یادداشت تبلیغی؛

«زندگی در سایه حکمرانی به سبک اسلامی»

تاریخ انتشار:
تحلیل جامع از «زندگی به سبک اسلامی»| قسمت سوم. از آنجایی که فلسفه تشکیل حکومت اسلامی و نیز وظایف حاکم اسلامی از منظر امام علی علیه السلام بازگرداندن نشانه های حق و دین به جایگاه اصلی خویش، انجام اصلاحات، تأمین امنیت، رفاه آسایش برای مردم واجرای قوانین الهی است، رسیدن به چنین هدف متعالی و به وجود آوردن چنین سبک از زندگی برای جامعه مشخصه هایی دارد.
حکمرانی اسلامی

پایگاه اطلاع رسانی بلاغتحلیل جامع از «زندگی به سبک اسلامی»| قسمت سوم

نگارنده: «مبلغ نخبه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری»

*******

«زندگی در سایه حکمرانی به سبک اسلامی»

از آنجایی که فلسفه تشکیل حکومت اسلامی و نیز وظایف حاکم اسلامی از منظر امام علی علیه السلام بازگرداندن نشانه های حق و دین به جایگاه اصلی خویش، انجام اصلاحات، تأمین امنیت، رفاه آسایش برای مردم واجرای قوانین الهی است، رسیدن به چنین هدف متعالی و به وجود آوردن چنین سبک از زندگی برای جامعه مشخصه هایی دارد، از همین رو در این فصل سوم به شرح و تفسیر مشخصه های حکمرانان به سبک اسلامی خواهیم پرداخت.

*******

 1-«خدمتگذار بودن حکمرانان» 
نخستین مشخصه حکمرانی در نظام اسلامی که حکومت اسلامی را با همه نظام سیاسی جدا و متمایز می کند، انگیزه حکمرانان در حاکمیت است، چرا که رهبری که در هرم قدرت قراردارد و کارگزارانی که منصوب اوهستند قصد وانگیزه انان از پذیرفتن چنین مسؤلیت خطیر آقائی و سیادت و حکمراندن بر مردم نیست بلکه «خدمتگذاری و خادم بودن» برای افراد جامعه است، از همین رو امام‌ علیه السلام درخطبه 3 نهج‌البلاغه به هنگام پذیرفتن رهبری جامعه اسلامی می فرمایند:

«أَمَا وَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا يُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَيْتُ آخِرَهَا بِكَأْسِ أَوَّلِهَا وَ لَأَلْفَيْتُمْ دُنْيَاكُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِي مِنْ عَفْطَةِ عَنْ: سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود و یاران حجت را بر من تمام نمی کردند و اگر خداوند از علما عهد و پیمان نگرفته بود که برابر شکم بارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهایش می ساختم و آخر خلافت را به کاسه اول آن سیراب می کردم، آن گاه می دیدید که دنیای شما نزد من از آب بینی بزغاله ای بی ارزش تر است.»

و همچنین امام علی علیه السلام حکومت را وسیله ای برای اقامه حق و دفع باطل می داند و درخطبه( 33) می فرماید :
«قالَ عَبْدُ اللّهِ بْنُ الْعَبّاسِ: دَخَلْتُ عَلى اَميرِالْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلامُ بِذى قار وَ هُوَيَخْصِفُ نَعْلَهُ. فَقالَ لى: «ما قيمَةُ هذَا النَّعْلِ؟» فَقُلْتُ: لا قيمَةَ لَها. فَقالَ عَلَيْهِ السَّلامُ:وَاللّهِ لَهِىَ اَحَبُّ اِلَىَّ مِنْ اِمْرَتِكُمْ، اِلاّ اَنْ اُقيمَ حَقّاً، اَوْ اَدْفَعَ باطِلاً: عبداللّه بن عباس گفت: در ذی‌ قار بر« امیرالمؤمنین علیه السّلام وارد شدم در حالی‌ که کفش خود را وصله می‌ زد، از من پرسید: ارزش این کفش چند است؟ گفتم: هیچ. گفت: به خدا سوگند این کفش پاره در نظر من از حکومت بر شما محبوبتر است، مگر اینکه بتوانم حقّی‌ را اقامه و باطلی‌ را دفع کنم.»

بنابراین زندگی درحکمر انی به سبک اسلامی از این جهت ارزش دارد مردم در زیر سایه حاکمانی زندگی می کنند که حاکم خود را خادم و دوست و همدم مردم می داند و رسیدن به قدرت و حکومت را طعمه و فرصتی مغتنم برای ثروت اندوزی تلقّی نمی کند. 
از همین رو امام خمینی(ره) هدف نهضت خویش را خدمتگزاری اعلام کرده اند و خود را خادم ملت معرفی می کنند: «من آمده‏ام تا پيوند خدمتگزارى خودم را به شما عزيزان عرضه كنم كه تا حيات دارم خدمتگزار همه هستم؛ خدمتگزار ملت‌هاى اسلامى؛ خدمتگزار ملت بزرگ ايران؛ خدمتگزار دانشگاهيان و روحانيان؛ خدمتگزار همه قشرهاى كشور و همه قشرهاى كشورهاى اسلامى و همه مستضعفين جهان.»«صحیفه ج10، 413».

از منظر رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیه الله خامنه ای نیز حکمرانی جز خدمتگذار بودن معنای دیگری ندارد.
از همین رو می فرمایند: «حکمرانی در منطق اسلام از بن و بنیاد با حکمرانی‌های رایج جهان متفاوت است؛ نه شبیه سلطنت است، نه شبیه ریاست‌جمهوری‌های امروز دنیا است، نه شبیه فرماندهی‌ها است، نه شبیه رؤسای کودتاگر است؛ شبیه هیچ کدام از اینها نیست؛ یک چیز خاصّی است متّکی به مبانی معنوی. سبک حکمرانی اسلامی این است: مردمی ‌بودن، دینی‌ بودن، اعتقادی بودن، اَشرافی نبودن، مسرف نبودن، ظالم نبودن؛ نه ظالم [و نه مظلوم]: لا اُظلَمَنَّ وَ اَنتَ مُطیقٌ لِلدَّفعِ عَنّی وَ لا اَظلِمَنَّ وَ اَنتَ‌ القادِرُ عَلَى‌ القَبضِ‌ مِنّی (صجیفه سجادیه، دعای مکارم الاخلاق، ص98) در این دعاهای صحیفه‌ی سجّادیّه [هست]؛ اینها هر کلمه‌کلمه‌اش مبانی مهمّ معرفتی است؛ اینها چیزهایی است که سلاحهای جدید ما است، باید از اینها استفاده کرد.۱۴۰۰/۱۲/۱۹بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری»

*******

2-«پاکدست و امین و ساده زیست بودن حکمرانان»
مشخصه دوم حکمرانان در نظامی اسلامی که به زندگی در سایه مدیریت آنان به جامعه عزت می دهد «پاکدست و امین بودن» آنان است، چراکه حکمرانان به ویژه در راس آنان امام المسلمین نیامدند که با حکمرانی و دسترسی داشتن به بیت المال مسلمین جیب خالی خود را با ثروت و بیت المال پر کنند و مردم را سرکیسه کنند بلکه غرض و انگیزه انان از حکمرانی ایجاد رفاه و آسایش برای ملت و امت است از همین رو امام‌ علی علیه السلام در نامه( 45) نهج‌البلاغه خطاب به عثمان بن حنیف می فرمایند:

«اَلا وَ اِنَّ لِكُلِّ مَأْمُوم اِماماً يَقْتَدى بِهِ، وَ يَسْتَضىءُ بِنُورِ عِلْمه، اَلا وَ اِنَّ اِمامَكُمْ قَدِ اكْتَفى مِنْ دُنياهُ بِطِمْرَيْهِ، وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْ، اَلا وَ اِنَّكُمْ لاتَقْدِرُونَ عَلى ذلِكَ، وَلكِنْ اَعينُونى بِوَرَع وَ اجْتِهاد، عِفَّة وَ سَداد. فَوَ اللّهِ ما كَنَزْتُ مِنْ دُنْياكُمْ تِبْراً، وَ لاَ ادَّخَرْتُ مِنْغَنائِمِها وَفْراً، وَ لا اَعْدَدْتُ لِبالى ثَوْبى طِمْراً: معلومت باد که هر مأمومی‌ را امامی‌ است که به او اقتدا می‌ کند، و از نور علمش بهره می‌ گیرد.آگاه باش امام شما از تمام دنیایش به دو جامه کهنه، و از خوراکش به دو قرص نان قناعت نمود، معلومتان باد که شما تن دادن به چنین روشی‌ را قدرت ندارید، ولی‌ مرا با ورع و کوشش در عبادت، وَ پاکدامنی‌ و درستی‌ یاری‌ کنید. به خدا قسم من از دنیای‌ شما طلایی‌ نیندوخته، و از غنائم فراوان آن ذخیره ای‌ برنداشته، و عوض این جامه کهنه ام جامه کهنه دیگری‌ آماده نکرده ام!»

نه تنها در حکومت علوی سبک امام و مقتدایش در حکمرانی اینگونه است بلکه کارگزاران، استانداران و فرمانداران نیز به همین سبک حکمرانی نموده و تمام هم آنان خادم بودن و خدمتگزاری برای امت در نهایت «پاکدستی و ساده زیستی» است.
از همین روست «وقتی سلما ن فارسی پس از حذیفة بن یمان حاکم مداین شد، مردم مداین برای استقبال از حاکم جدید در دروازۀ شهر مداین جمع شددند ولی دیدند که پیر مردی اسب سوار وارد مدائن شد و نه بر اسب ویژه سوار شد و نه به کاخ سلطنتی رفت بلکه یکسره به طرف خانۀ کوچکی در کنار مسجد رفت و آنجا را اقامتگاه خویش قرار داد و به ادارۀ امور مشغول شد او در ایام حکومت خود، بیت‌المال را صرف مردم می‌کرد و حتی حقوق شخصی خویش را به نفع جامعه و نیازمندان خرج می‌کرد«طبقات الکبرا، ج4، ص66».

*******

3-«عمران و آبادی، رفاه وآسایش»
سومین مشخصه سبک حکمرانی در نظام اسلامی«عمران و آبادانی» شهرها از قبیل آبادانی خانه ها (نوع ساخت و ساز)، خیابان ها، ساخت مدارس، حمّام ها و احداث فضای سبز وفراهم کردن زمینه«آسایش و رفاه» برای مردم است، از همین رو امام‌ علی(علیه السلام) در نامه خود به مالک اشتر توجه تام و کامل به عمران و آبادانی را گوشزد کرده، نتیجه انجام یا ترک این مهم را بیان می دارد و می‌نویسند:

« تَفَقَّدْ اءَمْرَ الْخَرَاجِ بِمَا یُصْلِحُ اءَهْلَهُ، فَإِنَّ فِی صَلاَحِهِ وَ صَلاَحِهِمْ صَلاَحا لِمَنْ سِوَاهُمْ وَ لاَ صَلاَحَ لِمَنْ سِوَاهُمْ إِلا بِهِمْ، لِاءَنَّ النَّاسَ کُلَّهُمْ عِیَالٌ عَلَى الْخَرَاجِ وَ اءَهْلِهِ.وَلْیَکُنْ نَظَرُکَ فِی عِمَارَهِ الْاءَرْضِ اءَبْلَغَ مِنْ نَظَرِکَ فِی اسْتِجْلاَبِ الْخَرَاجِ، لِاءَنَّ ذَلِکَ لاَ یُدْرَکُ إِلا بِالْعِمَارَهِ وَ مَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغَیْرِ عِمَارَهٍ اءَخْرَبَ الْبِلاَدَ، وَ اءَهْلَکَ الْعِبَادَ وَ لَمْ یَسْتَقِمْ اءَمْرُهُ إِلا قَلِیلاً، فَإِنْ شَکَوْا ثِقَلاً اءَوْ عِلَّهً اءَوِ انْقِطَاعَ شِرْبٍ اءَوْ بَالَّهٍ اءَوْ إِحَالَهَ اءَرْضٍ اغْتَمَرَهَا غَرَقٌ اءَوْ اءَجْحَفَ بِهَا عَطَشٌ خَفَّفْتَ عَنْهُمْ بِمَا تَرْجُو اءَنْ یَصْلُحَ بِهِ اءَمْرُهُمْ وَ لاَ یَثْقُلَنَّ عَلَیْکَ شَیْءٌ خَفَّفْتَ بِهِ الْمَؤُونَهَ عَنْهُمْ، فَإِنَّهُ ذُخْرٌ یَعُودُونَ بِهِ عَلَیْکَ فِی عِمَارَهِ بِلاَدِکَ وَ تَزْیِینِ وِلاَیَتِکَ، مَعَ اسْتِجْلاَبِکَ حُسْنَ ثَنَائِهِمْ وَ تَبَجُّحِکَ بِاسْتِفَاضَهِ الْعَدْلِ فِیهِمْ، مُعْتَمِدا فَضْلَ قُوَّتِهِمْ بِمَا ذَخَرْتَ عِنْدَهُمْ مِنْ إِجْمَامِکَ لَهُمْ وَ الثِّقَهَ مِنْهُمْ بِمَا عَوَّدْتَهُمْ مِنْ عَدْلِکَ عَلَیْهِمْ وَ رِفْقِکَ بِهِمْ، فَرُبَّمَا حَدَثَ مِنَ الْاءُمُورِ مَا إِذَا عَوَّلْتَ فِیهِ عَلَیْهِمْ مِنْ بَعْدُ احْتَمَلُوهُ طَیِّبَهً اءَنْفُسُهُمْ بِهِ، فَإِنَّ الْعُمْرَانَ مُحْتَمِلٌ مَا حَمَّلْتَهُ وَ إِنَّمَا یُؤْتَى خَرَابُ الْاءَرْضِ مِنْ إِعْوَازِ اءَهْلِهَا وَ إِنَّمَا یُعْوِزُ اءَهْلُهَا لِإِشْرَافِ اءَنْفُسِ الْوُلاَهِ عَلَى الْجَمْعِ وَ سُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاءِ وَ قِلَّهِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ:باید تلاش تو در آبادانی زمین، بیش از جمع آوری خراج باشد. خراج جز با آبادانی فراهم نمی گردد، و آن کس که بخواهد خراج را بدون آبادانی مزارع به دست آورد، شهرها را خراب، بندگان خدا را نابود کند و حکومتش جز اندک مدتی دوام نیاورد...; زیرا عمران و آبادی قدرت تحمّل مردم را زیاد می کند. همانا ویرانی زمین به خاطر تنگ دستی کشاورزان است، و تنگ دستی کشاورزان به خاطر غارت اموال از طرف زمامدارانی است که به آینده حکومتشان اعتماد ندارند و از تاریخ گذشتگان عبرت نمی گیرند.»

امام علی علیه السلام نه تنها سبک حکومتش اینگونه بود و چنین روشی را دنبال می کرد بلکه در دوره کوتاه پنج ساله از حکومتش مردم از رفاه و آسایش برخوردار بودند تا جایی که امام علی علیه السلام خود گزارش داده ومی فرمایند:

«مَا أَصْبَحَ‏ بِالْكُوفَةِ أَحَدٌ إِلَّا نَاعِماً إِنَّ أَدْنَاهُمْ مَنْزِلَةً لَيَأْكُلُ الْبُرَّ وَ يَجْلِسُ فِي الظِّلِّ وَ يَشْرَبُ مِنْ مَاءِ الْفُرَات‏؛ «بحارالانوار، ج40، ص 327» .در کوفه همه زندگی مناسب دارند: صاحبان پایین ترین شغل ها هم نان گندم می خورند، خانه و سرپناه دارند، و از آب گوارا (فرات) می نوشند»

بنابراین، سبک حکومت اسلامی علاوه بر توجه به امور دینی مردم، آبادگری دنیا و سروسامان دادن به وضع معیشتی مردم نیز می باشد، و برای مردم افتخار است تحت سایه حکمرانی زندگی کنند که سبک و فرم حکمرانی عمران، آبادی، توسعه و پیشرفت، رفاه و آسایش است.

*******

4-«برخورد قاطع با متجاوزان به بیت المال و خارج شدگان از سیره علوی»

از آنجایی که کارگزاران دسترسی به بیت المال دارند و ممکن است چنین فرصتی زمینه تجاوز به بیت المال را فراهم کند، سبک و مدل نظام اسلامی نسبت به کارگزارانی که از زی حکمران اسلامی خارج می شوند و یا جرئت دستبرد به بیت المال و ظلم به مردم پیدا می کنند برخورد قاطع و تنبیه درس آموز به آنان است، از همین رو امام‌ علی علیه السلام در نامه(45) نهج البلاغه خطاب به عثمان بن حنیف که به مهمانی نامناسب رفته بود می نویسد:

«أَمَّا بَعْدُ، یا ابْنَ حُنَیفٍ فَقَدْ بَلَغَنِی أَنَّ رَجُلًا مِنْ فِتْیةِ أَهْلِ الْبَصْرَةِ دَعَاكَ إِلَی مَأْدُبَةٍ فَأَسْرَعْتَ إِلَیهَا تُسْتَطَابُ لَكَ الْأَلْوَانُ وَ تُنْقَلُ إِلَیكَ الْجِفَانُ وَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّكَ تُجِیبُ إِلَی طَعَامِ قَوْمٍ عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ وَ غَنِیهُمْ مَدْعُوٌّ با فَانْظُرْ إِلَی مَا تَقْضَمُهُ مِنْ هَذَا الْمَقْضَمِ فَمَا اشْتَبَهَ عَلَیكَ عِلْمُهُ فَالْفِظْهُ وَ مَا أَیقَنْتَ بِطِیبِ وُجُوهِهِ فَنَلْ مِنْهُ:اما بعد، ای پسر حنیف، به من خبر رسیده كه مردی از جوانان اهل بصره تو را به مهمانی خوانده و تو هم به آن مهمانی شتافته‌ای، غذاهای رنگارنگ، و ظرف‌هایی پر از طعام كه به سویت آورده می‌شده پذیراییت كرده‌اند، خیال نمی‌كردم مهمان شدن به سفره قومی را قبول كنی كه محتاجشان را به جفا می‌رانند، و توانگرشان را به مهمانی می‌خوانند.به لقمه‌ای كه بر آن دندان می‌گذاری دقت كن، لقمه‌ای را كه حلال و حرامش بر تو روشن نیست بیرون افكن، و آنچه را می‌دانی از راه‌های حلال به دست آمده بخور.»

و نسبت به متجاوزین به بیت المال در عهدنامه مالک اشتر نسبت به کارگزاران خائن چنین دستور می دهند: وَتَحَفَّظْ مِنَ الاْعْوَانِ; فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ يَدَهُ إِلَى خِيَانَة اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَيْهِ عِنْدَکَ أَخْبَارُ عُيُونِکَ، اکْتَفَيْتَ بِذَلِکَ شَاهِداً، فَبَسَطْتَ عَلَيْهِ الْعُقُوبَةَ فِي بَدَنِهِ، وَأَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ، ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ الْمَذَلَّةِ، وَوَسَمْتَهُ بِالْخِيَانَةِ، وَقَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهَمَةِ:...اگر یکی از آنان دست به خیانت زد و گزارش بازرسان تو هم آن خیانت را تأیید کردند، به همین مقدار گواهی قناعت کرده، او را با تازیانه کیفر کن، و آنچه را که از اموال در اختیار دارد از او باز پس گیر، سپس او را خوار دار و خیانت کار بشمار و قلاده بدنامی به گردنش بیفکن.» نهج البلاغه، نامه ۵۳»

و همچنین هنگامى که امیر مومنان علی علیه السلام از خیانت ابن هَرمَه(مأمور بازار اهواز) اطلاع پیدا کرد، به رفاعه(حاکم اهواز) نوشت: «وقتى که نامه ام به دستت رسید، فورا ابن هرمه را از مسئولیت بازار عزل کن ، به خاطر حقوق مردم ، او را زندانى کن و همه را از این کار با خبر نما تا اگر شکایتى دارند، بگویند. این حکم را به همه کارمندان زیر دستت، گزارش کن تا نظر مرا بدانند. در این کار، نسبت به ابن هرمه نباید غفلت و کوتاه شود و الاّ نزد خدا هلاک خواهى شد و من هم به بدترین وجه تو را از کار برکنار مى کنم ، و تو را به خدا پناه مى دهم از این که در این کار، کوتاهى کنى.

اى رفاعه! روزهاى جمعه، او را از زندان خارج کن و سى و پنج تازیانه بر او بزن و او را در بازار بگردان، پس اگر کسى از او شکایتى با شاهد آورد، او و شاهدش را قسم بده، آن وقت حق او را از مال ابن هرمه بپرداز، سپس دست بسته و با خوارى او را به زندان برگردان و برپایش زنجیر بزن، فقط هنگام نماز زنجیر را از پایش درآور و اگر براى او خوردنى و نوشیدنى و یا پوشیدنى آوردند، مانع نشو و به کسى هم اجازه که بر او داخل شود و راه مخاصمه و طریق نجات را به او بیاموزد و اگر به تو گزارش رسید که کسى در زندان چیزى به او یاد داده که مسلمانى از آن ضرر مى بیند آن کس را مى زنى و زندانى مى کنى تا توبه کند و از عمل خود پشیمان شود.

اى رفاعه! همه زندانیان را براى تفریح به حیاط زندان بیاور غیر از ابن هرمه را، مگر آن که براى جانش، بیمناک باشى که در این صورت او را با زندانیان دیگر به صحن زندان مى آورى، اگر قدرت بدنى دارد هر سى روز، سى و پنج شلاّق بر بدنش مى زنى و قضیه را براى من بنویس و نام جانشین او را هم گزارش کن و حقوقش را قطع کن. «دعائم الإسلام، ص۵۳۲-۵۳۳».

*******

5-«برخورد قاطع با ولنگاری و بی غیرتی»

مشخصه پنجم سبک حکمرانی اسلامی برخورد قاطع با «بی غیرتی و نیز ولنگاری» در جامعه است، در نظام اسلامی هر رفتاری با منطبق شدن با ارزش های اسلامی تعریف می شود، از جمله این رفتار ناموس داری، و غیرتمندی است، جامعه ای که «بی عفتی وبی حجابی» و «اختلاط با نامحرمان» برایشان عرفی و طبیعی است، کارگزاران اسلامی وظیفه و رسالتشان با این دسته از مردان و زنان که دو اصل «عفاف و حجاب» را رعایت نمی کنند و به توصیه و سفارش کارگزاران نسبت به این فریضه اسلامی تن نمی دهند برخورد قاطع می باشد.

از همین رو امیرالمومنین علی علیه السلام با مسئله بی غیرتی و بد حجابی برخی از مردم کوفه بعد از ورود آن حضرت به این شهر برخورد قاطع نموده و خطاب به مردان کوفه فرمودند:

«یا أَهْلَ الْعِراقِ! نُبِّئْتُ أَنَّ نِساءَکُمْ یدافِعْنَ الرِّجالَ فِى الطَّرِیقِ؛ أَما تَسْتَحْیونَ؟! قالَ الْکُلَینِىُّ: وَ فِى حَدِیثٍ آخَرَ أَنَ أَمِیرَالْمُؤْمِنینَ علیه السلام قالَ: أَما تَسْتَحْیونَ وَ لاتَغارُونَ نِساءَکُمْ یخْرُجْنَ إِلَى الْأَسْواقِ وَ یزاحِمْنَ الْعُلُوجَ؟!(وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۱۷۶؛محمد بن یعقوب کلینى، الکافى، ج ۵، ص ۵۳۷.) یعنى: اى اهل عراق! با خبر شدم که زنان شما در راه، با مردان برخورد مى کنند؛ آیا حیا و شرم نمى کنید؟! مرحوم کلینى مى گوید: در حدیث دیگرى آمده است که حضرت فرمود: آیا حیا نمى کنید و به غیرت نمى آیید که زنانتان به طرف فروشگاه ها بیرون مى روند و با افراد بى ایمان و لاابالى برخورد مى کنند؟!
حضرت سپس به آنان فرمودند: لعنت خدا بر کسی که غیرت نداشته باشد».

این روایات به خوبی نشان می دهد که آن حضرت تا چه اندازه مقید به رعایت حجاب با تمام شئون آن بوده است و سیاق خطاب حضرت نشان می‌دهد که از جایگاه حکومت، چنین سرزنشی را متوجه سهل‌انگاری عراقیان کرده است و نه امر به معروف و نهی از منکر شخصی. خطاب کلی به عراقیان، این موضع قاطع امام علیه السلام گویای این نکته است. وقتی حضرت در حالی که حاکم است، آن هم با این لحن، خطابی را متوجه جامعه می‌کند، اصل این است که از موضع حاکمیت است و نه صرف بیان حکم شرعی یا وظیفه شخصی امر به معروف و نهی از منکر، همانند هر فرد دیگر. 

دیگر اینکه مقصود روایت این نیست که چرا زنان اهل عراق به رفت و آمد در خیابان و بازار مبادرت می‏کنند؛ بلکه مقصود سرزنش اهل عراق از نحوه رفت و آمد زنان است. حضرت علی(ع) زنان اهل عراق را امر کردند به هنگام رفت و آمد باید از کنار راه عبور کنند تا برخوردی با مردان پیش نیاید، اگر غیر این اتفاق افتد؛ نشانه بی‏شرمی و بی‏غیرتی اهل آن شهر است. مطابق این روایت نیز بی‏حجاب بودن زنان در معابر عمومی به طریق اُولی مورد عتاب و نهی حاکم اسلامی قرار می‏گیرد.

*******

6-«انتقاد پذیری حکمرانان درنظام اسلامی»
ششمین مشخصه حکمرانی به سبک اسلامی «انتقاد مردم به حکمرانان» و «انتقاد پذیری حکمرانان» در نظامی است، البته سبک «نقد گری و نقد پذیری» در نظا م اسلامی نیز چند مشخصه کلیدی و مهم دارد؛

اولا، «نقد گری» در نظام اسلامی هرگز به معنای انتقام‌جویی و تخریب حکمرانان نیست بلکه همان گونه که در معنای لغوی «نقد» در لسان العرب آمده است: «نقد به معنای سره کردن درهمها و شناخت درست از نادرست آن است.»چراکه در روزگار گذشته که داد و ستد، با نقره سکه زده شده انجام می گرفت، افرادی بودند که سرب را به گونه پول رایج سکه می زدند و با پولهای نقره می آمیختند. در مقابل، افراد خبره و کارشناسی بودند که به آنان «ناقد» گفته می شد. ناقد با سنگ محک و نگاه خبره خود، هرگونه تقلبی را در مسکوکات رایج، تشخیص می داد و سره را از ناسره جدا می کرد»

نقد به سبک اسلامی به این معنا است که مردم با بیان «معایب ونقطه ضعف ها» به حکمرانان زمینه ساز رفع اشکال و اجراء درست تکالیف در حوزه های مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی از ناحیه کارگزاران شوند، و با انتقاد و فشار افکار عمومی حکمرانان را مکلف به رفع نقطه ضعف ها واصلاح امور نمایند.

ثانیا، فلسفه «نقد گری ونقد پذیری» در سبک حکمرانی اسلامی به معنا مچ گیری نیست بلکه مطمئن ترین و سالم ترین عامل برای کنترل قدرت حاکمان، حضور آگاهانه همراه با احساس مسؤولیت و دلسوزانه مردم و مراقبت دایمی آنان از جریان حاکمیت و مدیریت جامعه و نقد و ارزیابی همیشگی و پیگیرانه آنان از اعمال و رفتار مدیران و مسؤولان حکومت است.عامه مردم، به خاطر اینکه چون درمتن حاکمیت نیستند، معمولاًاز تأثیر عوامل فساد، دورترند، بر خلاف گروهها و جمعیتهای ویژه که چه بسا، در بند منافع و تثبیت موقعیت خود گرفتار آمده و برای پاسداری از آن و تأمین سودجویی های خود، دچار انحراف و فساد می شوند و نقش اصلی خود را در نظارت بر حاکمیت از دست داده و یا به نوبه خود، به دستگاهی فاسد و ستم پیشه برای تحکیم پایه های قدرت و حکومت جائران تبدیل می گردند برای اینکه از چنین فساد پیجیده پیش گیری شود به سلامت نظام وحکمرانان نظامی کمک شود یکی از برجسته ترین مشخصه سبک حکمرانی در نظام اسلامی «انتقاد امت ازیک سو» و «انتقاد پذیری حکمرانان» از سوی دیگری است، از همین رو امام‌ علی علیه السلام با اینکه معصوم اند و تحت هیچ عنوانی قابل نقد نیستند ولی هرگز کارگزاران حکومتش را مبرای از نقد نمی داند برای اینکه نقد و نصحیت در نظام اسلامی فرهنگ عمومی شود که هم مردم بدانند وظیفه اصلی آنان نظارت برحکمران است و هم حکمرانان بدانند که مردم مراقب و ناظر برچگونگی حوزه کاری آنها هستند در آغاز حکومتشان مردم را موظف به « نقدگری» در نظام سیاسی اسلامی نموده و درخطبه (216»نهج البلاغه می فرمایند:

«و إنَّ مِنْ أسْخَفِ حالاتِ الولاة عند صالح النّاس، أنْ یُظنَّ بهم حبُّ الفخر و یوُضَعُ أمرُهم علی الكبرِ، و قدچ كرِهْتُ أنْ یكونَ جال فی ظَنِّكم أنّی أحبّ الإطْراءَ و استماعَ الثناءِ و لستُ بحمدالله كذلك و لو كنتُ أُحِبُّ أنْ یُقالَ ذلك لَتَرَكْتُهُ انْحِطاطاً لله سبحانَهُ عن تناول ما هو أحقُّ به منَ العظمةِ و الكبریاءِ فلا تكلّمونی بما تكلّم به الجبابرةُ و لا تَتَحَفَّظُوا مِنّی بما یُتَحفَّظُ به عند أهل البادرة و لا تُخالِطوُنی بالمصانَعَةِ و لا تَظُنُّوا بی استثقالاً فی حَقٍّ قیل لی، و لا التماسَ إعظامٍ لنفسی، فإنّه مَنِ اسْتَثْقَلَ الحقَّ أنْ یقالَ له أوِ العدل أنْ یُعْرَضَ علیه، كان العملُ بهما أثقل علیه، ف؛ فإنّی لستُ فی نفسی بفوقِ أنْ أُخْطی ءَ و لا آمَنُ ذلك من فعلی، إلاّ أنْ یكفی الله من نفسی ما هو أملك به منّی؛ از پست ترین حالات حاكمان، نزد مردم صالح، این است كه به آنان، حبّ فخر و ستایش گمان رود و امورشان، به تكبر و خودبزرگ بینی حمل شود. من، خوش ندارم خیال كنید كه من، ثناگویی و ستایش شما را دوست دارم و با سپاس الهی این گونه نیستم و اگر هم به حسب نفس انسانی به آن تمایل داشتم، به جهت فروتنی برای خداوند متعال، آن را رها كردم، تا در دایره چیزی كه برای او سزاوارتر است، قرار نگیرم پس با من، آن چنان كه با جباران سخن می گویید، گفت و گو مكنید و آن گونه كه نزد ستمگرانِ تندخو، از خود مراقبت می كنید تا خشم آنان، متوجه شما نشود با من رفتار نكنید و از برخورد همراه با ظاهرسازی و مدارات بپرهیزیدپس، از گفتن حق، يا مشورت در عدالت خوددارى نكنيد و خیال نكنید اگر سخن حقی به من گفته شود، قبول آن، بر من، سنگینی خواهد كرد و یا اینكه خودبزرگ بین باشم؛ یقیناً، كسی كه شنیدن حق و یا عرضه عدالت، بر او دشوار باشد، عمل به آن دو، بر او سنگین تر خواهد بود. من، در خودم، این گونه نیستم كه خطا نكنم و كار خود را از آن ایمن نمی دانم، مگر خداوند، مرا كفایت كند.»

ثالثا: سبک نقددرنظام سیاسی اسلام اینگونه است حاکمیت«حامی و مدافع »منتقدین است، وازامنیت آنان پاسداری می کند، اجازه نمی دهد منتقدین به دلیل افشاء کردن ضعف وعیوب کارگزاران مورد تعقیب قرار بگیرند، ازهمین رو امام‌ علی علیه السلام درنامه خود به مالک اشتر می نویسند:«وَتُقْعِدُ عَنْهُمْ جُنْدَکَ وَأَعْوَانَکَ مِنْ أَحْرَاسِکَ وَشُرَطِکَ، حَتَّى يُکَلِّمَکَ مُتَکَلِّمُهُمْ غَيْرَ مُتَتَعْتِع، فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ صلّى الله عليه و آله و سلم يَقُولُ فِي غَيْرِ مَوْطِن:«لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لاَ يُؤْخَذُ لِلضَّعِيفِ فِيهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِيِّ غَيْرَ مُتَتَعْتِع»ثُمَّ احْتَمِلِ الْخُرْقَ مِنْهُمْ وَ الْعِيَّ، وَ نَحِّ عَنْهُمُ الضِّيقَ وَالاَْنَفَ:و سربازان و يارانت را كه از پاسداران و نگهبانان تو هستند از آنان دور بدار تا هر كه مى خواهد سخن بگويد بدون لكنت زبان و ترس و واهمه مطالبش را بگويد؛چرا كه من از رسول خدا صلى الله عليه و آله بارها شنيدم كه مى فرمود:ملّتى كه در آن حقّ ناتوان بدون ترس و واهمه از قدرتمندان گرفته نشود هرگز روى رستگارى را نمى بيندهمچنين درشتى و درماندگى و ناتوانى آنان را در سخن گفتن تحمل كن و كم حوصلگى و تكبّر را از خود دور گردان... .»

*******

7-«شایسته سالاری»
مشخصه هفتم حکمرانی به سبک اسلامی «شایسته سالاری» است، به این معنا ملاک گزینش و محول کردن مسؤ لیت اجرایی به اشخاص نسبت خویشاوندی، و بند و بست حزبی دخالت ندارد بلکه ملاک حسن سابقه، اصالت خانوادگی تجربه و تخصص در حوزه مسولیت است، چرا که شایسته سالاری در نظام اسلامی عبارت است از استخدام افرادى که از نظر «آگاهى و توانایى» شایستگى لازم را دارند، طبیعی است کسی که فاقد چنین صلاحیتی است نمی تواند کارگزار نظامی اسلامی باشد از همین روست امام علی علیه السلام در عهد نامه مالک اشتر که در حقیقت «اساسنامه» حکمرانی نظامی اسلامی ملاک گزینش افراد این چنین بیان می نمایند:

1-« فَاصطِف لِوِلَايَةِ أعمَالِکَ، أهلَ الوَرَعِ وَ العِلمِ وَ السِّيَاسَةِ(نامه 53): براي سرپرستي کارهايت، پرواداران و دانايان و تربيت يافتگان و فرهيختگانِ باتدبير را برگزين.»

2-همچنين به وي فرموده است: «و تَوَخَّ مِنهُم أهلَ التَّجرِبَةِ وَ الحَيَاءِ، مِن أهلِ البُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ، وَ القَدَمِ فِي الإِسلَامِ المُتَقَدِّمَةِ، فَإِنَّهُم أکرَمُ أخلَاقًا، وَ أصحُّ أعرَاضًا، وَ أقَلُّ فِي المَطَامِعِ إِشرَاقًا، وَ أبلَغُ فِي عَوَاقِبِ الأمُورِ نَظَرًا(نامه 53): [براي سرپرستي کارها] کساني را جستجو کن و برگزين که تجربت دارند و حيا، از خاندان هاي شايسته و پارسا، که در مسلماني قدمي پيش تر دارند - و دلبستگي بيش تر -، زيرا اينان داراي اخلاق گرامي ترند، و آبروهايي پاک تر، و طمعشان کم تر است، و عاقبت نگري شان فزون تر.»

3-و نيز در همين جهت فرموده است «وَلکِنِ اختَبَرهُم بِمَا وُلُّوا لِلصَّالِحِينَ قَبلَکَ، فَاعمِد لِأحسَنِهِم کَانَ فِي العَامَّةِ أثَرًا، وَ أعرَفِهِم بِالأمَانَةِ وَجهًا، فَإِنَّ ذلِکَ دَلِيلٌ عَلَي نَصِيحَتِکَ للهِ وَ لِمَن وُلِّيتَ أمرَهُ(نامه 53). بلکه آنان را با پيشينه اي که در خدمت شايستگان پيش از تو به دست آورده اند بيازماي، آن گاه به فردي از آنان روي بياور و او را بگزين که ميان همگان اثري نيکو نهاده، و به امانتداري از همه شناخته تر باشد [و امتحان خود را داده]؛ که [چنين شيوه ي گزينشي] نشانگر خيرخواهي تو براي خدا و براي کسي است که سرپرستي کار او را به گردن گرفته اي».

*******

8-«مردمی ودر دسترس بودن حکمرانان»
مشخصه هشتم حکمرانان در نظام اسلامی «مردمی و در دسترس بودن کارگزاران» است، به این معنا نه تنها پست و مقام دیوار بلندی بین آنان و مردم که ولی نعمت حکمرانانند ایجاد نمی کند که دسترسی به آنان سخت و دشوار باشد، بلکه آنچنان خاکی و بی تشریفاتند که مراجعه کنندکان با شخص آنان روبرو می شوند، نه با شخصیت و جایگاه آنان، از همین روست که امام علی علیه السلام به مالک اشتر می فرمایند مراجعه کنندگان را شخصا بپذیر و هرانچه که می تواند در مردم در بیان خواسته شان ترس ایجاد کند از جلو بردار تا انها بتوانند هیچ واهمه ای با شما روبرو شوند و خواسته خود را بیان کنند: «اجْعَلْ لِذَوِی الْحاجاتِ مِنْک قِسْماتُفَرِّغُ لَهُمْ فیهِ شَخْصَک، وَ تَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عامّاً، فَتَتَواضَعُ فیهِ لِلّهِ الَّذی خَلَقَک، وَ تُقْعِدُ عَنْهُمْ جُنْدَک وَ اَعْوانَک مِنْ اَحْراسِک وَ شُرَطِک، حَتّی یکلِّمَک مُتَکلِّمُهُمْ غَیرَ مُتَتَعْتِع: از جانب خود وقتی را برای آنان که به شخص تو نیازمندند قرار ده و در آن وقت وجود خود را برای آنان اهر کاری فارغ کن، و جلوست برای آنان در مجلس عمومی باشد، و برای خداوندی که تو را آفریدتواضع کن، و لشگریان و یاران از پاسبانان و محافظان خود را از این مجلس برکنار دار»

دیدگاه‌ها

ناشناس 16:09 - 1402/01/24

عالی

ناشناس 12:20 - 1402/01/31

عالی

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.