یادداشت تبلیغی؛

آداب مهمانی در اسلام

تاریخ انتشار:

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| ره توشه ماه رمضان۱۴۰۰، آداب مهمانی در اسلام.
کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.

مقدمه

یکی از رفتارهای اجتماعی، دید و بازدید از خویشاوندان، همسایگان و به طور کلی افراد دیگر جامعه است. راه‌های مختلفی برای اجرای این رفتار اجتماعی وجود دارد که رایج‌ترین آنها مهمانی دادن به خویشاوندان، دوستان و آشنایان است. مهمان‌نوازی و پذیرایی خوب و شایسته از مهمانان، یکی از خصایل نیکو و ارزشمند دین اسلام شمرده شده است. مهمانی در اسلام آدابی دارد که در این مقاله به برخی از آنها اشاره می‌شود.

اهمیت مهمانی

مهمانی و مهمان‌نوازی، یکی از ویژگی‌های ارزشمند انسانی است که مکتب نورانی اسلام برای آن ارزش فراوانی قائل شده است؛ چنان‌که این صفت در قرآن از ویژگی‌های برخی پیامبران شمرده[1] و هر گونه بی‌احترامی به مهمان، از نگرانی‌های حضرت لوط7 دانسته شده است.[2] از رسول‌ اکرم9 نقل شده است که فرمود: «هر گاه خدا بخواهد به بنده‌ای چیزی برساند، به او هدیه‌ای می‌دهد». گفته شد: «ای پیامبر خدا، آن هدیه چیست؟». حضرت فرمود: «الضَّیْفُ یَنْزِلُ بِرِزْقِهِ وَ یَرْحَلُ وَ قَدْ غُفِرَ لِأَهْلِ‏ الْمَنْزِل؛[3] [آن هدیه] مهمان [است] که با روزی‌اش می‌آید و چون می‌رود، اهل منزل آمرزیده شده‌اند».

آداب مهمانی

در آموزه‌های دینی هر یک از میزبان و میهمان، وظایفی دارند که به برخی از آنها اشاره می‌شود.

1. وظایف میزبان

الف. اخلاص

پذیرایی از مهمان در صورتی برای میزبان آثار و برکات را به همراه دارد که برای رضای خدا و دور از هر گونه ریا انجام شود؛ چنان‌که رسول‌خدا9 فرموده است: «أَضِفْ بِطَعَامِکَ‏ وَ شَرَابِکَ‏ مَنْ‏ تُحِبُّهُ‏ فِی اللَّهِ تَعَالَی؛[4] برای غذا دادن، کسی را به سفره خویش دعوت کن که برای خدا او را دوست داری».

ب. تعجیل در پذیرایی

یکی از وظایف میزبان، آن است که برای پذیرایی مهمان شتاب ورزد؛ همان‌گونه که خداوند این خصوصیت را از اوصاف ابراهیم7 شمرده است.[5]

ج. گرامی‌داشتن مهمان

پیامبر خدا9 در این ‌باره فرموده است: «اِنَّ‏ مِنْ‏ حَقِّ‏ الضَّیْفِ‏ أَنْ یُکْرَمَ وَ أَنْ یُعَدَّ لَهُ الْخِلَالُ؛[6] از حقوق مهمان است که گرامی داشته شود؛ [حتی] برایش خلال دندان آورده شود».

د. خوش‌رویی

از پیامبر خدا9 نقل شده است: «مَا مِنْ عَبْدٍ یَأْتِیهِ ضَیْفٌ فَنَظَرَ فِی وَجْهِهِ إِلَّا حُرِّمَتْ‏ عَیْنُهُ‏ عَلَی‏ النَّار؛[7] هیچ بنده‌ای نیست که مهمانی برایش بیاید و به صورت او [مهربانانه] بنگرد، مگر آنکه چشم او بر آتش حرام گردد».

هـ . خدمت کردن

از امیرمؤمنان علی7 نقل شده است: «ثَلَاثٌ لَا یُسْتَحْیَی مِنْهُنَّ: خِدْمَةُ الرَّجُلِ‏ ضَیْفَهُ وَ قِیَامُهُ‏ عَنْ مَجْلِسِهِ لِأَبِیهِ وَ مُعَلِّمِهِ وَ طَلَبُ الْحَقِّ وَ إِنْ قَلَّ؛[8] از سه کار نباید شرم کرد: خدمت به مهمان، از جا برخاستن برای پدر و معلم و مطالبه حق، اگر چه اندک باشد».

و. پذیرایی با بهترین داشته‌ها

یکی از وظایف میزبان، پذیرایی با بهترین امکانات موجود است؛ همان‌گونه ‌که خداوند در قرآن از این ویژگی حضرت ابراهیم7 خبر داده است.[9] امام صادق7 در توضیح آن فرموده است:

چون فرستادگان خدا نزد ابراهیم7 آمدند، برایشان گوساله‌ای [بریان] آورد و گفت: «بخورید». آنها گفتند: «نمی‌خوریم تا به ما بگویی که بهایش چند است». ابراهیم7 گفت: «[بهایش این است که] چون شروع به خوردن کردید، بسم‌الله بگویید و چون دست از خوردن کشیدید، الحمدلله بگویید». جبرئیل به همراهانش که چهار تن بودند و جبرئیل رئیس‌شان بود، گفت: «سزاوار است که خداوند او را خلیل (دوست) خود گرداند».[10]

ز. فراهم ‌کردن نیاز مهمان

پیامبر خدا9 فرموده است: «میزبان موظف است با چیزی که به آسانی برایش فراهم می‌شود، از برادران پذیرایی کند؛ اگر چه بیش از جرعه آبی نباشد. پس هر کس از پذیرایی با آنچه برایش آسان است، شرمند باشد؛ روز و شبش پیوسته در خشم خداست».[11]

ح. مقدم‌ داشتن مهمان

یکی از توصیه‌هایی که شایسته است میزبان در حق مهمان انجام دهد، مقدم ‌داشتن مهمان بر خویش است. ابن‌ شهرآشوب به نقل از ابوهریره نقل کرده است که مردی نزد پیامبر خدا9 آمد و از گرسنگی به ایشان شکایت کرد. حضرت کسی را نزد همسرانش فرستاد [که برای او غذایی بیاورند]، اما آنها گفتند جز آب، چیزی در خانه نداریم. پیامبر خدا9 فرمود: «چه کسی امشب این مرد را مهمان می‌کند؟». امیرمؤمنان7 اعلام آمادگی کرد. سپس نزد فاطمه3 آمد و پرسید: «غذا چه داری ای دختر پیامبر خدا؟». فاطمه3 گفت: «جز غذای کودکان چیزی نداریم، اما مهمان را مقدم می‌داریم». علی7 گفت: «ای دختر محمد! بچه‌ها را بخوابان و چراغ را خاموش کن». چون مهمان از خوردن دست کشید، فاطمه3 چراغ را آورد، دید که کاسه به لطف خدا همچنان پر است. صبح که شد، علی7 با پیامبر9 نماز گزارد. پس از نماز پیامبر9 به امیرمؤمنان7 نگریست و سخت گریست و فرمود: «ای امیرمؤمنان! دیشب پروردگار از کار شما به شگفت آمد. بخوان «وَ یُؤْثِرُونَ عَلی‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ؛ و هر چند در خودشان نیازی [مبرم] باشد، آنها را بر خودشان مقدّم می‌دارند»؛ یعنی گرسنه باشند و هر کس از خسّت نفس خود مصون ماند، یعنی علی7 و فاطمه3 و حسن7 و حسین7، ایشان رستگارانند.[12]

ط . پذیرایی نیکو

امیرمؤمنان7 در این‌ باره به گروهی از شیعیانش فرمود: «مَنْ کَانَ مِنْکُمْ لَهُ مَالٌ فَلْیَصِلْ بِهِ الْقَرَابَةَ وَ لْیُحْسِنْ‏ مِنْهُ‏ الضِّیَافَةَ؛[13] هر یک از شما که ثروتی دارد، باید با آن به خویشاوندانش کمک و رسیدگی کند و نیکو و شایسته مهمان‌نوازی نماید».

ی. تعارف‌ کردن

تعارف ‌کردن مهمان به خوردن غذا، یکی از وظایف میزبان است؛ همان‌گونه ‌که در قرآن آمده است حضرت ابراهیم7 پس از ورود مهمانان، به ‌سرعت غذای لذیذی برای آنها آماده کرد و به آنان تعارف نمود تا از غذا میل کنند.[14] عیسی بن ابی‌منصور نیز می‌گوید: نزد امام صادق7 غذا تناول کردم. ایشان کباب را جلوی من ‌گذاشت و فرمود: «ای عیسی! می‌گویند که محبت شخص را از خوردن او از غذای برادرش بشناس».[15]

ک. هم‌غذا شدن با مهمان

پیامبر خدا9 فرموده است: «مَنْ‏ أَحَبَّ‏ أَنْ‏ یُحِبَّهُ‏ اللَّهُ‏ وَ رَسُولُهُ فَلْیَأْکُلْ مَعَ ضَیْفِهِ؛[16] هر کس دوست دارد که خداوند و پیامبرش او را دوست بدارند، با مهمانش غذا بخورد». در سیره عملی آن حضرت نیز آمده است که هر نوع غذایی را می‌خورد و آنچه را خدا برایش حلال کرده بود، در کنار خانواده و خدمتکارانش یا با کسانی که او را دعوت می‌کردند، می‌خورد؛ مگر آنکه مهمانی بر آنها وارد می‌شد که در این صورت با مهمان غذا می‌‌خورد. محبوب‌ترین غذا هم نزد ایشان، غذایی بود که دست‌های بیشتری در خوردن آن شرکت داشتند.[17]

ل. شروع غذا قبل از مهمان

امام صادق7 فرموده است: «صَاحِبُ الرَّحْلِ یَتَوَضَّأُ أَوَّلَ‏ الْقَوْمِ‏ قَبْلَ‏ الطَّعَامِ‏ وَ آخِرَ الْقَوْمِ بَعْدَ الطَّعَامِ؛[18] صاحب‌خانه (میزبان) قبل از غذا باید دست‌هایش را پیش از دیگران بشوید و بعد از غذا آخر از همه دستش را بشوید». این مطلب کنایه از آن است که میزبان قبل از دیگران غذا خوردن را آغاز نماید و بعد از دیگران از غذا خوردن دست بکشد. آن حضرت درباره علتش نیز فرمود: «برای اینکه کسی خجالت نکشد».[19]

م. دست ‌کشیدن از غذا بعد از مهمان

امام صادق7 در این باره فرموده است: «وَ یَکُونُ آخِرُ مَنْ‏ یَغْسِلُ‏ یَدَهُ‏ صَاحِبَ‏ الْمَنْزِلِ، لِأَنَّهُ أَوْلَی بِالصَّبْرِ عَلَی الْغَمَرِ؛[20]  و آخرین کسی که دستش را می‌‌شوید، صاحب منزل است؛ زیرا او بر صبر‌ کردن بر چربی و بوی گوشت بر دست سزاوارتر است».

ن. بدرقه ‌کردن

پیامبر خدا9 در این ‌باره فرموده است: «مِنْ‏ حَقِّ‏ الضَّیْفِ‏ أَنْ‏ تَمْشِیَ‏ مَعَهُ فَتُخْرِجَهُ مِنْ حَرِیمِکَ إِلَی الْبَابِ؛[21] از حقوق مهمان است که تا آستانه در با او بروی و بدرقه‌اش کنی».

س. هدیه ‌دادن

امام باقر7 در این خصوص فرموده است: «هرگاه مهمان بر شما وارد شد ... [هر گاه خواست برود،] توشه نیکو همراهش کنید؛ زیرا این کار [نشانه] سخاوت است».[22]

ع. پرهیز از شهرت‌طلبی

از پیامبر خدا9 نقل شده است: «هر کس اطعامی کند که در آن شهرت‌طلبی باشد، خداوند در روز قیامت در شکم او آتش قرار می‌دهد تا آنگاه که از حساب خلایق فارغ شود».[23]

ف. پرهیز از به ‌سختی ‌انداختن خویش

امام صادق7 درباره یکی از وظایف میزبان فرموده است: «إِذَا أَتَاكَ‏ أَخُوكَ‏ فَأْتِهِ‏ بِمَا عِنْدَكَ‏ وَ إِذَا دَعَوْتَهُ فَتَكَلَّفْ لَهُ؛[24] هر گاه برادرت ناخوانده بر تو وارد شد، همان غذایی را که در خانه داری، برایش بیاور و هر گاه او را دعوت کردی، در پذیرایی از او زحمت بکش».

ص. پرهیز از دعوت غیرواقعی  

در سیره عملی امام صادق7 وارد شده است که آن حضرت در مجلسی نشسته بود. یکی از دوستداران نزد ایشان آمد، سلام کرد و نشست؛ در حالی ‌که اسماعیل فرزند امام نیز همراه ایشان بود. وقتی امام7 از مجلس بلند شد و رفت، آن مرد نیز با ایشان همراه شد. امام7 که به خانه‌اش رسید، از مرد جدا شد و به خانه رفت. فرزندش اسماعیل به امام7 گفت: «پدر جان! چرا او را به خانه دعوت نکردید؟». امام7 فرمود: «به خانه ‌آوردن او در شأن من نبود». اسماعیل گفت: «او هم که نمی‌آمد [پس بد نبود که به ظاهر، تعارفی می‌کردید]». امام7 فرمود: «پسرم، خوش ندارم که خداوند مرا اهل تعارف [غیرواقعی] بنویسد».[25]

ق. پرهیز از اندک ‌شمردن امکانات پذیرایی

پیامبر خدا9 درباره پیامد اندک ‌شمردن امکانات پذیرایی فرموده است: «کَفَی‏ بِالْمَرْءِ إِثْماً أَنْ یَسْتَقِلَّ مَا یُقَرِّبُ إِلَی إِخْوَانِهِ؛[26] انسان را همین گناه بس که آنچه را پیش برادران خود می‌گذارد، اندک و ناقابل بشمارد».

ر. پرهیز از به ‌کارگرفتن مهمان

پیامبر خدا9 در این ‌باره فرموده است: «سَخافَةٌ بِالمَرءِ أن یَستَخدِمَ ضَیفَهُ؛[27] از بی‌خردی شخص است که مهمانش را به کار گیرد». در سیره امام صادق7 نیز وارد شده است که کسی در خانه آن حضرت مهمان بود و برخاست تا کاری انجام دهد. امام7 او را از این کار بازداشت و خودش آن کار را انجام داد و فرمود: «پیامبر خدا9 از به ‌کار ‌گرفته‌ شدن مهمان نهی فرموده است».[28]

ش. پرهیز از روزه ‌گرفتن بدون اذن مهمان

پیامبر خدا9 فرموده است: «هر گاه مردی وارد شهری شد، بر ساکنان آن شهر از هم‌دینان خودش مهمان است تا زمانی که از پیش آنان برود... و برای آنان شایسته نیست روزه بگیرند، مگر با اجازه مهمان؛ مبادا که مهمان از آنها خجالت بکشد و غذا بخواهد، ولی برای مراعات حال آنها از خوردن خودداری کند».[29]

2. وظایف مهمان

الف. پرهیز از به ‌سختی ‌انداختن میزبان

مردی امیرمؤمنان7 را دعوت کرد. حضرت به او فرمود: «پذیرفتم، به شرط آنکه سه قول به من بدهی ... از بیرون چیزی برای ما تهیه نکنی؛ آنچه را در خانه هست، از من دریغ نورزی و خانواده را به زحمت نیندازی». مرد قبول کرد و حضرت دعوتش را قبول نمود.[30]

ب. پذیرش دعوت مهمانی

پیامبر خدا9 فرموده است: «أجیبُوا الدّاعِیَ إذا دُعیتُم، اِیتُوا الدَّعوَةَ إذا دُعیتُم؛[31] هر گاه کسی شما را دعوت کرد، دعوتش را بپذیرید».

ج. گرفتن اجازه

خداوند در قرآن دستور داده است برای ورود به خانه کسی، باید از او اجازه گرفته شود.[32] پیامبر خدا9 نیز فرموده است: «هر گاه یکی از شما به غذایی دعوت شد و با فرستاده آمد، این خود برای او اجازه است».[33]

د. نشستن با پیشنهاد میزبان

امام باقر7 در این‌ باره فرموده است: «هر گاه یکی از شما به خانه برادرش وارد شد، هر جایی که صاحب‌خانه می‌گوید، باید بنشیند؛ زیرا صاحب‌خانه نسبت به مهمان، به موقعیت خانه‌اش آشناتر است».[34]

هـ . رعایت مدت مهمانی

پیامبر خدا9 فرموده است: «مهمانی سه روز است و بیشتر از آن صدقه است. مهمان نباید آن‌قدر نزد کسی بماند که او را به گناه و سختی بیندازد». گفته شد: «چگونه او را به گناه می‌اندازد؟». فرمود: «تا جایی که چیزی برایش نماند که برای او خرج کند».[35]

و. خوب ‌خوردن

امام صادق7 در این ‌باره به یکی از یارانش که با ایشان غذا می‌خورد، فرمود: «محبت شخصی به برادرش از خوب‌ خوردنش از غذای او دانسته می‌شود. من خوش دارم که شخصی از غذای من بخورد و خوب بخورد؛ او با این کار، مرا خوشحال می‌کند».[36]

ز. اقتدا به میزبان

پیامبر خدا9 در این خصوص فرموده است: «مَن زارَ قَوماً فَلا یَؤُمُّهُم وَ لیَؤُمَّهُم رَجُلٌ مِنهُم؛[37] هر کس مهمان قومی شد، پیش‌نماز آنها نشود؛ بلکه مردی از آن قوم باید امامتشان را بر عهده بگیرد».

ح. دعا برای میزبان

جابر بن عبدالله نقل نموده است که ابوهَیثَم بن تَیِّهان، غذایی آماده ساخت و پیامبر9 و یارانش را دعوت کرد. چون از خوردن فارغ شدند، پیامبر9 فرمود: «برادرتان را پاداش دهید». پرسیدند: پاداش‌ دادن او چگونه است؟ آن حضرت فرمود: «هر گاه به خانه کسی رفتند و غذایش را خوردند و نوشیدنی‌اش را نوشیدند و برایش دعا کردند؛ این خود، پاداش‌ دادن اوست».[38]

ط. افطار روزه مستحبی

پیامبر خدا9 فرموده است: «أیُّما زائِرٍ زارَ أخاهُ و هُوَ صائِمٌ فَأَفطَرَ إلّا کَتَبَ اللّهُ تَعالی لَهُ صَومَ ذلِکَ الیَومِ؛[39] هر کس به دیدن برادرش می‌رود، در حالی ‌که روزه [مستحبی] گرفته است و روزه‌اش را افطار کند، خداوند متعال روزه آن روز را برایش می‌نویسد».

ک. پرهیز از بردن همراه

رسول‌خدا9 فرموده است: «هر گاه یکی از شما به غذایی دعوت شد، فرزندش را به دنبال خود راه نیندازد؛ اگر چنین کند، مرتکب حرام شده و با نافرمانی وارد [مهمانی] شده است».[40]

ل. پرهیز از روزه مستحبی بدون اجازه میزبان

پیامبر خدا9 فرموده است: «إذا ضافَ أحَدُکُم بِقَومٍ فَلا یَصومَنَّ إلّا بِإِذنِهِم؛[41] هر گاه یکی از شما مهمان قومی شد، نباید روزه بگیرد، مگر با اجازه آنها».

م. پرهیز از پرس‌وجو درباره غذا

پیامبر خدا9 فرموده است: «هر گاه بر برادر مسلمانت وارد شدی و غذایی به تو داد، بخور و از [حلال] بودن آن مپرس و هر گاه نوشیدنی به تو داد، آن را بنوش و درباره آن پرس‌وجو مکن».[42]

ن. پرهیز از دستور دادن

پیامبر خدا9 در این مورد خطاب به امیرمؤمنان علی7 فرمود: «هشت گروه اگر اهانت شوند، جز خود را سرزنش نکنند... مهمانی که به صاحب‌خانه دستور دهد... ».[43]

نگارنده: حجت ­الاسلام والمسلمین عیسی عیسی‌زاده

فهرست منابع

برقی، احمد بن محمد؛ المحاسن؛ تصحیح جلال‌الدین محدث؛ چاپ دوم، قم: دار الکتب الاسلامیه،  1371 ق.
حمیری، عبدالله بن جعفر؛ قرب الاسناد؛ قم: مؤسسه آل البیت:، 1412ق.
صدوق، محمد بن علی؛ الخصال؛ قم: جامعه مدرسین، 1362ش.
علل الشرایع؛ تهران: دار احیاء التراث، 1408ق.
 عیون اخبار الرضا7؛ به کوشش و ترجمه حمیدرضا مستفید و علی‌اکبرغفاری؛ تهران: نشر صدوق، 1372ش.
 کتابُ من لایحضره الفقیه؛ تصحیح علی‌اکبر غفاری؛ قم: جامعه مدرسین، 1413 ق.
طبرسی، فضل بن حسن؛ مکارم الاخلاق؛ قم: مدرسة النشر الاسلامی، 1414ق.
طوسی، محمد بن حسن؛ الامالی؛ قم: دارالثقافه، 1414ق.
قطب‌الدین راوندی، سعید بن هبةالله؛ الدعوات (سلوة الخرین)؛ تحقیق مدرسه الامام المهدی؛ قم: مدرسه الامام المهدی، 1407ق.
کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ تهران: دار الکتب الاسلامیه، 1407ق.
متقی هندی، حسام‌الدین؛ کنز العمال؛ تصحیح صفوة السقاء؛ بیروت: مکتبة التراث، 1297ق.
نیشابوری، مسلم بن حجاج؛ صحیح مسلم؛ به کوشش محمد سالم؛ بیروت: دار الکتب العلمیه، 1415ق.
نوری، حسین بن محمدتقی؛ مستدرک الوسائل؛ چاپ اول، قم: مؤسسه آل البیت:، 1408 ق.
ورّام بن ابی‌فراس، مسعود بن عیسی؛ مجموعه ورّام؛ مشهد: آستان قدس، 1369ش.

پی نوشت:

[1]. ر.ک: یوسف: 59؛ ذاریات: 26 – 24.

[2]. حجر:  68.

[3]. متقی هندی؛ کنز العمال؛ ج 9،  ص 267.

[4]. ‏ فضل‌الله بن علی راوندی؛ النوادر؛ ص 11.

[5]. ذاریات: 27 – 24.

[6]. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی، ج 6، ص 285.

[7]. حسین بن محمدتقی نوری؛ مستدرک الوسائل؛ ج 16، ص 258

[8]. همان، ج 3، ص 46.

[9]. ذاریات: 27 – 25.

[10]. محمد بن علی صدوق؛ علل الشرایع؛ ص 35.

[11]. متقی هندی؛ کنز العمال؛ ج 9، ص 39.

[12]. محمد بن حسن طوسی؛ الامالی؛ ص 185.

[13]. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج 4، ص 32.

[14]. ذاریات: 27 – 25.

[15]. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج 6، ص 279.

[16]. ‏ ورّام بن ابی‌فراس؛ مجموعه ورّام؛ ج 2، ص 116.

[17]. فضل بن حسن طبرسی؛ مکارم الاخلاق؛ ج 1، ص 68.

[18]. عبدالله بن جعفر حمیری؛ قرب الاسناد؛ ص 70.

[19]. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج 6، ص 290.

[20]. همان.

[21]. محمد بن علی صدوق؛ عیون اخبار الرضا7؛ ج 2، ص 70.

[22]. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج 6، ص 284.

[23]. متقی هندی؛ کنز العمال؛ ج 9، ص 245.

[24]. احمد بن محمد برقی؛ المحاسن؛ ج 2، ص 179.

[25]. همان، ص190.

[26]. همان،  ج 2، ص 186.

[27]. متقی هندی؛ کنز العمال؛ ج 9، ص 248.

[28]. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج 6، ص 283.

[29]. همان، ج 4، ص 151.

[30]. محمد بن علی صدوق؛ الخصال؛ ص 189.

[31]. مسلم بن حجاج نیشابوری؛ صحیح مسلم؛ ج 2، ص 1053.

[32]. نور: 27 و 28.

[33]. متقی هندی؛ کنز العمال؛ ج 9، ص 255.

[34]. عبدالله بن جعفر حمیری؛ قرب الاسناد؛ ص 69.

[35]. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج 6، ص 283.

[36]. همان، ص 278.

[37]. متقی هندی؛ کنز العمال؛ ج 9، ص 261.

[38]. همان، ج 9، ص 259.

[39]. متقی هندی؛ کنز العمال؛ ج 9، ص 251.

[40]. احمد بن محمد برقی؛ المحاسن؛ ج 2، ص 181.

[41]. همان، ج 9، ص251.

[42]. متقی هندی؛ کنز العمال؛ ج 9، ص 259.

[43]. محمد بن علی صدوق؛ کتابُ من  لایحضره الفقیه؛ ج 4، ص 355.

دیدگاه‌ها

مینا حجار 01:07 - 1401/11/11

سلام ممنون. خیلی جالب بود

توبه 00:33 - 1402/12/24

متشکرم بسیار سودمند بود

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.