارَةُ الْأَرْبَعِینَ وَ التَّخَتُّمُ فِی الْیَمِینِ وَ تَعْفِیرُ الْجَبِینِ وَ الْجَهْرُ بِبِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ 
[7] بحارالأنوار ج: 45 ص: 51

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.