شعر

77 محتوا

سیزده ساله ی امامِ کریم شده آماده بلای عظیم رفت و افتاد روی پای حسین بوسه می زد به دست های حسین

گلشن توحید را فصل شهادت مى ‏رسد لاله آزاد مردى را طراوت مى ‏رسد اى عموى مهربانم بوى بابا مى ‏دهى از تماشاى تو کامم را حلاوت مى ‏رسد

کیست این طفل که تفسیر کند مردن را سهل انگاشت به میدان عمل رفتن را غیرت حیدری اش ریخت بهم دشمن را

مصحف ما، چه به هم ریختنت! وای عمو! چقَدَر تیر نشسته به تنت وای عمو! همۀ رختِ تو غارت نشده پاره شده بس كه یك پارچه با پا زدنت وای عمو!

از میان خیمه تا گودال … با سر آمده این برادر زاده که جای برادر آمده کیست این آزاده که پرواز دارد می کند کیست این آزاده … انگار از قفس در آمده

در خیمه دیگر طاقت ماندن ندارم فرصت برای حرز گرداندن ندارم حتی دگر وقت رجز خواندن ندارم

مـن غرق در گناهم اي رحمت الهی بر حر روسیاهت کن از کرم نگاهی ازمن خطا و لغزش حسین جان حسین جان از تـو عطا و بخشش

شبیه سایه به دنبال شاه می آمد ز شهر کوفه دمادم سپاه می آمد حسین معنی آزادی است، این حر بود که در محاصره ی اشک و آه می آمد

شبیه سایه به دنبال شاه می آمد ز شهر کوفه دمادم سپاه می آمد حسین معنی آزادی است، این حر بود که در محاصره ی اشک و آه می آمد

دلی لبریز اشک و آه دارد نگاهی سوی قربانگاه دارد شده آمادهٔ حج حسینی که با خود دو ذبیح الله دارد