یادداشت تبلیغی

تحلیل شانزده خصایص حضرت معصومه سلام الله علیها| قسمت دوم

تاریخ انتشار:
دهم ربیع الثانی، سالروز وفات بانوی بیست وهشت ساله حضرت معصومه سلام الله علیها است، فرصت مناسبی است که به تحلیل شخصیت این بانوی کریمه اهل بیت علیهم السلام بپردازیم...

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| چرا که حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام، شانزده خصوصیت عرشی و فرشی دارد؛ معرفت وشناخت به خصایص عرشی موجب می شود که حضرت را در همانجایی که قرار دارد ببینیم؛ نه در رتبه امامزادگان، و فاصله خود را با ایشان به درستی درک کنیم.
معرفت به خصایص عرشی کاربردش در این است که آن خصایص را الگو و اسوه خود قرار داده و با نهادینه کردن آن خصایص در رفتار عملی خویشتن فاصله و نسبت بین خود با حضرت را نزدیک نماییم، با چنین رویکردی به تحلیل خصایص شانزده گانه می پردازیم:

فاطمه معصومه (س)، تجلی تجلیات
ششمین خصوصیت حضرت معصومه سلام الله ((تجلی همه تجلیات)) است.
به این معنا که با درک محضر سه معصوم امام موسی بن جعفر، امام رضا، امام جواد علیهم السلام آنچنان درخشید که در بین امامزادگان  تجلی همه ائمه معصومین علیهم السلام قرار گرفت، چرا که امامزادگان به چهاردسته تقسیم می شوند: 
دسته اول؛
امامزادگانی هستند هر چند فرزند امام معصوم اند؛ ولی به دلایل مختلف از آن فضای نورانی و ملکوتی حظ و بهره ای نبردند؛ بلکه انحراف پیدا کردند و از مسیر ولایت خارج شده اند. همچون عبدالله افطح فرزند بزرگ امام صادق(ع)، که مدعی امامت شد و یا جعفر کذاب فرزند امام هادی (ع)، که مدعی امامت بود و بنابر برخی از گزارشات آلوده به مفاسد اخلاقی شد.
دسته دوم؛
که اکثر امام زادگان راتشکیل می دهد، کسانی اند هر چند آن گونه که انتظار می رفت کانون توجه قرار نگرفتند؛ ولی در مسیر ولایت و امامت قرار داشتند و صاحب حرمت و قداست اند که شش هزار نفر آنان در جای جای ایران مدفونند.
دسته سوم؛
امامزادگانی هستند نه تنها به شدت درخشیدند؛ بلکه کانون توجه قرار گرفتند و صاحب قبه و حرم شدند؛ ولی حرم آنان، حرم آن کشور و بلد و شهری قرار گرفت که در آن مدفون شدند.
سیدمحمد فرزند امام هادی (ع) در بلدیه سامرا، حضرت عبدالعظیم حسنی در شهر ری ازجمله این دسته از امامزاده گانند.
دسته چهارم؛
امامزادگانی اند، آن چنان درخشیدند نه تنها کانون توجه قرار گرفتند بلکه مظهر تجلی همه اهل بیت(ع) شدند و حرم آنان حرم تمام اهل بیت(ع) قرار گرفته و توجه به قبه آنان، توجه به قبه و حرم همه اهل بیت(ع) شده است.
ازهمین رو امام صادق(ع) در توصیف حضرت معصومه(ع) فرمودند:              
"إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكَّةُ أَلَا إِنَّ لِرَسُولِ اللَّهِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِينَةُ أَلَا وَ إِنَّ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ أَلَا وَ إِنَّ قُمَّ الْكُوفَةُ الصَّغِيرَةُ أَلَا إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِيَةَ أَبْوَابٍ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا إِلَى قُمَّ تُقْبَضُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِي اسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَى وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِيعَتِي الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ"
خداوند حرمى دارد كه مكه است پيامبر حرمى دارد و آن مدينه است و حضرت على (ع) حرمى دارد و آن كوفه است و قم كوفه كوچك است كه از 8 درب بهشت، سه درب آن به قم باز مى شود؛ زنى از فرزندان من در قم از دنيا مى رود كه اسمش فاطمه دختر موسى (ع) است و به شفاعت او همه شيعيان من وارد بهشت مى شوند. (بحارالانوار، ج 57، ص 228، ح 59)

روشن بینی و بصیرت
هفتمین خصوصیت حضرت معصومه ((روشن بینی و بصیرت)) و((موقعیت شناسی)) است، و هر کس از چنین خصیصه ای برخوردار نباشد قطعا از همراهی با امام زمانش باز خواهد ماند. چراکه بصیرت وروشن بینی در تشخیص تکلیف در برابر موقعیت ها سه مرتبه دارد:
مرحله نخست از بصیرت آن است؛ در آن شرایطی که غبار فتنه بلند شده، حق و باطل در برابر هم قرار گرفتند، اهل  بصیرت کسانی اند حق را از باطل شناخته و در تشخیص حق از باطل متحیر و معطل نمی‌مانند.
مرحله دوم از بصیرت آن است؛ اهل بصیرت پس از شناخت حق از باطل در تشخیص زمان نصرت رساندن و همراهی با حق به هیچ وجه خطا نمی کنند و گرفتار خطا توابین نمی شوند که یقین داشتند حسین بن علی(ع) حق و یزید باطل است؛
 ولی در زمان نصرت رساندن به سید الشهدا(ع) گرفتار خطا محاسباتی شده بودند و زمانی به فکر جبران خطا شده بودند که دیگر فایده نداشت.
مرحله سوم بصیرت آن است؛ به هنگام نصرت رساندن به حق  کم نیاورد و حاضر شود از جان، مال، فرزند و آبروی خودش هزینه کند. همچون بلال و ابوذر برای پیامبر(ص) و قنبر، میثم، عبدالله بن خباب، رشید هجری و هجربن عدی برای امام علی(ع) که از همه هستی شان در راه ولایت هزینه کردند.
 آنچه حضرت معصومه (س) را به فاطمه ثانی تبدیل نمود بصیرت در این سه عرصه بصیرت است؛ چرا که فتنه و شبهه ای که واقفیه راه انداخته بودند و انکار امامت حضرت رضا (ع) را می نمودند، ایشان حق را شناخت و در امامت حضرت رضا(ع) تردید نکردند.
در همراهی و نصرت رساندن امام زمان خویش بازنماندند؛ بلکه کاروانی با امیری خود به راه انداختند و عازم طوس شدند تا به امام شان بپیوندند، و از هزینه کردن جان خویش نیز کوتاهی نکردند؛ بلکه یک زن با جمعی از مردان سفر پرخطری را به جان خرید که بنابر بعضی از گزارشات در ساوه مورد کمین دشمنان قرار گرفتند و جمعی از همراهان به شهادت رسیدند.

اوج عرفان وسلوک
هشتمین خصوصیت حضرت معصومه سلام الله علیها (( عرفان وعبادت عاشقانه)) است که ایشان را سرآمد همه عارفان وعاشقان درعبادت قرار داد.
چراکه عبادت کنندگان سهم و حظشان از عبادت به اندازه معرفت و سلوک فکری و درک و دریافت از عبادت است. ازهمین رو عبادت کنندگان  به سه دسته تقسیم می شوند:
 دسته اول؛
کسانی اند هیچ دریافتی از مفاهیم بلند و عارفانه از اذکار و افعال عبادت چون نماز ندارند؛ ولی به هنگام به عبادت، به این حقیقت واقف اند که در برابر موجود مقدس و بزرگی ایستاده اند همانند دانش اموزی که مقاله ای در برابر بزرگی می خواند، هرچند مفاهیم آن مقاله را نمی فهمد، ولی این را می یابد که در مقابل شخص بزرگی ایستاده است.
دسته دوم؛
کسانی اند نه تنها می دانند در مقابل موجود برتر ایستاده اند بلکه فلسفه  هر یک از اذکار و افعال را خوب می یابند و غرق و محو در زیبایی معنوی هریک از اذکار و افعال می شوند و سهم شان در این لذتی است که می برند.
دسته سوم؛
کسانی اند به هنگام عبادت علاوه بر دو سلوک پیشین آن چنان محو تماشای جمال و جلال الهی می شوند که همه وجودشان عبادی می شود،
به گونه ای که در حدیث قدسی آمده است:
"سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ أَهَانَ لِی وَلِیّاً فَقَدْ أَرْصَدَ لِمُحَارَبَتِی وَ مَا تَقَرَّبَ إِلَیَّ عَبْدٌ بِشَیْ ءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُه."
از امام صادق(ع) از رسول خدا (ص) نقل شده که خدای عز و جل فرموده: هر که ولى مرا اهانت کند در کمین جنگ با من است و کسى بمن تقرب نجوید بچیزى دوست تر نزد من از انجام آنچه باو واجب کردم، و راستش که با انجام نافله بمن تقرب جوید تا دوستش دارم و چون دوستش داشتم گوش او باشم که با آن شنود، و چشمش که با آن بیند، و زبانش که با آن گوید، و دستش که با آن کوبد اگر دعایم کند اجابت کنم، و اگرم خواهش کند باو بدهم. (الکافی، ج۲، ص ۳۵۲)
هفده روز به اعتکاف نشستن حضرت معصومه سلام الله علیها در محله (ستیه) قم که امروز به عبادتگاه ((بانو)) شهرت پیدا کرده است او را آن چنان به عروج ملکوتی و قدسی رساند، نه تنها صاحب کرامت شد بلکه آن چنان پیش رفت، همه کسانی که قصد ورود به حرمش دارند در هر مرتبه ای قرار داشته باشند، از همان راه دور و پیش از رسیدن به مضجع شریفش، تا خود را منطبق با وی نکنند، که حداقل آن وضو داشتن است، اذن دخول داده نمی شود.
شاید راز و سرّ این که سه در از هشت در بهشت از قم باز می شود همین باشد که بسیاری از مردم به برکت وجود آن حضرت راه به بهشت می یابند.

وجود بابرکت در مقیاس جهانی
نهمین خصوصیت حضرت معصومه سلام الله علیها ((وجودبا برکت در مقیاس جهانی))است،
به این معنا هر چند آن حضرت عمر طویل نداشتند؛ ولی عمر عریض با برکت ابدی در مقیاس جهانی دارند، چرا که به دلیل داشتن اخلاص ویژه، از همان آغاز مدفون در شهر قم، قبة و مضجع شریف شان کانون توجه خواص و نخبگان  شیعه قرار گرفت، و حوزه علمیه که مرکز تحصیلات وتحقیقات علوم دینی است در جوار قبة و تربت آن حضرت تاسیس شد. هرچه از عمر این مرکز علمی و دینی گذشت بر وسعت آن هم از نظر جذب طلاب و علوم دینی، و هم وسعت تحقیقات و نشر معارف دینی و اعزام نیروی کارآمد و متخصص در سراسر جهان افزوده شد و گسترش یافت، تاجایی که در چهل سال اخیر به برکت وجود آن حضرت، یکی از ذريه های رسول الله صلی الله علیه وآله عارف، حکیم، فقیه وسیاست مدار استثنایی حضرت امام خمینی رضوان الله علیه، با انقلاب اسلامی در ایران نه تنها تلاش و جهاد 250 ساله ائمه اطهار علیهم السلام را به نتیجه رساند و موفق به تشکیل نظام و حکومت اسلامی در ایران شد و قم به برکت این نظام اسلامی که در حقیقت به برکت مضجع شریف حضرت معصومه سلام الله علیها است کانون توجه همه ملت های جهان قرارگرفت.
آن هم به گونه ای که امروز همه جهانیان اسلام را با شناسنامه انقلاب اسلامی ایران و مرامنامه تشیع می شناسند و امروز کسی بخواهد مسلمان شود نمی شود مگر با مذهب شیعه مسلمان می شود.

بانویی صاحب کرامت
دهمین خصوصیت حضرت معصومه سلام الله علیها مقام((توسل)) و ((صاحب کرامت)) بودن آن حضرت است، توضیح همه جانبه این خصوصیت عرشی و قدسی، مبتنی بر بیان چند نکته است:
نکته اول:
هرچند معجزه و کرامت در خارق العاده بودن مشترکند ولی از چند جهت باهم فرق دارند همین موجب می شود که بگوییم: هر صاحب معجزه ای صاحب کرامت‌ است؛ ولی هر صاحب کرامت صاحب معجزه نیست و آن این که:
اولا: معجزه همراه با ادعای نبوت و امامت همراه است و صاحب معجزه آن عمل خارق العاده را انجام می‌دهد تامردم او را به عنوان پیامبر و امام تصدیق کنند، پیامبر اکرم قرآن را می آوردند تا مردم نبوتش را بپذیرند، و امام سجاد علیه السلام از کعبه می خواهند تا امامت شان را تصدیق کنند تا محمد حنفیه، امامت شان را تصدیق نماید.
ثانیا: معجزه همراه با تحدی و مقابله به مثل است پیامبر اکرم ص برای همیشه تاریخ می فرمایند: "فاتوا بسوره من مثله" و حضرت امام سجاد(ع) به عمویش می فرمایند: "اگر تو امامی از کعبه بخواه تا امامت تو را تصدیق کند"
ثالثا: معجزه در جایی معنا پیدا می کند که جنبه هدایت و ارشاد وجود دارد و به همین دلیل امام و پیامبر به دنبال مردم می روند؛ ولی کرامت اصولا در جایی است مردم شخص را باور دارند؛ ولی با توسل به صاحب کرامت می خواهند گره کور در زندگی شان باز شود.
نکته دوم:
منشا و  بالذات معجزه خدا است، طبیعی است خدایی که بنده ای را مامور به رسالتی کرد بایست چنین قدرت ولایی و تکوینی را در او ایجاد کند تامردم ادعای وی را بپذیرند و الا نقض غرض خواهد بود؛
ولی در کرامت این بنده است که با سلوک و تقربش به جایی می رسد که می شود مظهر اسماءالحسنی و آیینه جمال و جلال الهی و صبغه و رنگ الهی پیدا می کند، هر چند اتحاد با ذات و صفات خدا پیدا نمی کند؛ ولی آثار صفات حق تعالی در او متجلی می گردد و او هرگز خداوندگار نیست و خالق نظام هستی نمی باشد؛ ولی خداوند کار است و  به اذن حق تعالی همان کار خدا را می کند.
ازهمین رو مسيح می‌ فرماید:
"أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ" (آل‌عمران، آیه 49)
نکته سوم:
قرآن کریم همانگونه که از کریمی چون مسیح صاحب معجزه نام می برد و در ایه (۴۶) سوره آل عمران می فرماید:
"وَ يُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ كَهْلًا وَ مِنَ الصَّالِحِينَ‌"
آن فرزندى كه به تو بشارت داده شد در گهواره، (به اعجاز) و در ميانسالى (به وحى) با مردم سخن مى‌گويد و از شايستگان است.
درهمان حال ازکریمه ای چون مریم صاحب کرامت نام می برد و در آیه (۳۷)می فرماید:
"كُلَّما دَخَلَ عَلَيْها زَكَرِيَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ يا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ‌"
هرگاه زكريّا در محراب عبادت بر مريم وارد مى‌شد، خوراكى (شگفت‌آورى) نزد او مى‌يافت. مى‌پرسيد: اى مريم اين (غدا و خوراك تو) از كجاست؟! مريم در پاسخ مى‌گفت: آن از نزد خداست. همانا خداوند به هركس كه بخواهد بى‌شمار روزى مى‌دهد.
از اینکه قرآن کریم کرامت حضرت مسیح را در کنار کرامت حضرت مریم قرار داده است می یابیم که از نظر قرآن کریم جنسیت زن یا مرد در خارق العاده بودن کرامت و معجزه دخالت ندارد، آنچه زمینه سازاست تعبد و قرب به خداست.
حضرت معصومه سلام الله علیها هر چند پیامبر و امام نیست؛ ولی در کرامت و مقام توسل در تراز معصومین علیهم قرار دارد و کمتر کسی است در مقام "اضطرار و انقطاع" قرار داشته باشد ومتوسل به آن حضرت شود ولی مورد لطف کرامت آن حضرت قرار نگیرد، توسل و حاجتش برآورده نشود و گره کور در زندگیش گشوده نشود.

نگارنده: حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری

برای مشاهده قسمت اول کلیک کنید

برای مشاهده قسمت سوم کلیک کنید

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.