حسین شریعتی

علی (ع) و آیه ی ولایت -1

تاریخ انتشار:
«ولی » که بر وزن «فلس و ضرب و نصر» است، در لغت به معنای نزدیک بودن است، به نحوی که میان آن و چیزی که به آن نزدیک است، هیچ حائل و فاصله وجود نداشته باشد . اگر چیزی به چیز دیگر این اندازه نزدیک باشد، آن را «ولی » گویند .
نزول آیه ولایت

چکیده
در این مقاله سعی شده است با استناد به شواهدی از لغت و احادیث و آیات ثابت شود که مفاد آیه ی شریفه ی «ولایت » در خصوص ولایت علی به معنای جانشینی او پس از پیامبر است و این مفاد هیچ منافاتی با سیاق آیه ندارد .
مقدمه
این مقاله در مقام پاسخ به سؤالاتی است که در زمینه ی آیه ی ولایت مطرح است . برخی از مهم ترین آنها به این قرار است:
چه دلیلی وجود دارد بر این که «ولایت » در آیه ی کریمه به معنای سرپرستی است؟
آیا سیاق و صدر و ذیل آیه که از محبت و دوستی سخن می گوید با مفهوم سرپرستی که از آیه مستفاد می گردد، سازگار است یا نه؟
اگر مراد از آیه ی شریفه حضرت امیر علیه السلام است، پس چرا به صیغه ی جمع آمده است؟
به فرض که آیه ی شریفه راجع به مورد خاص نازل شده باشد، ولی آیا مورد خاص می تواند عموم آیه را تخصیص زده و آیه را از عمومیت بیاندازد؟
اینها شماری از سؤالاتی است که درباره ی آیه ی شریفه قابل طرح است و در این مقاله پاسخ یافته است .
آیه ی مورد بحث این گونه است:
انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکاة و هم راکعون (1); تنها سرپرست شما خدا و رسول خدا و آنهایی هستند که ایمان آورده اند; آنان که نماز را بر پا داشته و در حالی که رکوع می کنند زکات می هند .
مفسرین می گویند: حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام در مسجد نماز ظهر می خواند که فقیری آمد و اظهار حاجت کرد . هیچ یک از حضار به او کمک نکرد . حضرت امیر علیه السلام در حال رکوع، چون چیزی در دسترس نداشت، انگشتر خود را از انگشت خود در آورد و نزد فقیر افکند و به او به اشاره گفت: بردار! فقیر آن را برداشت و آنگاه آیه نازل شد .
تمام مفسرین گفته اند: تا آن روز احدی در حال رکوع صدقه نداده بود و علی علیه السلام اولین کسی بود که چنین کرد . (2) البته بعد از آن، افراد بسیاری در حال رکوع صدقه دادند و چه بسا از نظر کمی هم صدقه ی آنها از انگشتر علی علیه السلام افزون تر بود; مع ذلک حتی یک حرف هم درباره اشان نازل نشد .
درباره ی آیه ی شریفه نکاتی هست که اینک به آنها پرداخته می شود:
مدارک نزول آیه ی ولایت در شان علی
برخی از مهم ترین آثاری که در آن روایات مربوط به نزول آیه ی ولایت در شان علی آمده، به شرح ذیل است: (3)
الف - علامه امینی بعد از آن که داستان را از تفسیر ابواسحاق ثعلبی نقل می کند، عده ی کثیری را از پیشوایان تفسیر و حدیث اهل سنت و جماعت یاد می کند که شان نزول آیه ی کریمه را آن چنان که ذکر شد، در آثار خود نقل کرده اند، که به عنوان نمونه در ذیل چند نفر از آنها را نام می بریم:
1- طبری در تفسیر خود، ج 6، ص 165، از طریق ابن عباس;
2- واحدی در اسباب النزول، ص 148، از دو طریق عبدالله بن سلام و ابن عباس;
3- رازی در تفسیر خود، ج 3، ص 431، از همان دو طریق;
4- خازن در تفسیر خود، ج 1، ص 496;
5- ابوالبرکات در تفسیر خود، ج 1، ص 496;
6- نیشابوری در تفسیر خود، ج 3، ص 461;
7- ابن الصباغ مالکی، در الفصول المهمة، ص 123;
8- ابن طلحه ی شافعی، در مطالب السؤل، ص 31;
9- سبط ابن الجوزی، در تذکرة، ص 9;
10- خوارزمی در مناقب، ص 178، از دو طریق;
11- صاحب فرائد، در باب 14، از طریق واحدی در باب 39، از طریق انس و در باب 40، از طریق ابن عباس و عمار;
12- صاحب مواقف، ج 3، ص 276;
13- محب الدین طبری در ریاض، ج 2، ص 227، از عبدالله بن سلام;
14- ابن کثیر شامی، در تفسیر خود، ج 2، ص 71، از طریق امیرالمؤمنین علیه السلام .
ب - مرحوم سید عبدالحسین شرف الدین موسوی در المراجعات، اخبار صحیح وارده در این زمینه را در حد تواتر دانسته و افزوده است: مفسرین اجماع کرده اند که آیه ی کریمه در حق علی علیه السلام نازل شده است و بعضی از اعلام اهل سنت چون قوشجی در مبحث امامت شرح تجرید و غیر او این اجماع را نقل کرده اند . (4)
ج - بحرانی در غایة المرام، 24 حدیث از کتب عامه و 19 حدیث از کتب خاصه نقل کرده است که آیه ی کریمه در شان حضرت امیر علیه السلام نازل گردیده است . (5)
مفاد آیه ی ولایت
اگر مختصر تامل و امعان نظری در آیه ی کریمه شود، به آسانی معلوم می شود که خدای متعال در این آیه می خواهد امام و جانشین پیغمبر را تعیین نماید; لذا می فرماید: کسی که سرپرستی تمام کارهای شما به عهده او بوده و در این زمینه از هر جهت اولویت دارد، تنها خدا و رسول خدا و علی بن ابی طالب علیه السلام است .
ما از این ولایت و سرپرستی در حق حضرت امیر علیه السلام به «اولی بالتصرف بودن » تعبیر می کنیم; یعنی کسی که در شئون تشریعی و حتی شئون تکوینی انسان حق دخالت دارد . ولایت خدا و رسول خدا منصوص آیه ی کریمه است و ولایت حضرت امیر علیه السلام از خصوصیاتی که در آیه ی مذکور است، مستفاد می شود; مانند: ایمان و اقامه ی نماز و صدقه دادن در حال رکوع . این خصوصیات تنها بر آن حضرت منطبق است .
در آیه ی شریفه از سه ولایت که در طول هم قرار گرفته، سخن به میان آمده است; به علاوه آنها با کلمه حصر بیان گردیده است; بنابراین غیر از این سه هیچ کس حق ادعای آن را ندارد و چون ولایت خدا عمومیت دارد، ولایت رسولش و نیز ولایت وصی رسولش هم باید عامه باشد .
معنای ولایت در آیه ی شریفه
«ولی » که بر وزن «فلس و ضرب و نصر» است، در لغت به معنای نزدیک بودن است، به نحوی که میان آن و چیزی که به آن نزدیک است، هیچ حائل و فاصله وجود نداشته باشد . اگر چیزی به چیز دیگر این اندازه نزدیک باشد، آن را «ولی » گویند .
در هر دو چیزی که به نحوی از انحا این چنین به هم نزدیک باشند، واژه ی ولی و مشتقاتش به طور استعاره درباره ی آن استعمال می گردد . وقتی دو چیز از نظر مکان یا محبت و دوستی یا اخلاق و اعتقاد، یا تسلط و مدیریت و امثال ذلک به هم نزدیک باشند، اطلاق واژه ی ولی و تمام مشتقاتش بر آن صحیح است; مثلا:
- درباره ی انسانی که پس از نزدیک شدن به انسان دیگر از او دور شده باشد، گویند: «تباعد بعد ولی » ; یعنی بعد از آن که نزدیک بود، دور گردید .
- انسانی که سرپرستی یتیمی یا صغیری را به عهده بگیرد، ولی او خوانده می شود .
- برای «معتق » به صیغه ی فاعل و به «عتیق » بر وزن فعیل، ولی می گویند .
- به پسر عمو و کمک و حافظ نسب و دوست، ولی می گویند .
- به کسی که اداره ی شهری را به عهده گرفته است، والی می گویند . (6)
چنان که ملاحظه شد، در تمام این موارد معنای اصل که عبارت باشد از نزدیک شدن یک چیز به چیز دیگر لحاظ شده است .
مناسب ترین و بلکه صحیح ترین معنایی که از کلمه ی «ولی » در آیه ی مورد بحث اراده شده، ولای زعامت و سرپرستی است; یعنی اوست که حق دارد رهبری اجتماعی و سیاسی مردم را به عهده گرفته، در تمام شئونات و مقدرات آنها دخالت نماید . اراده ی معانی دیگر چون یار و یاور و دوست و امثال ذلک نه تنها مناسب نیست که غیر صحیح هم خواهد بود; چون وزان آیه ی مورد بحث همان وزانی است که در آیه ی شریفه ی «النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم (7) » آمده است; زیرا:
اولا آیه ی کریمه با کلمه ی حصر «انما» شروع شده و ولایت را به خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله و حضرت امیر علیه السلام منحصر کرده است . از این حصر فهمیده می شود که مراد از ولایت، نصرت یا محبت یا دوستی و امثال اینها نیست; زیرا ولایت به این معانی برای غیر آن سه نیز صحیح است .
ثانیا به شهادت مدارک و روایات معتبر، ائمه ی اطهار علیهم السلام که طبق حدیث ثقلین عدل قرآن اند با این آیه بر امامت و حقانیت خود استدلال کرده اند . اگر «ولی » در آیه ی کریمه به معنای دوست یا ناصر باشد، استدلال آنها با آیه ی ولایت درست نخواهد بود و این بهترین گواه است بر این که مراد از «ولی » ، زعیم علی الاطلاق و اولی بالتصرف است .
 

منبع: سایت حوزه
--------------------------
پی نوشت:
1) مائده، 55
2) مطهری، مرتضی; مجموعه آثار، انتشارات صدرا، چ 6، 1375، ج 3، ص 269
3) امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج 2، ص 52، بیروت، 1397ق و قرشی، سیدعلی اکبر; قاموس قرآن، دارالکتب الاسلامیه، ج 7، ص 250
4) شرف الدین موسوی، سیدعبدالحسین، المراجعات، بیروت، انتشارات دارالصادق، ص 159
5) طباطبائی، سیدمحمدحسین، شیعه در اسلام، ص 113
6) المصباح المنیر و دیگر معاجم لغت ذیل ماده ی «ولی » ; راغب اصفهانی، ابی القاسم حسین بن محمد، مفردات، انتشارات مرتضویه، ذیل همان ماده; طریحی، مجمع البحرین، انتشارات مرتضویه، ج 1، ذیل همان ماده، ص 455; قرشی، قاموس قرآن، ج 7، ص 245; مطهری، مجموع آثار، ج 3، ص 253، ذیل مبحث «واژه ها و ولایت ها»
7) احزاب، 6

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.