یادداشت تبلیغی؛

روش­‌های حل اختلاف فرزندان با والدین

تاریخ انتشار:
یکی از مشکلات خانواده‌های امروزی، وجود تضاد و اختلاف میان والدین با فرزندان است که ممکن است منجر به ایجاد فاصله میان آنها و ایجاد مشکلات بزرگ‌تر و کمرنگ شدن رابطه عاطفی آنها شود.
نیکی به والدین

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| ره توشه ماه رمضان۱۴۰۰(ویژه خانواده)، روش­‌های حل اختلاف فرزندان با والدین.
کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.

مقدمه

یکی از مشکلات خانواده‌های امروزی، وجود تضاد و اختلاف میان والدین با فرزندان است که ممکن است منجر به ایجاد فاصله میان آنها و ایجاد مشکلات بزرگ‌تر و کمرنگ شدن رابطه عاطفی آنها شود. اصل ایجاد فاصله نیز ممکن است باعث پریشانی و آزار روحی والدین و دوری فرزندان از فضای خانواده و گرایش به گروه دوستان یا همسالان به صورت نامطلوب، به‌ویژه در دوران نوجوانی گردد. در بسیاری از موارد نیز ممکن است نوجوانان به سمت آسیب‌های اجتماعی سوق پیدا کنند که عوارض جبران‌ناپذیری به دنبال خواهد داشت. به‌نظر می‌رسد اصل وجود اختلاف، امری طبیعی میان نسل‌هاست که می‌توان با مدیریت صحیح و استفاده از راهکارهای مناسب این اختلافات را به حداقل رساند و برای بسیاری از تفاوت‌نظرها، راه‌حل‌های متناسب با فضای خانواده و شرایط سنی و روحی افراد ارائه نمود. در واقع آنچه در درون خانواده اتفاق می‌افتد و چگونگی تعامل دو طرفه والدین و فرزندان، می‌تواند یک عامل کلیدی در ایجاد انعطاف‌پذیری و کاهش خطرات گسست نسلی و آسیب‌های اجتماعی باشد. بنابراین باید قبل از هر چیز، عواملی که موجب تضاد در روابط والدین و فرزندان است، مورد بررسی قرار گیرند. شاید بتوان گفت به تعداد تمام خانواده‌ها و فرزندانشان، مسائلی وجود دارد که روابط میان آنها را به چالش می‌کشند، اما با ریشه‌یابی آنها برخی امور مطرح می‌شوند که با شناخت و بررسی آنها می‌توان فضای خانواده را به سوی کاهش تنش­ها سوق داد. در این مقاله روش‌های حل اختلاف فرزندان با والدین، تبیین می‌شود.

الف. راهکارهای  والدین در کاهش تنش‌ها و حل اختلافات

1. تلاش برای تربیت صحیح فرزندان

تربیت و جامعه‌پذیری کودکان در خانواده، آگاهانه یا ناخودآگاه توسط والدین صورت می‌گیرد طی این فرایند کودک ناتوان به تدریج، به شخصی آگاه، دانا و ورزیده در شیوه‌های فرهنگی که در آن متولد شده است، تبدیل می‌شود.[1] اگر هر فرد از ابتدای تولد به شکل مطلوب و صحیح جامعه‌پذیر شود، نقاط مشترک زیادی با والدین خود خواهد داشت و کمتر دچار تعارض و کشمکش خواهد شد. در این میان شناخت ویژگی‌های هر دوره­ سنی توسط والدین، می‌تواند در رفتار مناسب آنها و آموزش مسائل مربوط به آن رده سنی در کاهش اختلافات مثمر ثمر باشد. برای مثال در سنین کودکی، معمولاً استفاده از تشویق یا تنبیه‌های کوچک برای فرزندان ممکن است در پیشگیری از اشتباهات راهگشا باشد؛ اما در سنین نوجوانی با توجه به روحیه خاص آنها باید از راه‌های ارتباطی مناسب با شخصیت نوجوان استفاده­ کرد. به همین دلیل در روایات معصومین:، دوران کودکی تا بزرگسالی به سه قسمت تقسیم شده و نوع تعامل با فرزند در این سنین بیان شده است: «يُرْخَى‏ الصَّبِيُ‏ سَبْعاً وَ يُؤَدَّبُ‏ سَبْعاً وَ يُسْتَخْدَمُ‏ سَبْعا؛[2] کودک تا هفت سال آزاد گذارده، و در هفت سال دوم ادب آموخته، و در هفت سال سوم به خدمت گرفته می‌شود».

۲. احترام و محبت به فرزندان

یکی از نکات مهمی که در سیره اهل‌بیت: در رابطه با فرزندپروری مورد توجه ویژه قرار گرفته است، محبت و مهربانی به کودکان است. رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) فرموده است: «وَقِّرُوا كِبَارَكُمْ‏ وَ ارْحَمُوا صِغَارَكُمْ ؛[3] به بزرگسالان خود احترام کنید و نسبت به کودکان خود ترحم و عطوفت داشته باشید». این روایت، این رابطه را به صورت دو طرفه بیان کرده است، اما روایاتی بدین مضمون فراوان است که مردم را به مهربانی و محبت به فرزندان سفارش کرده و گاه ابزار تشویقی نیز برای این رفتار در نظر گرفته شده است. امام صادق(علیه اسلام) فرموده است: «إن اللهَ لَیَرحمُ العبدَ لِشدّة حُبّهِ لِوَلدِه؛[4] خداوند بنده‌اش را به خاطر شدت محبت و دوستی نسبت به فرزندش مورد رحمت خود قرار می‌دهد». مرحوم کلینی در کتاب اصول کافی، روایاتی از این دست که به محبت نسبت به فرزندان سفارش می‌کند، در بابی به نام باب «برّ الاولاد» جمع‌آوری نموده است.

والدین می‌توانند نقش پر رنگی در ایجاد فضای عاطفی در خانواده داشته باشند و در زمینه محبت کلامی و رفتاری، الگوی خوبی برای فرزندانشان باشند.

۳. پذیرش تفاوت‌های نسلی

ریشه بسیاری از مشکلات، تفاوت نسلی میان والدین و فرزندان است؛ نسل‌هایی که بسیار بیشتر از گذشته، به دلیل تغییرات اجتماعی و رشد تکنولوژی‌های شگرف از یکدیگر فاصله گرفته‌اند. این تفاوت ارزش‌ها میان فرزندان و والدین، موجب شده خانواده‌ها در معرض چالش‌های جدی قرار گیرند. برخی والدین همواره زندگی گذشته خود را با امروزِ فرزندان خویش مقایسه می‌نمایند و انتظار دارند فرزندان آنها هم مانند خودشان زندگی کنند. در روایات معصومین:، تفاوت نسل‌ها و تغییر شرایط اجتماعی در خانواده، میان والدین و فرزندان امری پذیرفته شده است؛ چنان‌که امام علی(علیه اسلام) فرموده است: «لاتَقسِروا أولادِکم علی آدابِکُم فَإنّهُم مَخلوقونَ لِزمانٍ غیرِ زَمانِکُم؛[5] فرزندانتان را به انجام آداب و رسوم خودتان وادار نکنید؛ زیرا آنان برای زمانی، غیر از زمان شما آفریده شده‌اند».

البته این سخن امام(علیه اسلام) به معنای عدم پایبندی به اصول و تخطی از حلال و حرام نیست؛ بلکه پذیرش تغییرات اجتماعی تنها در چارچوب رعایت اصول و ارزش‌های دینی است. امام خمینی; نیز در این باره می‌فرماید:

در روایات هست که بچه‌هایتان را به غیر آن­طوری که خودتان هستید و برای زمان آینده تربیت کنید؛ چرا که اینها در زمان آینده، باید دست به کار مملکت و کشور شوند... دور نگه داشتن بچه‌ها از سیاست، موجب این می‌شود که وقتی در آینده، فرزند وارد اجتماع می‌شود، مثل یک آدم کوری وارد اجتماع شود... کسانی کشور باید در دست آنها باشد، باید از قبل آگاه باشند، باید از قبل به دست شما و به تعلیم شما به آنها گفته بشود و برای آینده آنها را تربیت کنید.[6]

در این زمینه والدین می‌توانند با آشنایی با مسائل روز و مورد علاقه فرزندان، به‌ویژه در سنین نوجوانی با آنها همراه باشند؛ برای مثال محروم کردن فرزندان از فضای مجازی به دلیل وجود برخی آسیب‌های احتمالی با توجه به نیازمندی‌های فرزندان امکان‌پذیر نیست، اما می‌توان با دادن مهارت‌ها و اطلاعات لازم همچنین نظارت بر آنها، فرزندان را در مسیر درستی در این زمینه قرار داد.

4. پرهیز از استبداد و تحمیل خواسته‌ها

با ورود فرزندان به دوران نوجوانی، آزادی‌خواهی و استقلال‌طلبی نیز در آنها قوت می‌گیرد. در این سن آنها دوست دارند به سوی علایق خود بروند و گاه به دلیل تجربه کم و اطلاعات ناکافی، ممکن است مسیر درستی نیز نداشته ­باشند. در این میان تلاش والدین برای تحمیل خواسته‌های خود به آنها، موجب برخورد میان آنان می‌شود.[7] در حالی که بعد از دوران کودکی، آنها دنیای جدیدی برای خود ترسیم می‌کنند که خود نقش اصلی را در آن بازی می‌کنند و خود را صاحب عقیده و نظر و قدرت می‌داند.[8]

در این تفاوت نگرش، میان دیدگاه درست و نادرست نیز باید فرق قائل شویم. گاه والدین خواسته منطقی و متناسب با استعدادهای فرزندشان دارند که باید از راه‌های صحیح با فرزندان خود به تعامل برسند، اما گاه اتفاق می‌افتد که خواسته آنها با علایق و حتی استعدادهای فرزندانشان مغایر است. در این صورت دامنه اختلاف و تضاد نیز بیشتر خواهد بود. بهترین راهکار در این زمینه، توجه به توانایی‌ها و استعدادهای فرزندان است. امام صادق(علیه اسلام) به یکی از اصحاب خود فرمود: «شیعیان ما را وادار (به اموری که خود انجام می‌دهید) نسازید و با ایشان مدارا کنید؛ زیرا همه مردم تحمل و ظرفیت شما را ندارند».[9]

متأسفانه برخی والدین، فرزندان خود را در انجام مستحبات دینی یا برخی رفتارهای اجتماعی تحت فشار قرار می‌دهند که جرقه‌های مخالفت و اختلاف را روشن می‌کند. یکی از درگیری‌های والدین با نوجوانان هم تفاوت دیدگاه آنها به نوع پوشش و برخی رفتارهای اجتماعی است و تا زمانی که مرتکب حرام نشده‌اند، نمی‌توان با آنها تندی کرد یا انتظار داشت که مانند نسل‌های پیشین رفتار کنند. اگر اجبار در انجام مستحبات پسندیده بود، خداوند متعال به این روش سزاوارتر بود؛ در حالی که فرموده است: «قُل مَن حرّمَ زینَة الله الّتی أخرَجَ لِعبادِهِ و الطّیّباتِ مِنَ الرّزق؛[10] بگو چه کسی زینت‌های خدا را که برای بندگان خود آفریده، حرام کرده و از رزق حلال و پاکیزه منع کرده است؟».

۵. همراهی در فعالیت­‌های پرشور و نشاط

گاهی والدین با گذر از دوران جوانی و ورود به میانسالی، رفتارهای شادی‌آفرین را از فرزندان خود نمی‌پسندند و به زعم خود آنها را به وقار و آرامش فرا می‌خوانند. البته همراهی والدین با آنها به معنای رفتن به سوی رفتارهای پرخطر نیست؛ بلکه انجام یک فعالیت ورزشی با فرزندان، حضور در فضاهای تفریحی مانند پارک یا سینما، شرکت در مهمانی‌های خانوادگی و همراهی فرزندان، باعث نزدیک شدن دیدگاه‌ها و ارزش‌هاست؛ همانطور که پیشوایان دینی نیز به مردم توصیه می‌کنند فرصتی از شبانه‌روز را به تفریح اختصاص دهند. پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرموده است: «تفریح و بازی کنید؛ زیرا دوست ندارم که در دین شما خشکی (افسرده‌دلی) دیده شود».[11] در این مسأله، همراهی با فرزندان موجب تقویت رابطه­هاست. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) با فرزندان فاطمه3 بازی می‌کرد و آنها بر پشت حضرت سوار می‌شدند و حضرت خطاب به آنها می‌فرمود: «شتر شما، چه شتر خوبی است».[12]

عوامل دیگری نیز در بروز اختلاف میان والدین و فرزندان تأثیرگذارند؛ از جمله مقایسه کردن فرزندان با یکدیگر یا با دیگران»، «تبعیض بین فرزندان»، «تنبیه‌های فیزیکی و کلامی که موجب تحقیر شخصیت می‌شود» و «عدم توجه به استقلال فرزندان» که والدین می‌توانند با پرهیز از آنها، موارد اختلافی را کمتر کنند.

ب. راهکارهای فرزندان در کاهش تنش‌ها و حل اختلافات

در کنار اقدامات والدین در ایجاد ارتباط مناسب با فرزندان و حل اختلافات، فرزندان نیز از زمانی که به سن تشخیص و تکلیف می­رسند وظایفی در این زمینه دارند که با به­کارگیری روش­های زیر می­توانند تنش­ها را کاهش داده و روابط حسنه­ای با والدین خود داشته باشند:

1. احترام و محبت

در متون دینی مهم‌ترین وظیفه انسان بعد از اطاعت از خداوند، نیکی به والدین است.[13] رعایت این امر علاوه بر اثرات دنیوی و اخروی فراوان در زندگی، گام مهمی در ایجاد روابط حسنه و پرهیز از اختلاف و حل مسائل طرفینی است. با رعایت توصیه‌های دینی در برخورد با والدین از سوی فرزندان مانند احترام و رعایت ادب و بلند نکردن صدا، در مسائل اختلافی هم مجالی برای تنش و رفتارهای پرخاشگرانه باقی نمی‌ماند. از سوی دیگر اطاعت از والدین نیز از حقوق آنها شمرده شده است، مگر اینکه امر به معصیت و خلاف شرع کنند.[14] با در نظر گرفتن این موضوع که والدین همواره به صلاح و موفقیت فرزندان می‌اندیشند، این رفتار امری منطقی است؛ اما اگر فرزندان در برخی امور به دلایل شرعی نمی‌توانند مطیع والدین خود باشند، باید در نهایت احترام و محبت با آنها رفتار کنند و نباید با رفتار و گفتار خود آنها را بیازارند.

متأسفانه امروزه فرزندان ما مهارت لازم برای تعامل با والدین خود را ندارند و گنجاندن مطالب آموزشی ویژه فرزندان در مقاطع تحصیلی، به‌ویژه در سن نوجوانی برای داشتن درک صحیح از اختلافات در خانواده و ایجاد مهارت لازم در تعامل و رفتارهای آنها، مانند کنترل خشم و رفتار مناسب با والدین، یکی از راهکارهای مهم در رفع اختلافات است. به عنوان یک حقیقت تلخ باید پذیرفت که جای بسیاری از مهارت‌ها و آموزش‌ها در کلاس‌های درس خالی است. مهارت‌هایی همچون احترام به والدین و رعایت ادب، کنترل خشم، آموزش اخلاق، قدرت و هنر تعامل با دیگران و ... که بسیار کاربردی‌تر از فرمول‌های پیچیده ریاضیات در زندگی فرزندان‌مان است.

2. پرهیز از بحث و جدل

این نکته نیز امری طرفینی میان والدین و فرزندان است و هر کدام باید از مشاجره و جرو بحث بپرهیزند، اما با توجه به تکلیف فرزندان در رعایت ادب و احترام ویژه برای والدین، تأکید بیشتر برای فرزندان است. وقتی مشاجره در یک خانواده به صورت یک رفتار عادی تلقی شود، به زودی به آزار و اذیت طرفینی کشیده می‌شود. در حالی که رفتار مقابل آن، گوش سپردن و درک متقابل و همدلی میان اعضای خانواده است. فرزندان بر اساس تعالیم دینی موظفند حرمت پدر و مادر را رعایت کنند، این امر تنها به معنای سکوت کردن و عدم ابراز مخالفت نیست؛ بلکه به معنای رعایت احترام و عفت کلام و پرهیز از تندی و خشونت در بیان نظرات است. این رفتار، مهارت ویژه­ای است که فرزندان می­‌توانند با آرامش و بدون ناراحتی در مورد نظرات و خواسته‌های خود به والدینشان به گفتگو و همفکری بپردازند.

گذشت و محبت به والدین در زندگی، به‌ویژه در مواقع اختلاف آثار وضعی خود را خواهد داشت؛ چنان‌که ائمه: همواره با ذکر پاداش‌های دنیوی و اخروی، همگان را به این امر سفارش کرده­‌اند. امام سجاد(علیه اسلام) فرموده است:

مردی خدمت رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) رسید و گفت: «من هیچ کار زشتی نمانده که انجام نداده باشم. آیا می‌توانم توبه کنم؟». حضرت فرمود: «آیا والدینت در قید حیات هستند؟». گفت: «بله، پدرم در قید حیات است». پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «برو و به پدرت نیکی کن تا آمرزیده شوی». وقتی آن مرد رفت، پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «ای کاش مادرش زنده بود». یعنی اگر مادرش زنده بود و به او نیکی می‌کرد، زودتر آمرزیده می‌شد.[15]

3. خدمت به والدین و درک شرایط کهنسالی

همانطور که والدین باید در برخورد با فرزندان شرایط سنی آنها را در نظر بگیرند، یکی از وظایف فرزندان نیز رعایت شرایط سنی و جسمی والدین است. نوزاد انسان، ناتوان‌ترین موجود برای ادامه زندگی به طور مستقل است. پدر و مادر برای نگهداری فرزندشان از بدو تولد تا بزرگسالی متحمل زحمات فراوانی می‌شوند. بنابراین خداوند در مقابل زحمات آنها، حقوق ویژه‌ای قرار داده است؛ هر چند ممکن است در برخورد با فرزندانشان دچار اشتباه شوند. اگر چه همه انسان‌ها از جمله والدین در نوع تعامل با فرزندانشان در برابر خداوند پاسخگو هستند، اما فرزندان همواره موظفند به آنها نیکی کنند؛ هر چند از جانب آنها دچار آزار و اذیت شوند. امام باقر(علیه اسلام) فرموده است: «خداوند در چند چیز رخصت و ترک را روا ندانسته است، از جمله نیکی به پدر و مادر، چه آنها خوب باشند چه بد».[16]

قرآن کریم در آیه 23 سوره اسراء، هنگامی که آدمی را به نیکی به والدین سفارش می‌کند، از شرایط کهنسالی آنها نام می‌برد: «إمّا یَبلغَنّ عِندکَ الکِبرَ أحدُهُما أو کلاهما فَلا تَقُل لَهما أفٍّ؛ هر گاه یکی از آنها یا دو نفرشان به پیری رسند، بر آنان اف مگوی». والدین سالخورده، گاه غرغرو، بدگمان، حساس یا تندخو می‌شوند که گاه ناشی از کهنسالی یا بیماری است. فرزندان در این هنگام نیز باید با سعه صدر و درک شرایط، با آنها مدارا کنند. هر چند گاه ممکن است از جانب آنها ناراحت یا ناراضی باشند، اما تکلیف آنها محبت و احترام است و رعایت نکات ذیل این مسیر را بر فرزندان آسان می‌کند:

ـ نگاه محبت‌آمیز و در نظر گرفتن پاداش‌های معنوی؛[17]

ـ در نظر گرفتن نیکی‌ها و زحمات آنها از طفولیت تا کنون؛

ـ توجه به شرایط سنی و جسمی آنها؛

ـ پرهیز از مطرح کردن مسائل اختلافی؛

ـ یادآوری و  ذکر فضایل اخلاقی و جنبه‌های مثبت در والدین.

ـ مدارا با آنها؛ چنان‌که رسول‌خدا(صلی الله علیه و آله) فرموده است: «مدارا کن که مدارا در چیزی نباشد، مگر آن را زینت دهد و در هر چه نباشد، آن را خوار کند».[18]

نتیجه‌گیری

عطوفت و رحمت ویژه والدین نسبت به فرزندان، در تمام روابط بشری امری بی‌نظیر است. برای فرزندان نیز محیطی امن‌تر و آرامش‌بخش‌تر از خانواده نمی‌توان یافت، چه بسا رابطه میان آنها که می‌تواند منجر به آرامش والدین و رشد و نیکبختی فرزندان شود، اما به دلیل ناآگاهی و نبود تلاش لازم به تیرگی و اختلاف کشانده می‌‌شود. دادن آگاهی‌های لازم و تلاش مثمرثمر در این زمینه، روشی از بندگی است که هر دو طرف می‌توانند با نیت سعادت خود در دنیا و آخرت، به آن ملتزم شوند. نقش والدین در این زمینه، بسیار پررنگ‌تر و مهم‌تر است؛ زیرا آنان از بدو تولد می‌توانند این رابطه را به زیبایی شکل دهند یا اینکه با اشتباهات خود، میان خود و فرزندانشان فاصله اندازند. البته در سال‌های رشد و جوانی فرزندان، نقش آنها را نیز نمی‌توان نادیده انگاشت. دین اسلام با رهنمودها و قرار دادن پاداش‌های اخروی برای هر دو نسل، کوشیده است تا میان آنها اتحاد و یگانگی بر مبنای محبت و عقلانیت ایجاد کند.

نگارنده: اعظم نوری 

فهرست منابع

کتب

ابن ابی‌الحدید، عبدالحمید بن هبةالله؛ شرح نهج‌البلاغه؛ تصحیح محمد ابوالفضل ابراهیم؛ قم: مکتبة آیةالله المرعشی النجفی، 1404ق.
ابن‌شعبه حرانی، حسن بن علی؛ تحف­ العقول؛ قم: نشر آل‌علی، 1382ش.
اربلی، علی بن عیسی؛ کشف الغمه؛ تهران: کتابفروشی اسلامیه، [بی‌تا].
پاینده، ابوالقاسم؛ نهج الفصاحه؛ تهران: دنیای دانش، 1382ش.
حر عاملی، محمد بن حسن؛ وسایل الشیعه؛ قم: دار احیاء التراث، 1347ش.
شریف الرضی، محمد بن حسین؛ نهج‌البلاغه؛ تصحیح صبحی صالح؛ قم: هجرت، 1414ق.
ضمیری، محمدرضا و همکاران؛ خانواده در اسلام؛ قم: جامعةالزهرا3،1392ش.
قمی، عباس؛ سفینة البحار؛ قم: اسوه، 1414ق.
کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ قم: دارالحدیث، 1429ق.
گیدنز، آنتونی؛ جامعه‌شناسی؛ ترجمه منوچهر صبوری؛ تهران: نشر نی، 1376ش.
مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار؛ بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1403ق.
مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی;؛ تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی;؛ تهران: نشر عروج، 1368ش.
نوری، حسین بن محمدتقی؛ مستدرک الوسائل؛ قم: مؤسسه آل‌البیت:، 1408ق.
مقالات

فقیهی، علی‌نقی؛ «ویژگی‌های زیربنایی روانشناختی فطری انسانی برای تربیت مطلوب در دوره نوجوانی با تأکید بر دیدگاه اسلامی»؛ پژوهش‌نامه زنان و خانواده؛ شماره 17، زمستان 1389، ص 100 – 75.

[1]. آنتونی گیدنز؛ جامعه­‌شناسی؛ ترجمه منوچهر صبوری؛ ص 67.

[2]. عباسی قمی؛ سفینه البحار؛ ج 2، ص 223.

[3]. محمد بن حسن حر عاملی؛ وسائل الشیعه؛ ج 10، ص 313.

[4]. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج 6، ص 5.

[5]. عبدالحمید به‌ هبةالله ابن ابی‌الحدید؛ شرح نهج­البلاغه؛ ج 20، ص 267.

[6]. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی;؛ تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی;؛ دفتر هجدهم، ص 275 و 276.

[7]. محمدرضا ضمیری و دیگران؛ خانواده در اسلام؛ ص292.

[8]. علی‌نقی فقیهی؛ «ویژگی‌های زیربنایی روانشناختی فطری انسانی برای تربیت مطلوب در دوره نوجوانی با تأکید بر دیدگاه اسلامی»؛ پژوهش‌نامه زنان و خانواده؛ ص95.

[9]. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج 8، ص 334.

[10]. اعراف: 32.

[11]. ابوالقاسم پاینده؛ نهج­الفصاحه؛ ص 87.

[12]. علی بن عیسی اربلی؛ کشف­ الغمه؛ ج 2، ص 150.

[13]. عنکبوت: 8.

[14]. حسن بن علی ابن­شعبه حرانی؛ تحف ­العقول؛ ص322.

[15]. محمدباقر مجلسی؛ بحارالانوار؛ ج 71، ص 82.

[16]. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج 2، ص 129.

[17]. حسین بن محمدتقی نوری؛ مستدرک الوسائل؛ ج 15، ص 204.

[18]. ابوالقاسم پاینده؛ نهج­الفصاحه؛ ح 2902.

دیدگاه‌ها

فائزه 15:25 - 1402/07/16

من دختری هستم ۲۹ ساله که توی خانواده ای بزرگ شدم که جز بحث و مشاجره های طولانی ترس و استرس ناشی از دعواهای والدین چیزی ندیدم مادرم بخاطر خیانت پدرم علاقه وابستگی زیادی به ما پیدا کرد مخصوصا من وقتی خواهر بزرگم ازدواج کرد وابستگیش به من بیشتر شد ارتباطش صمیمی تر پدرم هم بس سرش با زنهای مردم گرمه همیشه برا ما وقت نداشت حتی تنها دلیلی که مادرم از پدرم طلاق نگرفته اینه من و خواهرم هنوز مستقل نشدیم مستقل شدن هم یعنی ازدواج و رفتن خونه شوهر… تمام کارها رو به من محول میکنن یجورایی من مرد زندگی مادرم هستم نه فقط مادرم بلکه همشون حتی خواهر متاهلم ک رفته خونه شوهر با وجود این هیچوقت به تنهایی اجازه کاری ندادن تو دوران دانشجویی بخاطر ارایش کردن بحث شد ترک کردم هرچند الان بخاطر ارایش نکردن هم باز بحث هست که چرا اینجوری میری بیرون مثل پیرزنا شدی به خودت برس الان روستایی هام این شکلی نیستن درحالیکه اون موقع ارایش میکردم ممکن بود مردم فک کنن دختر خوبی نیستم و به مادرم نرفتم مردم نمیگن که مادر اینا که اینجوری نبود چرا دخترش اینجوری دراومد من اگر علایقی داشتم تو هر زمینه ای باید با خودم ارزوهای محال رو به گور ببرم چون فقط اگر کمی بیشتر براشون وقت بزارم حتما مردم ببینن مسخرم کنن بخاطر علاقه زیادم به هنر نقاشی کلاس ثبتنام کردم جلساتی شرکت کردم اما یجوری مانع شد گفت تو انقد کلاس میری مغازه دارهای اطراف مردم نمیگن این دختره همش اینجا میاد کلاس با همه اینا کنار اومدم باز مشکلاتشون با من تمومی نداره از وقتی رانندگی یاد گرفتم از همون موقع شدم راننده شخصی خانوادم اگه خواستن برن دکتر من باید ببرمشون خواهر کنکوریم بخواد کلاس بره جلسه مشاوره بره هر جا دیگه بخواد بره من باید ببرمش برگردونم خواهر بزرگترم خواست بره ارایشگاه یا بازار کار بانکی اگه داشت من باید ببرم عروسی عزا فرقی نداره باید بگم چشم و راه بیفتم اما هیچوقت برای خودم نباید وقت داشته باشم یا کاری کنم تنها تو صف نونوایی باید برم نون بگیرم اما حق ندارم کار شخصی داشته باشم همیشه باید با هم باشیم تنها رفتن فقط مربوط امور دانشگاه هست اونم باید وقتی رفتم زود خودمو برسونم خونه تا خانوادم بخاطر نبودم کارشون عقب نیفته اگه یه روز تنها رفتم حتما ازنظرشون یه مشکلی دارم باید بازخواست کنن کجا رفتم بگم پیاده روی میگه دروغ نگو مثل پدرت دروغگویی همیشه دوس داره کنارش بشینم توی خونه چایی بخورم حتی حق اعتراض کردن به وضعم رو ندارم اعتراضی هم باشه یعنی من قدر زحمات نمیدونم یعنی با سختی بزرگم کرد و الان احترامش نمیکنم یعنی کور شدم و زحماتی برام کشید رو نمیبینم نمیدونم دیگه چیکار بکنم هرکاریم بکنم راضی نیستن ازم با اینکه ارشد گرفتم حقوق خصوصی خوندم منو بی عرضه و الاف خطاب میکنه حتی بابت کارای دانشگاه میگن تو میتونی از پایان نامه دفاع کنی چجوری میخای دفاع کنی تو الان چند ساله وکالت قبول نشدی تو از پس کار برنمیای بری سرکار اصلا چه کاری بشین تو خونه درس بخون همه حرفارو نشیده میگیرم ولی باز ول کنم نیستن اخر بحث جایی کشیده میشه چون ازدواج نکردم تا این سن اینجوریم رفتارم اینه احتمالا هم افسردگی گرفتم از نظرشون مادرم هم میگه حسودم با خواهرام حسودی میکنم با خواهرات حسودی نکن خواهرین نمیدونم با چیشون حسودی دارم دیگه تصمیم دارم همیشه پیشش تو خونه بشینم دیگه سر یک میز باهاشون غذا نمیخورم حرفی نمیزنم حتی با قبولی توی وکالت هم میزارم کنار سر کار هم نمیرم با ازدواج هم از این خونه بیرون نمیرم شاید با مرگم بتونم کمکی کنم بتونن مستقل زندگی کنن شاید با این کار وابستگیش کمتر بشه شایدم با نبودم بتونه راحت تر طلاقشو بگیره دیگه منتظر استقلال بچه ها نباشه

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.