شعر شهادت حضرت علی اصغر

تاریخ انتشار:
وقتی که تیر، قدرت خود از کمان گرفت وقتی گلوی نازک او را نشان گرفت
شعر شهادت حضرت علی اصغر

پایگاه اطلاع رسانی بلاغشعر شهادت حضرت علی اصغر

اشعار شهادت حضرت علی اصغر(علیه السلام)

وقتی که تیر، قدرت خود از کمان گرفت

وقتی گلوی نازک او را نشان گرفت
 

وقتی که قطره قطره‌ی خون از گلو چکید

وقتی که خون ریخته را آسمان گرفت...
 

...دنیا جلوی چشم ربابش سیاه شد!

رنگ بهار زندگی‌اش را خزان گرفت
 

نزدیک بود خاک جهان زیر و رو شود

انگار قطره قطره‌ی خون هاش جان گرفت...

 
در گیر و دار جنگ خدا لحظه‌ای گریست

وقتی حسین نو گل خود در میان گرفت
 

دیگر بس است روضه اصغر تمام کن!

از سوز روضه ات دل صاحب زمان گرفت

شاعر:
محسن علیخانی

اشعار شهادت حضرت علی اصغر(علیه السلام)

 پیرهنش دستمال اشکامه بگو

پیرهن پاره ی بچم رو بدن

بیا گوشوارمو واسشون ببر

بگو گهواره ی بچم رو بدن

 
بهشون بگو بذارن یه کمی

همدمم نیزه ی اصغرم بشه

عصای پیری که واسه من نشد

اقلا سایه ی روو سرم بشه

 
دستو گهواره می کردم بخوابه

حالا نیزه شده گهواره براش

جای من حرمله لالایی میگه

بچمو می ترسونه با اون صداش

 
تازه یاد گرفته بودم چجوری

برا بچه م بخونم لالا لالا

توی گوشم می پیچه سوز صداش

تازه داشت یاد می گرفت بگه بابا
 

بچمو بغل می کردی یادته؟

هی می گفتی عمه قوربونت بره...

روزی که داشتی می دادیش به حسین

باورت میشد که بار آخره؟
 

بمیرم! خواهشای آخرشو

نتونستم دیگه مستجاب کنم

گلم از تشنگی پژمرده بود و

نمیشد فکری برای آب کنم

 
تا علی گریه می کرد آب می شدم

این غمو کجای این دل بذارم؟

زینبم! آب دادی آتیشم زدی...

حالا که شیر دارم اصغر ندارم

شاعر:
داود رحیمی

اشعار شهادت حضرت علی اصغر(علیه السلام)

بس که آقازاده با احساس دعوت می‌کند

کودک نوزاد ما هم عزم هیئت می کند
 

هرچه حاجت داری، اول از علی اصغر بخواه

دست های کوچک او استجابت می کند

 
(شیرمردی) ارث زهرا و علی باشد که شیر

پیش طفل شیرخوار حس حقارت می کند

 
آمده ثابت کند این قوم از نام علی

توی هر سنی که باشد باز وحشت می کند

 
او مکلف نیست اما بس که دنبال خداست

در میان اشک خود غسل شهادت می کند
 

این که او بعد از علی اکبر به میدان آمده

حرمت سن برادر را رعایت می کند
 

او پیمبر نیست نه! اما به خونِ پاک خود

امتی را از سیاهی ها هدایت می کند
 

روز محشر شک ندارم من، که آنجا هرکسی

گریه کرده بر علی اصغر، شفاعت می کند
 

روی دستان امامش شد فدای راه دین

با تلذی کردنش تجدید بیعت می کند

 
بشکند دستی که عصر واقعه در کربلا

از میان خیمه یک گهواره غارت می کند

شاعر:
محمد جواد خراشادی زاده

اشعار شهادت حضرت علی اصغر(علیه السلام)

بی تاب برای آب می رفت

 با آرزویِ رباب می رفت
 

 می دید علی به روی دستش

آرام به خوابِ آب می رفت
 

آن دیو و دَدْ از ندادن آب

از صورتشان نقاب می رفت
 

پس تیر زبان گشود انگار

چون در عوضِ جواب می رفت
 

تا نسخهٔ کودکی بپیچد

آن نسخه به پیچ وتاب می رفت

 
بغضاً لاَبیک داشت در اصل

بر قلبِ ابوتراب می رفت

 
باید پدری شود زمین گیر

پس داشت به انتخاب می رفت

شاعر:
حامد آقایی

اشعار شهادت حضرت علی اصغر(علیه السلام)

 آتش از سمت آسمان انگار زیر این آفتاب می آید

عطش کودکان فراوان شد ناله ی آب آب می آید

ماهی از جنس هاشمی تابان مشک بر دوش عازم میدان

چقدر این علم به قامت این پسر بو تراب می آید

از یلان عرب نسب دارد یا علی یا علی به لب دارد

شاید او قصد فتح شب داردکه چنین بی نقاب می آید

طفل بی تاب توی گهواره همه را کرده است بیچاره

رفته عباس سمت نهر فرات جان مادر بخواب می آید

آری عباس غیرت الله است گفته بی آب بر نمی گردم

به سکینه چه قولها داده زود با این حساب می آید

مشک شرمنده گشت از ساقی چه بگویم بماند الباقی

ماه در چنگ عده ای یاغی قد کمان آفتاب می آید

طفل بی تاب در عبا پنهان میرود با پدر پسر میدان

همه گفتند وارث کوثر از چه رو با کتاب می آید

دید صیاد بچه آهو را به زمین تکیه داد زانو را

تیرش از چله ی کمان در رفت و عجب با شتاب می آید

خیمه ها را یکی یکی رد شد با غلاف اندکی زمین را کند

جسم اصغر به روی دستش بود وای دارد رباب می آید

از تن چاک چاک ثار الله بوی سیب است در فضا اما

از گلوی بریده ی اصغر بوی سیب گلاب می آید

شاعر:
سید حسن رستگار

اشعار شهادت حضرت علی اصغر(علیه السلام)

از داغ ابوالفضل دل مشک کباب است

حرف لب اصغر دو سه تا جرعه آب است

ای حرمله بر حلق علی تیر زدی لیک

این تیر دقیقا وسط قلب رباب است

شاعر:
امیر عظیمی

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.