مطهره پیوسته

روز ملی شدن صنعت نفت - 2

تاریخ انتشار:
یک سال پیش از کشف نفت، نهضت مشروطه به سرانجام رسید و با تشکیل مجلس شورای ملی، اوضاع حکومت و روند تصمیم گیری، شکل دیگری یافت. بی شک، نهضت مشروطه، زمینه ساز تغییراتی بود که در سال 1329، به ملی شدن صنعت نفت انجامید.
روز ملی شدن صنعت نفت

چرا ملی؟
شاید بارها از خود پرسیده باشید: چرا می گوییم ملی شدن صنعت نفت؟ انگلیس و امریکا چه خطرها و زیان هایی برای نفت کشور داشتند که جدایی از آنها یک افتخار با شمار می رود. در پاسخ به این پرسش باید گفت: نفت ایران در جنگ جهانی اول، با ابرقدرت استعمارگر انگلیس قدرت جنگی بسیاری بخشید و این کشور را بر آن داشت تا هرچه بیشتر صنایع نفت را در اختیار بگیرد. سیطره انگلستان وچپاولگری این دولت، در پناه سیاست غلط موجود، رشد می یافت. در آن زمان، بیشتر کشورها زیر سلطه استعمار کهن بودند. از پی آمدهای قراردادهای انگلیسی که از آن به عنوان چپاولگری های انگلیس یاد می شود، به موارد زیر می توان اشاره کرد:
1. حق امتیاز پرداختی به ایران، عادلانه نبود. آنها از هر استفاده ای، فقط یک ششم آن را به ایران می دادند.
2. شرکت حق امتیاز خود را بر اساس نرخ رسمی طلا محاسبه می کرد که با نرخ بازار تفاوت بسیاری داشت.
3. شرکت 20 درصد از منافع را پس از پرداخت مالیات بر درآمد به دولت انگلیس، محاسبه می کرد و این خلاف رسم بین المللی بود.
4. در ایران، شرکت از هر نوع مالیات وعوارض گمرکی معاف بود و این به معنای زیان عظیم مالی است.
5. شرکت تخفیف بسیاری از فروش نفت به نیروی دریایی انگلیس اختصاص داده بود.
6. شرکت بابت نفتی که خود مصرف می کرد، هزینه ای به ایران پرداخت نمی کرد.
7. محاسبات شرکت، سری بودو هیچ گاه آنها را به ایران نشان نمی داد.
8. شرکت در امور سیاسی ایران دخالت گسترده ای داشت و همه امور را به نفت مرتبط می کرد تا راحت تر بتواند در امور ایران دخالت داشته باشد.
9. بیشتر تولید ایران به صورت نفت خام به فروش می رسید و صادر می شد تاعملیات تصفیه در نقاطی دیگر انجام شود. بدیهی است چیزی از سوی شرکت های دیگر به ایران پرداخت نمی شد و همه اینها نشان از چپاولگری مستقیم و غیرمستقیم انگلیس از ایران بود.[9]
نقد دیدگاه مسامحه گر روشن فکرنمایان و برخی از وابستگان
انگلیس و واکنش به ملی شدن نفت ایران

انگلیس از به غارت بردن نفت ایران و پرداخت بهای ناچیز برای آن به ایران، سود کلانی می برد. ازاین رو، در برابر ملی شدن صنعت نفت از آغاز و حتی پس از تصویب آن، دست از مخالفت برنداشت. با مقاومت مردم ایران، استعمار انگلیس گامی به عقب نهاد و سه پیشنهاد به ایران داد: 
1. با تشکیل شرکتی جدید، درآمد نفتی ایران به صورت مساوی میان دولت ایران و شرکت سابق انگلیسی تقسیم شود؛ 2. پخش نفت در داخل ایران به یک شرکت تمام ایرانی واگذار شود؛ 3. کارمندان ایرانی جای کارمندان خارجی را برابر مقرراتی بگیرند.
انگلیس در روز 7 اردیبهشت، در دادگاه لاهه از ملی شدن نفت شکایت کرد و حتی با ارسال رزم ناوهای خود به آب های مجاور ایران، تهدید به حمله کرد. این تهدیدها با وجود موقعیت ایران و طرح مسئله جهاد مسلمانان مؤثر واقع نشد. سپس انگلیس، امریکا را واسطه قرارداد و با دولت بعدی که دولت مصدق بود، به مذاکره پرداخت، ولی ملت ایران با وحدت خود، نخستین گام را که ملی شدن صنعت نفت بود، برداشت تا کشور را از چنگال غارت بیگانگان در امان بدارد.
با شکایت دولت انگلستان از ایران، به شورای امنیت سازمان ملل متحد، دکتر مصدق برای پاسخ گویی درباره ملی کردن صنعت نفت و اخراج انگلیسی ها، به نیویورک رفت. در این جلسه، مصدق، اسنادی از دخالت دولت انگلستان برای اعضا خواند.[10] بنابراین، شورای امنیت به مسکوت ماندن شکایت انگلیس رأی داد و در نتیجه، رأی شورا به سود ایران تمام شد.[11]
امریکا و ملی شدن نفت ایران
امریکا برای شکستن انحصار انگلیس، تا سال 1331 از ملی شدن نفت ایران و دولت مصدق حمایت کرد، ولی با عمق گرفتن این نهضت، به دلیل هراس از سلطه کمونیسم شوروی در ایران، از انگلیس حمایت کرد و با آنان به توافق رسید. حاصل این توافق، کودتای 28 مرداد و سرنگونی دولت مصدق و انعقاد قرارداد کنسرسیوم بود. مواضع دولت امریکا در قبال نهضت ملی شدن نفت، از سیاست حمایت و میانجی گری، به تدریج، به بهانه مقابله با نفوذ کمونیست ها در ایران، مداخله گری و توسل به عملیات براندازی وکودتا تبدیل شد. بر اساس اسناد محرمانه کودتا، دولت امریکا نقش مهمی در سازمان دهی و هدایت نیروهای مخالف برای سرنگونی دولت مصدق ایفا کرد و هدایت و رهبری کودتا را بر عهده داشت. طرح براندازی حکومت مصدق، اگرچه پیچیده بود، ولی با کمترین هزینه برای کودتاچیان و پی آمدهای سهمگین و ناگوار برای ملت ایران همراه بود که به سلطه همه جانبه امریکا در ایران انجامید.[12]
ائتلاف شرکت ها و دولت ها علیه ملی شدن نفت ایران
در زمان ملی شدن نفت ایران، حدود نصف (51 درصد) تولید نفت خلیج فارس، متعلق به شرکت نفت انگلیس بود و شرکت های دیگر که در این ناحیه فعالیت می کردند، از نصف دیگر نفت تولیدی بهره می بردند. این شرکت ها به ملی کردن نفت علاقه ای نداشتند؛ زیرا ممکن بود این جنبش همه گیر شود و آنان از سود سرشار خود محروم شوند. از این رو، به منظور جلوگیری از ملی شدن نفت و برای حمایت از شرکت نفت انگلیس و ایران، به دولت امریکا فشار آوردند.
دولت امریکا نیز در برابر این فشار تسلیم شد و برای شرکت های نفتی امریکایی، مصونیت قضایی اعلام کرد. این امر در حقیقت، مجازات امریکا و انگلیس برای تنبیه ایران در قبال ملی شدن نفت بود تا دیگر هیچ کشوری جرئت ملی کردن نفت خود را نداشته باشد. ملی شدن نفت به متحد شدن شرکت های نفتی (کارتل نفت) دولت بریتانیا، امریکا و دیگر کشورهای غربی انجامید که منافع مالی و تجاری شان به خطر می افتاد.[13] (
در آن زمان که این طرح تصویب شد و 29 اسفند به عنوان روز ملی شدن صنعت نفت، در تقویم ایرانیان به ثبت رسید، دکتر مصدق که با همراهی آیت الله کاشانی نقش بسیار مؤثر و انکارناپذیری در ملی شدن صنعت نفت داشت، نماینده مجلس شانزدهم بود. مصدق در اردیبهشت سال 1330 به نخست وزیری رسید. با اصلاح جزئی در گزارش نه ماده ای کمیسیون نفت، اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت در سرلوحه برنامه های دولت مصدق قرار گرفت. به این ترتیب، کوشش های مستمر و پیگیر ایرانیان، در کوتاه کردن دست بیگانگان از نفت ایران، به نتیجه رسید. روش مصدق در برابر امریکایی ها، حفظ دوستی و مدارا بود تا شاید از کمک های مالی و اقتصادی آنها که سخت بدان نیاز داشت، استفاده کند.[14]
سیاست پیچیده امریکا در برابر جنبش ملی کردن نفت ایران و حکومت مصدق، برخی از ایرانیان را دچار توهم کرده است، به گونه ای که برخی محافل، امریکا را مشوق مصدق برای ملی کردن نفت ایران می دانستند و دلیل آن را رقابت نفتی میان لندن و واشنگتن می داستند. جرج مک گی، معاون وزیر خارجه وقت امریکا که بسیاری او را حامی ملی شدن نفت ایران دانستند، پس از ترور رزم آرا نخست وزیر وقت، در سفر به تهران، برخلاف آنچه برخی تصور کرده اند، تمام کوشش خود را به کار گرفت تا مانع تصویب و اجرای ملی شدن نفت شود.[15]
در یک نگاه
از سا ل های اولیه حفر چاه های ایران، چشم طمع بیگانگان در پی استثمار منابع زیرزمینی کشور بود و آنان در هر فرصتی به دنبال گرفتن امتیازهای گوناگون نفتی بودند. پس از لغو قرارداد نفتی دارسی میان ایران و انگلیس شرکت های نفتی انگلیسی، قرارداد گس گلشائیان را به منظور کشف و استخراج نفت منعقد کردند. وقتی این قرارداد را برای تصویب به مجلس بردند، با مخالفت برخی نمایندگان مجلس و علما به ویژه آیت الله کاشانی و مردم روبه رو شد. با فشارهای سپهبد رزم آرا، نخست وزیر پهلوی، این لایحه بار دیگر به مجلس رفت و او که تصویب آن را مشکل دید، قصد کودتا کرد، ولی یک روز پیش از اجرای کودتا، به دست خلیل طهماسبی از گروه فدائیان اسلام ترور شد. به دستور آیت الله کاشانی، مردم به این قرارداد اعتراض کردند و خواهان ملی شدن نفت ایران شدند. سرانجام، مجلس به ملی شدن صنعت نفت ایران رأی مثبت داد و در 29 اسفند 1329 مقرر شد، عملیات اکتشاف، استخراج و بهره برداری نفت، به کلی در دست دولت قرار گیرد.
پس از کشف نفت، این طلای همگانی و ملی در پنجم خرداد 1287 در مسجد سلیمان، زمینه های دگرگونی اوضاع ایران و خاورمیانه فراهم شد. در ایران نیز یک سال پیش از کشف نفت، نهضت مشروطه به سرانجام رسید و با تشکیل مجلس شورای ملی، اوضاع حکومت و روند تصمیم گیری، شکل دیگری یافت. بی شک، نهضت مشروطه، زمینه ساز تغییراتی بود که در سال 1329، به ملی شدن صنعت نفت انجامید.
در سال 1323، نمایندگانی از شرکت های نفتی انگلیس و امریکا، برای گرفتن امتیاز مناطق جنوب شرقی ایران، به ایران آمدند. آنها با نخست وزیر وقت مذاکره کردند، ولی اعضای حزب توده در مجلس، با جدیت با اعطای امتیاز نفت مخالفت کردند. در این هنگام، شوروی فرصت را غنیمت شمرد و هیئتی برای درخواست امتیاز نفت شمال، به ایران فرستاد. این بار حزب توده از اعطای امتیاز نفت شمال به شوروی حمایت کرد.[16]
تا اواسط قرن بیستم میلادی، به دلیل بی کفایتی مسئولان کشور، حاکمیت مطلق دولت بریتانیا بر منابع نفت ایران مشهود بود. با این حال، منابع نامشروع بریتانیا در ایران، در روندی تدریجی، ولی مداوم، زمینه ساز آن شد که قشرهای گوناگون مردم به اعتراض و انتقاد بپردازند و با حمایت بزرگانی چون دکتر محمدمصدق و آیت الله کاشانی، در روز 24 اسفند سال 1329، نمایندگان مجلس شورای ملی، ماده واحده ای درباره ملی شدن صنعت نفت ایران تصویب کنند. چند روز بعد در آخرین روز سال 1329، مجلس سنا نیز مصوبه مجلس شورای ملی را تأیید کرد. بدین ترتیب، روز 29 اسفند 1329 به عنوان روز تاریخی ملی شدن صنعت نفت ایران در حافظه ملت ایران باقی ماند.[17]

 

منبع: اشارات - فروردین ماه سال 1381 ، شماره 35 - روز ملی شدن صنعت نفت
---------------------------------
پی نوشت:
[9] دکتر سیدجلال الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1، صص 362 ـ 364.
[10] محمد مصدق، اسناد نفت، نطق ها و نامه های تاریخی، ص 167.
[11] مصطفی فاتح، پنجاه سال نفت ایران، ص 567.
[12] نک: حسین آبادیان، زندگی نامه سیاسی دکتر مظفر بقایی، صص 165 ـ 170.
[13] فؤاد روحانی، تاریخ ملی شدن صنعت نفت، ص 133.
[14] غلامرضا نجاتی، جنبش ملی شدن صنعت نفت در ایران و کودتای 28 مرداد، صص 170 ـ 178.
[15] سه مرد تاریخ ساز ایران، صص 545 و 547
[16] مازیار بهروز، شورشیان آرمان خواه، صص 38 و 39.
[17] برگرفته از: محمد علی سفری، قلم و سیاست، ج 1، صص 105 ـ 440.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.