تهیه و فرآوری: حامد رهنما

مرجعیت یا منبر؟

تاریخ انتشار:

 

با توجه به رسالت جهانی حوزه های علمیه شیعه، مسؤولیت آشنا کردن شیعیان جهان و عموم مسلمانان با مکتب اهل بیت علیهم السلام، روز به روز سنگین تر می شود

میلیونها شیعه در سراسر جهان و در کشورهایی مانند هند و ترکیه که زمینه تبلیغ فراهم است، پراکنده اند و به قول آیت الله بهجت «چه بسا شیعیان كه در بلاد غیر اسلامى و یا اسلامى هستند و حتى به یك روحانى دسترسى ندارند تا مسائل اولیه خود را از او بپرسند... آیا نباید در فكر آن ها باشیم؟» (1)

اینجاست که می بینیم برخی از علمای بزرگ، با وجود فراهم بودن موقعیت کسب مراتب و مقامهای بالا در حوزه و جاهای دیگر، ترجیح دادند مبلغ اسلام باشند. البته مقصود این نیست که منکر لزوم کسب تخصص در زمینه های مختلف علوم اسلامی شویم، بلکه در حد توان خود تلاش کند که اسلام را به درستی بشناسد و به دیگران بشناساند.

در کلام و سیره علمای ربانی می بینیم که به اهل منبر و اهل تبلیغ بسیار بها می دهند؛ در ادامه، پس از ذکر نکاتی در این باره، از کلام آیت الله العظمی بهجت، نگاهی به بیان استاد شهید درباره جایگاه تبلیغ خواهیم داشت:

مرجعیت یا منبر؟

آیت الله العظمی بهجت می فرماید:

«آقا شیخ هادى خراسانى (رحمه الله) كه از علماى عصر ما محسوب مى شد و شاید بنده او را ندیده باشم، مقامش عالى است و كتابهایى تصنیف نموده است، اما این كه از كتابهاى ایشان چیزى طبع شده یا نه؟ اطلاعى ندارم.

او مى گفته است: «بعد از مرحوم آقا سید محمد كاظم یزدى جهت تدریس دورم جمع مى شدند، ولى من به جهت صعوبت امر و عظمت تكالیف، از پست تدریس و مقام ریاست و مرجعیت كناره گیرى كردم.»

زیاد بوده اند از میان علما كسانى كه زیر بار مرجعیت و ریاست نرفتند، و شاید بعضى از آن ها خود را از دیگران اعلم مى دانستند!

هم چنین ایشان مى گفته است: «حضرت رسول (صلى الله علیه و آله و سلم) را خواب دیدم كه به من فرمود: چرا مرجعیت را قبول نمى كنى؟

عرض كردم: سنگین و سخت است. فرمود: پس منبر برو، اما با سه شرط :

اول این كه: هر جا وعده دادى، تخلف نكن!

دوم این كه: هر چه بابت منبر به تو دادند بگیر و به كم و زیادش كار نداشته باش.

سوم این كه: اگر روى منبر بودى و در اثناى سخنرانى تو در مجلس پذیرایى كردند و چاى، آب، شربت یا چیز دیگرى دادند، ایراد مگیر و ناراحت مشو.

 

ناقل این مطلب یكى از منبرى هاى خوب تهران بود كه منبرش را دیده بود و مى گفت: اگر بگویند منبرش مثل آقا میرزا هادى خراسانى یا بهتر بود و یا هست، بشنو و باور نكن!» (2)

همچنین درباره دقت نظرات آقا میرزا هادى خراسانى می فرماید:

«وقتى ما وارد كربلا شدیم، در كربلا و نجف در زمینه مقاتل ائمه (علیهم السلام) و موضوعاتى كه مورد یقین نبود، نظرات آقا میرزا هادى خراسانى (رحمه الله) معتبر و مسموع و قابل قبول بود، چرا كه نظر خود را در مطالب اختلافى با ادله محكم و مستدل بیان مى كرد و این مسأله از عجایب و غرایب بود.

از جمله، اهل منبر جریان طفلان مسلم، و چگونگى شهادت آن دو بزرگوار را از قول او نقل مى كردند.

متأسفانه با آن همه زحمات و جمع آورى اسناد و دقت در گفتار و با این كه ایشان در اعلمیت حایز مقام مرجعیت بودند، اصلا معلوم نیست، مطالب ایشان، گفتارها و دست نوشته هایش ضبط و جمع آورى شده باشد.» (3)

بالاتر از ثواب مراجع

آیت الله العظمی بهجت می فرماید:

«نقل كرده اند: در اثر یك منبر عالمى، چهار هزار نفر شیعه شدند. كسى كه این گونه بیان داشته باشد، در ثواب از مراجع بالاتر است، زیرا در روایت آمده است:

لَأَنْ یَهْدِیَ اللَّهُ عَلَى یَدَیْكَ رَجُلًا خَیْرٌ لَكَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَتْ (4) [اگر خداوند یك نفر را به وسیله تو هدایت كند، قطعا بهتر از تمام آن چه آفتاب بر آن مى تابد و غروب مى كند، خواهد بود.]

خدا مى داند هدایت نفوس چه قدر ارزش دارد. البته نباید از اول كار چنان بار تكلیف را سنگین كرد كه طرف مقابل از مذهب بیزار گردد و أَدْخَلَهُ فِی شَیْ‏ءٍ أَخْرَجَهُ مِنْهُ (5) [او را از آن چیزى كه در آن وارد نموده بود، خارج كرد]، صدق كند؛ بلكه باید با رفق و مدارا رفتار نمود.

در هر حال مرحوم «آقا میرزا حبیب الله رشتى» كه خیلى معتقد بوده و از روى ایمان مطالب را تحصیل مى كرده است پیشانى آن آقا را بوسید و گفت: «حاضرم همه ریاضت هایى را كه كشیدم به تو بدهم و در عوض ثواب این یك منبر را به من بدهى».

خدا كند آثار قیمه و گرانبهایى را كه بالوراثة داریم، اختیارا از دست ندهیم و گرگ ها از دست ما نگیرند!» (6)

مقام تبلیغ‏ در بیان استاد مطهری

در منطق قرآن، كار تبلیغ، كار هدایت و ارشاد مردم، كار بسیار بسیار دشوارى تلقى شده است... الآن در جامعه ما الحمدللَّه اشخاصى هستند كه ذوفضیلتین هستند، هم امام‏ جماعت‏ هستند و هم خطیب؛ ولى در جامعه ما شأن پیشنماز از شأن مبلّغ بیشتر و بالاتر است.

 پیشنمازى كه هنرى نیست، ایستادن و دیگران به او اقتدا كردن كه هنرى نیست. چون من هر دو كار را كرده‏ام مى‏گویم. من در محراب بوده‏ام پیشنمازى كرده‏ام، در منبر بوده‏ام تبلیغ كرده‏ام. همیشه دیده و احساس كرده‏ام كه وقتى در محراب هستم، در نظر مردم محترم‏تر هستم تا وقتى كه منبر رفته‏ام. خدا مى‏داند این حقیقت است.

در یك ماه رمضان، من در مسجدى منبر مى‏رفتم و مدتى دیگر پیشنمازى مى‏كردم. مى‏دیدم وقتى كه پیشنماز هستم، در نظر مردم بزرگتر و محترم‏تر هستم تا وقتى كه حرف مى‏زنم. این بود كه تشخیص مى‏دادم كه این مردم، بى هنرى را بر هنر ترجیح مى‏دهند.

چرا باید این‏جور باشد؟ ما خودمان هستیم كه این مقام عظیم و منیع را پایین مى‏آوریم. پیغمبر اكرم خودش مبلّغ بود، واعظ بود، منبر مى‏رفت. در ابتدا منبر نبود، ستونى بود كه رسول اكرم در حال ایستاده به آن تكیه مى‏كردند و براى مردم موعظه مى‏نمودند.

بعد دستور دادند منبرى ساختند و از آن پس مى‏رفتند بالاى منبر مى‏نشستند (البته منبرهاى امروز عین منبر پیغمبر نیست).

بیشتر نهج البلاغه منبرهاى على علیه السلام است. نهج البلاغه على علیه السلام سه قسمت است: خطبه‏ها، نامه‏ها و كلمات قصار. كلمات قصار جملات كوتاهى است كه ایشان در مواقع مختلفى فرموده است.

مجموع نامه‏ها و كلمات قصار، یك ثلث نهج البلاغه را تشكیل مى‏دهد. دو ثلث نهج البلاغه خطبه‏هاى مولاست و تازه اینها همه خطبه‏هاى مولا نیست بلكه به قول سیّد رضى، مختار است از خطبه‏ها یعنى قسمتهاى انتخاب شده است، و الّا خطبه‏ها خیلى بیش از اینها بوده است.

بیشتر نهج البلاغه همان منبرهاى على علیه السلام است. على علیه السلام منبر رفته است، منبرهایش را ضبط كرده‏اند و درنتیجه براى ما مانده است. و این بیانگر عظمت و اهمیت مقام تبلیغ در اسلام است، در صورتى كه در میان ما كوچك و حقیر است.

وقتى كه [قضیه‏] به این وضع اجتماعى و به این شكل درآمد كه هر عالمى براى اینكه حیثیت و مقامش محفوظ بماند، از خطابه خواندن و تبلیغ و هدایت و ارشاد مردم پرهیز داشته باشد، كار تبلیغ و هدایت و ارشاد به دست افرادى مى‏افتد كه هیچ گونه صلاحیتى ندارند... آن وقت آیا مى‏توان انتظار داشت كه پیام اسلام، پیام خدا، پیام پیغمبر، پیام على، این مكتب عظیم و وسیعِ داراى جنبه‏هاى مختلف دنیایى و آخرتى، سالم به دست مردم برسد؟ چه انتظار غلطى!

مقام شامخ زینب در تبلیغ او بروز كرد. شما ببینید اهل بیت امام حسین علیه السلام چه ماهرانه تبلیغ كرده‏اند! دو سه نكته است كه تا انسان به اینها توجه نداشته باشد، به‏ ارزش تبلیغ اهل بیت و درواقع به ارزش سفر تبلیغاتى‏شان پى نمى‏برد.

كار اباعبداللَّه حساب شده بود، یعنى این سفر را به دست دشمن درست كرد. دشمن، این سفر را به وجود آورد. دشمن به خیال خودش اسیر حمل مى‏كند اما درحقیقت دارد مبلّغ مى‏فرستد. (7)

--------------------------------------------

پی نوشت ها:

(1) در محضر بهجت، ج1، ص345

(2) در محضر بهجت، ج1، ص258

(3) در محضر بهجت، ج1، ص59

(4) الكافى 5: 28 و 36؛ التهذیب 6: 141؛ وسائل الشیعه 15: 42؛ بحارالانوار 21: 361 و 97: 34

(5) الكافى 2: 42؛ وسائل الشیعه 16: 160، بحارالانوار 66: 161

(6) در محضر بهجت، ج1، ص130

(7) مجموعه ‏آثار استاد شهید مطهرى، ج‏17، ص420 تا 422، مقام تبلیغ؛ (با اندکی تلخیص)

 

منبع: پایگاه اطلاع رسانی تبیان

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.