از موانع پیشرفت اسلام:

عافیت طلبی سدی در برابر رسالت طلبگی

تاریخ انتشار:
راحت طلبی و عافیت یکی از مهم ترین موانع پیشرفت اسلام به شمار می رود؛ مطالعه تاریخ اسلام نیز نشان می دهد هر گاه امت اسلام دچار عافیت طلبی شده، زمینه برای غلبه و سلطه دشمن فراهم شده است.

به گزارش بلاغ به نقل از خبرگزاری رسا، از نظر عقل و اسلام آینده انسان در گرو جهد و تلاش او است چنانچه در آیات 39 و 40 سوره نجم آمده است وَ أَنْ لَیْسَ لِلإِنْسانِ إِلاّ ما سَعی وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُری و نیست برای انسان مگر کوشش و تلاشی که انجام داده است و قطعاً ثمره کوشش و تلاش خود را خواهد دید امام علی(ع) نیز می فرمایند عَلَيْكُمْ بِالْجِدِّ وَ الِاجْتِهَادِ وَ التَّأَهُّبِ وَ الِاسْتِعْدَاد بر شما باد به تلاش و سخت کوشی و مهیا شدن و آماده شدن.(1)
بی تردید انسان برای دست یابی به اهداف دنیوی و معنوی باید از خود سعی و تلاش نشان داده و سختی های فراونی را تحمل کند؛ قرآن کریم در سوره انشراح خطاب به پیامبراکرم(ص) می گوید مگر سینه تو را گشاده نساختیم و بار سنگینی که پشتت سرت را می شکست از تو بر نداشتیم و نامت را بلند آوازه نساخیتم زیرا بعد از هر دشوارى گشايشى است، فان مع العسر یسرا.
مفسران سنگین ترین باری که تاکنون بشر به خود دیده است را مأموریت پیامبراکرم(ص) از سوی خداوند مبنی بر دعوت مردم به سوی حق می دانند و از سوی دیگر تكذيبى كه قومش نسبت به دعوتش نموده و استخفافى كه به وی كردند، و اصرارى كه در محو نام او داشتند، همه براى پیامبراکرم(ص) دشوارى روى دشوارى است اما خداوند این دشواری ها را از روی دوش وی برداشته و نامش را بر زبان همگان انداخته است که چنین عملی نشان می دهد سنت خدوند بر این است که بعد از هر دشوارى سهولتى پديد مى آورد.(2)
 آری پیامبراکرم(ص) و ائمه معصوم(ع) همچنین یاران با وفای آنها برای دعوت مردم به سوی حق و زنده کردن دین خدا رنج های فراوانی متحمل شده اند؛ محتویات سیرابی گوسفند بر سر پیامبر می ریزند؛ سمیه ها و یاسرها را شکنجه می دهند شعب ابی طالب را بر آنها تحمیل می کنند و برخی نیز مجبور به هجرت می شوند اما پیامبر و یارانش تمامی این سختی ها را برای زنده ماندن اسلام تحمل می کنند.
این تحمل سختی ها به زمان پیامبراکرم(ص) منحصر نمی شود زیرا پس از رحلت ایشان نیز سختی های دیگری بر اهل بیت(ه) او وارد می سازند؛ خلافت امام علی(ع) را غصب می کنند، امام حسن(ع) را مجبور به صلح می کنند، واقعه کربلا را ایجاد می کنند، امام رضا(ع) را از مدینه به طوس می آورند و فعالیت دیگر امامان را یا محدود می کنند یا آنها را به زندان می اندازند.
در زمان غیبت نیز علما و بزرگان دین سختی ها و مصائب فراوانی را برای نشر اسلام متحمل شده اند؛ چه کتاب هایی که در زندان ننوشته اند و چه شب ها در زیر نور فانوس بیدار نمانده اند و روزها در زیر زمین های تاریک زندگی نکرده اند تا برای نشر اسلام ناب کتاب بنویسند؛ آری انبیاءو اولیای الهی و علمای راستین این سختی ها را متحمل شدند و از راحت طلبی و عافیت طلبی فاصله گرفتند تا اسلام ناب برای همیشه زنده بماند.
در مقابل جهد و تلاش، عافیت طلبی و راحت طلبی قرار دارد که حتی از دید مردم عادی نیز مذموم است به گونه ای که برای افراد عافیت طلب و افرادی که بدون زحمت به اهداف خود دست پیدا کرده اند ضرب المثل های فراوانی از جمله هرچه را باد آورد، بادش بَرَد یافت می شود.
از جمله هشدارهایی که در دین اسلام بیان شده و بر دوری از آن تأکید شده مربوط به بی حوصلگی، تنبلی و تن پروری است که در برخی روایات از آن موارد به کلید بدی ها،(3) یاد شده و  برخی روایات نیز فرد تنبل را مبغوض اهل بیت(ع) دانسته اند.(4)
بسیاری از بدبختی ها، انحرافات، ذلت هایی که در طول تاریخ، افراد یا جوامع مختلف بدان ها مبتلا گشته اند ریشه در تنبلی و راحت طلبی و فرار از رنج و زحمت داشته است به گونه ای که حتی موجب انحراف در مسیر اسلام شده است.
یکی از از مشکلات موجود در مردم مدینه که منجر به آن خسارات بدون جبران به پیکره اسلام شد، بحث راحت طلبی و رنج گریزی مردم آن زمان بود که حضرت زهرا(س) در خطبه خودشان به آن اشاره کرده  و می گوید«آگاه باشید من چنین می‌ بینم که شما رو به راحتی گذارده‌ اید و عافیت طلب شده‌اید، کسی را که از همه برای زعامت و اداره امور مسلمین شایسته ‌تر بود دور ساختید، و به تن پروری و آسایش در گوشه خلوت تن دادید و از فشار و تنگنای مسوؤلیت ها به وسعت بی تفاوتی روی آوردید.» (5)

نمونه هایی از عافیت طلبی
در قرآن کریم بر روی دو طایفه از انسان ها تکیه و به سرنوشت شوم و ذلت بار آنان اشاره شده است تا دیگران در طول تاریخ، از زندگی نکبت بار آنان، که معلول تنبلی و تن پروری و راحت طلبی ایشان بود، عبرت گیرند.
آنان به مقتضای حکم عقل، که خدا به ایشان داده بود، می بایست پر تحمل و سخت کوش باشند، تا در دنیا به عزت و سربلندی و در آخرت به رستگاری و سعادت ابدی برسند، ولی به خاطر تن پروری و راحت طلبی، خواری و خزلان دنیا و آخرت را برای خود خریدند و زبان زد خاص و عام شدند و به عنوان الگو و نمونه انسان های راحت طلب در قرآن مجید مطرح گردیدند.
یکی از دو طایفه نامبرده، بنی اسرائیل هستند، قرآن کریم، مکرر درباره ایشان گفت و گو کرده و ابعاد زندگی، بینش ها و منش های آنان را یاد آوری می کند، تا مؤمنین و نسل های بعد، از تاریخ زندگی آنان پند گیرند و در چاله هایی که آنان افتادند نیفتند.
در جایی می گوید موسی(ع)، پس از خلاصی بنی اسرائیل از چنگ فراعنه، به آنان فرمان داد به شهری وارد شوند، با مشرکان و دشمنان خدا بجنگند، آنجا را مسکن و مأوای خود کنند و سیادت و آقایی داشته باشند.
آنان در پاسخ موسی(ع) گفتند ما حوصله درگیری با ایشان را نداریم و تا در شهر هستند هرگز وارد آن نمی شویم و هنگامی وارد شهر خواهیم شد که آنان خارج شده باشند سپس مجددا تأکید کردند که ای موسی ما هرگز وارد این شهر نمی شویم تو با خدای خود بروید با آنان بجنگید و بیرونشان کنید که ما در اینجا نشسته ایم، وقتی شکست خوردند و بیرون رفتند، ما وارد خواهیم شد.
این خوی راحت طلبی آنها بود که به این گفتار نامعقول وادارشان می کرد و با این که می دانستند مبارزه با دشمن، عزت و عظمت، و لذت سیادت و حریت را به دنبال می آورد، راحت طلبی و تن آسایی توأم با ذلت و نکبت را ترجیح دادند.
قرآن در آیه دیگری روح لذت طلبی توأم با تنبلی بنی اسرائیل و نتایج ذلت بار آن را بیان می کند که بعد از نجات از فرعونیان که همه هستی و جان و مال و ناموس شان را مورد تهدید قرار داده و آنان را به بردگی می کشاندند و در عین حال که بهترین غذا مَن و سَلوی برایشان آماده بود، از سر تنوع طلبی درخواست سبزی و پیاز کردند و بنای بهانه جویی را گذاشتند و سرانجام مستوجب غضب و سخط الهی شدند.
این داستان برای همه مسلمانان به ویژه ملت مسلمان ایران که بعد از انقلاب شرایط مشابهی با شرایط آن روز بنی اسرائیل داریم حایز اهمیت است و باید از این آیه کریمه و وضع خفت باری که بنی اسراییل مبتلا شدند عبرت گیریم و با بهانه گیری ها زمینه شادی و شماتت دشمنان و غم اندوه دوستان را فراهم نیاوریم.
امروز متأسفانه توقعات بی جا و نیازهای کاذبی به وجود آمده و هستند کسانی که بدون آنکه کار قابل ملاحظه انجام دهند و خود را به زحمت بیندازند می خواهند بهترین زندگی ها را داشته، از همه چیز برخوردار باشند.
اینان یا از راههای نادرستی به خواسته هاشان می رسند و در این صورت بار تشریفات زندگی شان بر دوش دیگران سنگینی خواهد کرد و یا به شایعه پراکنی و ایجاد بدبینی می پردازند و جامعه و نظام و روحانیت را مورد تهاجم قرار می دهند و عملا آب به آسیاب دشمن می ریزند.
طایفه دوم، منافقین هستند که قرآن روی آنها نیز به عنوان نمونه دیگر راحت طلبان تأکید دارد؛ قرآن منافقین را به علل مختلفی مذمت کرده که می توان گفت همه آنها نهایتا به روح لذت طلبی و راحت طلبی آنان باز می گردد.
بخش عظیمی از سوره توبه آنها را به این دلیل که زیر بار جهاد نمی رفتند و شانه خالی می کردند مورد نکوهش و سرزنش تندی قرار داده است که تمامی این آیات با بیانات مختلف به ذکر بهانه جویی ها و خودداری از شرکت در جنگ پرداخته است؛ ولی، در واقع آنچه که منشا انحراف و انحطاط ایشان می شد، روح راحت طلبی و دلبستگی شان به لذتهای آنی و زودگذر بود و علاج این بیماری تقویت معرفت و ایمانشان بود تا بدانند که این لذتها زودگذر و ناپایدار است و در مقابل آنها لذایذ اخروی بهتر و پایدارتر خواهد بود. (6)
بی تردید از مسائل مهمی که دست یابی به آن نیازمند تلاش های فراوان و تحمل سختی ها است، علم آموزی است؛ در اسلام کسب علم از ارزش ها محسوب می شود و سفارش های فراوانی برای علم آموزی در اسلام یافت می شود؛ معجزه پيامبر اسلام(ص) قرآن است كه كتابي سراسر معارف و حكمت است و اين خود نشان از اهميت علم در اسلام دارد زيرا تنها، معجره دین اسلام کتاب است.
قرآن کریم در زمینه اهمیت علم آموزی و ارزش علم آموزی می گوید «قل هل يستوي الذين يعلمون والذين لا يعلمون انما يتذکر اولوالالباب يا آنان که مي دانند و آنان که نمي دانند مساوي هستند. يقيناً عُلما نسبت به ديگران برتري دارند اين معنا را صاحبان خرد و انديشه خوب دريافت مي کنند»(7) ايـن جـمله كه با استفهام انكارى شروع شده، و جزء شعارهاى اساسى اسلام اسـت عـظـمـت مـقـام عـلم و عـالمـان را در بـرابـر جـاهـلان روشـن مـى سازد، و از آنجا كه اين نـابـرابـرى بـه صـورت مـطـلق ذكر شده معلوم مى شود اين دو گروه نه در پيشگاه خدا يكسانند، و نه در نظر خلق آگاه، نه در دنيا در يك صف قرار دارند، و نه در آخرت ، نه در ظاهر يكسانند و نه در باطن .
این آیه با عمل و خودسازى آغاز و با علم و معرفت پايان مى يابد، چرا كه تا خودسازى نباشد نور معرفت بر دل نمى تابد، و اصولا اين دو از يكديگر جدا نيستند؛ جـالب ايـنـكـه در پـايـان آيـه مـى گـويـد، تـفـاوت عـلم و جـهـل را نـيـز صـاحـبـان مـغـز مـى فـهـمـنـد چـرا كـه جاهل ارزش علم را هم نمى داند، در حقيقت هر مرحله اى از علم مقدمه براى مرحله ديگر است .
عـلم در ايـن آيه و آيات ديگر قرآن به معنى دانستن يك مشت اصطلاحات يا روابط مادى در ميان اشياء، و به اصطلاح علوم رسمى نيست، بلكه منظور از آن معرفت و آگاهى خـاصى است كه انسان را به قنوت يعنى اطاعت پروردگار، و ترس از دادگاه او و امـيـد بـه رحـمـت خـدا دعوت مى كند، اين است حقيقت علم، و علوم رسمى نيز اگر در خدمت چنين مـعـرفـتـى بـاشـد علم است، و اگر مايه غرور و غفلت و ظلم و فساد در ارض شود و از آن كيفيت و حالى حاصل نشود قيل و قالى بيش نيست.
بر خـلاف آنـچـه بـي خـبـران مـى پـنـدارنـد و مـذهـب را عـامـل تـخدير مى شمرند مهم ترين دعوت انبياء به سوى علم و دانش بوده است، و بيگانگى خـود را بـا جـهـل در هـمه جا اعلام كرده اند، علاوه بر آيات قرآن كه از هر فرصتى براى بـيـان ايـن حقيقت استفاده مى كند تعبيراتى در روايات اسلامى ديده مى شود كه بالاتر از آن در اهميت علم تصور نمى شود.
در حـديـثـى از پیامبراکرم آمده است لا خير فى العيش الا لرجلين عالم مطاع او مـسـتـمـع واع، زندگى جز براى دو كس فايده ندارد دانشمندى كه نظرات او اجرا گردد، و دانش طلبانى كه گوش به سخن دانشمندى دهند.
در حـديـث ديـگـرى از امـام صـادق(ع) مـى خوانيم دانـشـمـنـدان وارثـان پـيـامـبـرانـند، چرا كه پيامبران درهم و دينارى از خود به يادگار نـگـذاشـتـنـد، بـلكه علوم و احاديثى از آنها به يادگار ماند، هر كس بهره اى از آن داشته باشد بهره فراوانى از ميراث پيامبران دارد، سپس امام مى افزايد بنگريد علم خود را از چـه كـسـى مـى گـيـريـد از عـلمـاى واقـعـى ، يـا عـالم نـمـاهـا؟ بـدانـيـد در مـيـان مـا اهـل بيت در هر عصرى افراد عادل و مورد اعتمادى هستند كه تحريف تندروان، و ادعاهاى بى اساس منحرفان، و توجيهات جاهلان را از اين آئين پاك نفى مى كنند(8).
به هر حال عالم در اسلام از جایگاه خاصی برخوردار است و باید توجه داشت که ارزش عالم به علم او است و علم نیز به آسانی به دست نخواهد آمد؛ در توصیه علما و بزرگان نیز بر چنین نکته ایی تأکید شده است که به چند مورد اشاره می شود.

توصیه هایی از علما به طلاب
حضرت آیت الله جوادی آملی می گوید، لحظه‌ ای از فراگیری علوم غفلت نکنید! اگر طرزی درس خواندید که نتوانستید تدریس کنید دوباره بخوانید؛ چون معلوم می‌شود درس را نفهمیده‌اید گاهی اوقات یک جوان وقتش را به بازی ‌کردن و اتلاف صرف می‌کند، بعد از ۲۰ سال می‌شود یک نیروی قراضه، یک وقت است که در تحصیل علمِ حوزه و دانشگاه می‌ کوشد بعد از ۲۰ سال می‌شود یک درخت سیب، یک درخت گلابی. حرکت، گاهی بازدهش پشت‌ سر است چیزی در دست نیست گاهی همه حرکت را انسان به ریشه خود می‌دهد می‌شود شجره طیّب.
حضرت آیت الله سبحانی نیز سخت کوشی را برای طلبه امری حیاتی می داند و می گوید: طلاب و فضلا باید کارهای جانبی را کم کرده و به درس و بحث خود همت داشته باشند، رادیو گوش دادن، تماشای تلویزیون جزء مسائل جانبی است.
طلاب باید در شبانه‌روز حداقل هشت ساعت مطالعه مفید داشته باشند، تحصیل، تدریس، مطالعه و نوشتن، زمینه‌ساز رشد علمی انسان است و اگر این اشتغالات علمی وجود نداشته باشد، موفقیتی حاصل نخواهد شد سخت‌ کوشی برای طلبه امری حیاتی است و امروزه با بهره‌ گیری از یک سی ‌دی نمی‌ توان آن سخت‌ کوشی را محقق کرد؛ باید طلاب را تشویق کنیم تا به مسائل مشکل بپردازند و تنها در این صورت است که رشد خواهند کرد وگرنه با تنبلی هیچ دانشی حاصل نخواهد شد.
در زندگی نامه علما نیز مشاهده می شود برای تحصیل علم زحمات فراوانی انجام داده و سختی های فراوانی را متحمل شده اند همان گونه که در مورد مرحوم نراقی آمده است، میرزا مهدی نراقی  در ایام تحصیل بی نهایت فقیر و تهی دست بود به حدی که برای مطالعه قادر به تهیه چراغ روشنائی نبود و  از چراغ هائی که در جاهای دیگر مدرسه بود استفاده می کرد و هیچ کس از حال او با خبر نبود، با این سختی و تنگی معاش در تحصیل علوم به قدری جدی و کوشا بود که هر چه از وطنش به او نامه می رسید نامه را باز نمی کرد و نمی خواند و از ترس اینکه مبادا حرفی و مطلبی نوشته باشند که باعث تفرقه حواس و مانع از درس باشد همه نامه ها را به صورت دربسته زیر فرش می گذاشت .
روزی پدر او به نام ابوذر که از عاملین حکام  بود را کشتند، خبر قتل پدرش را به او نوشتند آن مرحوم طبق معمول نامه را نخوانده به زیر فرش گذاشت، چون بستگانش از او مأیوس شدند نامه به استادش نوشتند که واقعه را به او خبر دهد و او را برای اصلاح ورثه پدرش به نراق فرستند هنگامی که مرحوم نراقی به درس حاضر شد استاد را گرفته خاطر دید، عرض کرد، چرا مهموم و غصه دار هستید؟ استاد جواب داد شما باید به نراق بروید، مرحوم نراقی گفت برای چه؟  و استاد گفت،  پدرت مریض است اما مرحوم نراقی می گوید  خداوند او را حفظ فرماید شما درس را شروع کنید؛ استاد به کشته شدن پدر او تصریح کرد و امر کرد که حتما باید به نراق حرکت نماید، آن مرحوم به نراق رفت و فقط سه روز آنجا ماند و دوباره برگشت و به این ترتیب تحصیل کرد تا به آن پایه از علم و فضل رسید.(9)
حال سؤال این است آیا امروزه طلاب برای تحصیل علم عافیت طلب و به عبارت دیگری راحت طلب شده اند یا برای به دست آوردن علم تلاش های فراوانی انجام می دهند؟ گرچه به گفته حضرت آیت الله مکارم شیرازی امروزه زحمت طالبان علم در مقایسه با زمان‌ های گذشته بسیار کمتر است و از این جهت طلاب باید قدر خود را بدانند و با قدرت بیشتری با استفاده از امکانات و منابع در خدمت ترویج معارف اهل بیت(ع) باشند.
با توجه به شرایط امروزی که وسائل فساد بیش از زمان های گذشته فراهم است به گونه ای که افراد در داخل خانه خود با یک ماهواره یا با استفاده از اینترنت با تمام دنیا مرتبط شده و تمام مفاسد به سمت وی سرازیر می شود طلاب نیز به عنوان مروج دین باید تلاش های بیشتری از خود نشان دهند.
البته برخی کاستی ها را مسؤولان حوزوی باید بر طرف سازند چنانچه رهبر معظم انقلاب تاکید می کنند: یکی دیگر از کارهایی که در حوزه لازم است و حوزه با خلأ آن رو‌به‌ روست، این است که مسوؤلان و اکابر و شخصیت‌ها و رهبران حوزه مثل مراجع تقلید و مدرسان بزرگ و شورای مدیریت و امثال اینها باید کاری کنند که در داخل حوزه علمیه درک از مسائل جاری عالم و قدرت تحلیل و فهم این مسائل در عالی ‌ترین سطح خودش در کشور وجود داشته باشد. یعنی ما باید کاری کنیم که حوزه علمیه قادر باشد به وسیله اغلب افرادش، حالا نمی‌گوییم همه افراد، در فضای عمومی کشور بینش درست سیاسی و فهم مسائل جاری را در اختیار دیگران بگذارد و مردم را هدایت کند و پیش ببرد.
گرچه ممکن است در حوزه علمیه کاستی های آموزشی، پژوهشی، مادی و معنوی وجود داشته باشد اما باید توجه داشت که دشمنان اسلام بیکار ننشسته اند و تمامی توان خود را برای مقابله با اسلام به ویژه تشیع به کار می برند به گونه ای که حتی ادیان و کشورهایی که سایه یکدیگر را با تیر می زنند برای مقابله با تشیع با یکدیگر متحد شده اند.
از آنجا که طلاب مروجان و مدافعان دین محسوب می شوند و در صف نخست مقابله با تهاجم های دشمنان قرار دارند این سؤال مطرح می شود آیا با عزلت نشینی و به عبارت صریح تر راحت طلبی می توان با این تهاجم ها مقابله کرد؟؛ به حسب ظاهر برخی طلاب طرفدار راحت طلبی هستند تا جایی که موجب شده است علما و مراجع تقلید بارها از طلاب درخواست کنند به قوم خود بازگردند و آیه نفر را به آنها گوشزد کنند.
البته از انصاف نباید خارج شد زیرا در مقابل طلابی که تمامی مشکلات و کم کاری های خود را به گردن سیستم حوزه علمیه می اندازند طلابی قرار دارند که تمام توان و همت خود را برای رسیدن به اهداف بلند مرتبه به کار گرفته و هر تهدیدی را به فرصت تبدیل کرده اند؛ طلاب فراوانی از درون همین سیستم حوزه علمیه کنونی به مدارج علمی بالایی دست پیدا کرده اند یا با کمترین امکانات برای تبلیغ دین تلاش می کنند، که طلاب جوان شهدای مدافع حرم نمونه بارز آن هستند که برای تبلیغ دین و دفاع از حریم اهل بیت(ع) پا را از مرزهای ایران فراتر گذاشتند.
و اما کلام آخر، اگر طلبه دارای اراده، همت بلند و اعتقاد راسخ به اهداف خود باشد بهانه جویی ها سد راه او نخواهند شد و تمام موانع را پشت سر خواهد گذاشت همان گونه که کمبود امکانات حتی مخالفت حکومت نتواست مانع علمای سلف برای نشر اسلام شود؛ امروزه نیز طلاب جوان ادامه دهنده راه آنها هستند گرچه برخی قدر وضعیت کنونی یعنی تبلیغ اسلام در کشوری که حکومت آن اسلامی است و انتشار  اسلام در میان جهانیان را دنبال می کند را نمی دانند و عافیت طلب شده اند.

منابع
1.وسایل الشیعه ج 1، ص 92، ح 217
2. .تفسیر المیزان، تفسیر سوره انشراح
3.تحف العقول ص 295
4.کافی (ط-الاسلامیه) ج 5 ، ص 85 ، ح 4
5.بخشی ازخطبه فدکیه حضرت زهرا(س)
6. اخلاق در قرآن جلد دوم محمد تقی مصباح یزدی
7. زمر ایه 10
8.تفسیر نمونه، زمر آیه 10
9. داستانهایی از فقرایی که عالِم شدند، علی میر خلف زاده

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.