یادداشت تبلیغی

تهمت و بهتان و راه‌های برون‌رفت

تاریخ انتشار:
تهمت و بهتان، از آفاتی هستند که اثر تخریبی آن‌ها در روابط بین فردی، به مراتب بیشتر از دیگر آسیب‌های گفتاری است؛ به‌گونه‌ای که می‌توان گفت نابود‌کننده روابط اجتماعی و ناپسندترین بیماری‌های زبان هستند که اگر در یک جامعه رایج شود، امنیت و آبروی افراد تهدید می‌شود.

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ|فصلنامه ره توشه ماه مبارک رمضان 1444، تهمت و بهتان و راه‌های برون‌رفت.
کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.

نگارنده: مرضیه قنبری*

مقدمه
تهمت و بهتان، از آفاتی هستند که اثر تخریبی آن‌ها در روابط بین فردی، به مراتب بیشتر از دیگر آسیب‌های گفتاری است؛ به‌گونه‌ای که می‌توان گفت نابود‌کننده روابط اجتماعی و ناپسندترین بیماری‌های زبان هستند که اگر در یک جامعه رایج شود، امنیت و آبروی افراد تهدید می‌شود. در اجتماعی که افراد آن به خود حق بدهند به دیگران بهتان و تهمت بزنند، اعضای آن احساس امنیت و آرامش نمی‌کنند؛ از این‌رو یکی از مباحث مهم اخلاقی که در آیات و روایات مورد توجه قرار گرفته است، آفات زبان است. بر این اساس در روایات به مراقبت از زبان تأکید شده است؛ چنانکه امام علی(علیه السلام) فرموده است: «إِنَّ هَذَا اللِّسَانَ مِفْتَاحُ كُلِّ خَيْرٍ وَ شَرٍّ فَيَنْبَغِي لِلْمُؤْمِنِ أَنْ يَخْتِمَ عَلَى لِسَانِهِ كَمَا يَخْتِمُ عَلَى ذَهَبِهِ وَ فِضَّتِهِ؛  به راستى اين زبان كليد هر خوبى و بدی است و سزاوار است كه مؤمن بر زبان خود مهر زند؛ چنانکه بر طلا و نقره‌اش مهر می‌زند». در نوشتار حاضر به دو آفت مهم زبان، یعنی تهمت و بهتان پرداخته است. 

مفهوم بهتان و تهمت

1. بهتان
بهتان از «بهت» و در لغت به معنای متحیر و مدهوش شدن  و در عرف به معنای دروغ بستن به افراد است؛ به‌گونه‌ای که موجب تحیر افراد شود.  همچنین به معنای نسبت ناروا دادن به کسی است، در حالی که آن شخص بی‌گناه است و از آن نسبت اطلاعی ندارد.  در بهتان گاهی انسان گناه خود را به دیگری نسبت می‌دهد.  خداوند متعال در قرآن به این معنا اشاره نموده و فرموده است: «وَ مَنْ يَكْسِبْ خَطِيئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِينا».  طبق این آیه هر كسی که گناه كوچك يا بزرگ كه ضرر فردى و اجتماعى در بردارد، به شخص ديگرى كه از آن گناه برى‏ء است؛ نسبت دهد، مانند تيرى است كه به سوى او پرتاب نموده است و او را در نظر مردم ننگين و از اعتبار ساقط می كند. چنین شخصی گناهى بسیار بزرگ مرتكب شده و مستوجب عقوبت خواهد بود. بر این اساس هر كس خطا يا گناهى مرتكب شود و آن را به ديگرى نسبت دهد، بهتان و گناهى آشكار به گردن گرفته است.  بنابراین شخصی که مرتكب بهتان شده است، هم عقوبت معصيت را دارد و هم چندین عقوبت دیگر برایش نوشته می‌شود که عبارتند از: ظلم به غير و اذيت به او، توهين، افتراء، هتك احترام، مفتضح كردن او، كذب و غيبت‏.  

2. تهمت
تهمت از «وهم» و به معنای اظهار بدگمانی است که در دل انسان راه یافته است. در حقیقت تهمت، برداشت منفی داشتن به گفتار، رفتار و یا حالت کسی است؛ در حالی که این نگرش برگفته از سوءظن است و در واقع آن رفتار، زشت و ناپسند نیست.  بر این اساس خداوند در آیات برای کسی که مرتکب گناه «تهمت» شود، عذاب دردناک در نظر گرفته است: «إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيم».  در این آیه مجازات‌هاى تهمت‌زنندگان به زنان پاک‌دامن گفته شده و با بیان ویژگی مؤمن بودن و غافل‏گير شدن زنان پاک‌دامن، كيفرى شديدی برای تهمت‌زنندگان بيان كرده است؛ يعنى تهمت زدن به زنان پاكدامن مجازات سنگينى دارد، اما اگر آن زنِ پاک‌دامن مؤمنِ بى‌خبرى باشد؛ تهمت به او كيفر سنگين‌ترى خواهد داشت. 

3. تفاوت بهتان و تهمت
اگر چه در عرف «بهتان» و «تهمت» به یک معنا استعمال می‌شوند، اما در حقیقت فردی که مرتکب بهتان می‌شود، از غرض و انگیزه خود اطلاع دارد و می‌داند که نسبت او نارواست و کار درستی انجام نداده است؛ اما از روی خواسته‌ها و اغراض نفسانی مانند کینه، حسادت و یا دشمنی، صفت یا رفتار ناشایستی را به کسی نسبت می‌دهد. خداوند در باره بهتان می‌فرماید: «وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُواْ فَقَدِ احْتَمَلُواْ بُهْتَانًا وَ إِثْمًا مُّبِينًا؛  و كسانى كه مردان و زنان را بى‌آنكه مرتكب چيزى (عمل زشتى) شده باشند، آزار مى‌رسانند؛ قطعاً بهتان و گناه آشكارى به گردن گرفته‌اند». بنابراین در بهتان تهمت‌زننده از روی علم و آگاهی، گناه یا عیبی را به شخصی نسبت می‌دهد؛ اما در تهمت، تهمت‌زننده بدون علم و آگاهی و بلکه از روی گمان چیزی را به شخصی نسبت می‌دهد. بنابراین «تهمت» برگرفته از برداشت شخص است که به رفتار دیگری بدگمان می‌شود، اما در واقع نمی‌داند که رفتار ناپسند از شخص سر زده است یا نه.  بسیاری از تهمت‌ها به خاطر ناآگاهی و سوءظن ایجاد می‌شود. بنابراین در «بهتان» دروغ بودنِ نسبت  براى نسبت‌دهنده روشن است، اما در «تهمت» به دروغ بودن آن اطمينان ندارد؛ بلكه سوءظن، منشأ آن نسبت است. 

آثار تهمت و بهتان

1. ذوب شدن ایمان
تهمت و بهتان، از جمله گناهانی است که ایمان انسان را از بین می‌برد و باعث می شود فرد تهمت‌‍زننده اثرات ناشی از تهمت را بر بار آخرتی خویش حمل نماید و پاسخگوی هر یک از آن اثرات باشد؛ چنانکه امام صادق(علیه السلام) فرموده است: «وَ الْبُهْتَانُ‏ عَلَى‏ الْبَرِيِ‏ أَثْقَلُ‏ مِنَ الْجِبَالِ الرَّاسِيَاتِ؛  بهتان زدن به آدم بی‌گناه سنگين‌تر از كوه‌هاى استوار است». به تعبیری کوه استوار با زلزله‌های شدید هم تکان نمی‌خورد، اما تهمت آنقدر سنگین است که کوه باعظمت و استوار را هم می‌لرزاند و نمی‌تواند بار این گناه باعظمت و کبیره را تحمل کند. همچنین امام صادق(علیه السلام) فرموده است: «إِذَا اتَّهَمَ‏ الْمُؤْمِنُ‏ أَخَاهُ‏ انْمَاثَ‏ الْإِيمَانُ‏ مِنْ‏ قَلْبِهِ‏ كَمَا يَنْمَاثُ‏ الْمِلْحُ‏ فِي الْمَاءِ؛  هر گاه مؤمن به برادر(دينى)خود تهمت زند،ايمان از دلش همچون نمک در آب از بين مى‌رود». از آثار سوء تهمت این است که موجب از بين رفتن ايمان در انسان مى‌شود. در حقیقت بسیاری از اعمال انسان بر ايمان او تأثير مى‌گذارد. وقتی ایمان انسانی ذوب شد و دیگر اثری از ایمان در قلبش باقی نماند، جایگاهش دوزخ است. 

2. از بین رفتن روابط انسانی
بهتان و تهمت، موجب نابودى حرمت‌های برادرى و روابط انسانى می‌شود و عدم اعتماد و ترس از اطمينان را فراهم مى‌کند. امام صادق(علیه السلام) فرموده است: «مَنِ‏ اتَّهَمَ‏ أَخَاهُ‏ فِي‏ دِينِهِ‏ فَلَا حُرْمَةَ بَيْنَهُمَا؛  آن ‌کسی که به برادر دینی خودش تهمت بزند، دیگر حرمتی بین آن دو باقی نمی‌‌ماند». کلمه «فى دينه» درروایت، بیانگر تهمت زدن به «برادر ايمانى» است. تهمت و بهتان موجب می‌شود که آبروی شخص در میان مردم ریخته شود و بدین ترتیب امنیت و آبروی انسان‌ها مورد تهدید قرار می‌گیرد.  دين الهى همچون ريسمانى است كه در اثر توسل به آن، رابطه برادرى ايمانى برقرار مى‌گردد و اين پيوند از پيوند نسبى و سببى بسيار محكم‌تر است؛ در حالی که با تهمت زدن به برادر دينى، اين رابطه محكم قطع می‌شود. بر این اساس انسان مؤمن كه به مبدأ و معاد اعتقاد دارد، هرگز به ديگرى تهمت نمى‌زند. شاید بر این اساس باشد که خداوند در آیه 12 سوره نور نسبت به افرادی که تهمت را می‌شنوند و در برابر آن سکوت می‌کنند، گلایه کرده است: «لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْراً وَ قالُوا هذا إِفْكٌ مُبين‏؛ چرا هنگامى كه اين (تهمت) را شنيديد، مردان و زنان با ايمان نسبت به خود (و كسى كه همچون خود آن‌ها بود) گمان خير نبردند و نگفتند اين دروغى بزرگ و آشكار است‏». 

عبارت «چرا گمان خیر به خودشان نبردند»، به این مسئله اشاره می‌کند که آحاد جامعه باید سایرین را مانند خود بداند و آنچه را برای خود می‌پسندد، برای دیگران بپسندد و چیزی را در حق خود مذموم می‌داند و از آن اکراه دارد، در مورد سایرین نیز آن را ناپسند بشمرد. استاد شهید مطهری می‌گوید: «... قرآن كريم تكيه فراوانى روى اين مطلب دارد كه جوّ جامعه اسلامى، جوّ تهمت و بهتان و افترا و بدگويى نباشد. مردم مسلمان هر وقت چيزى در مورد برادران و خواهران مسلمان خود شنيدند، مادام كه به سرحد يقين قطعى ـ نه ظنّ و گمان ـ نرسيده‌اند كه جاى شک و شبهه نباشد و يا بينه شرعى اقامه نشده است، وظيفه‌شان اين است كه آنچه مى‌شنوند، به اصطلاح معروف «از اين گوش‏ بشنوند و از گوش ديگر بيرون كنند». 

3. قرار گرفتن تحت ولایت شیطان
اگر چه شيطان از رفتارهاى زشت و اعمال ناپسند استقبال مى‌كند، اما برخى از رفتارهاى ناپسند به حدی زشت است كه شيطان نیز به زشتی آنان اذعان دارد. بهتان و تهمت، از جمله اعمال ناروایی است که موجب نابود كردن وجهه افراد در جامعه و ريختن آبروى آنان می‌شود؛ چنانکه امام صادق(علیه السلام) فرموده است: 
«مَنْ رَوَى عَلَى مُؤْمِنٍ رِوَايَةً يُرِيدُ بِهَا شَيْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوءَتِهِ لِيَسْقُطَ مِنْ أَعْيُنِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وَلَايَتِهِ إِلَى وَلَايَةِ الشَّيْطَانِ فَلَا يَقْبَلُهُ الشَّيْطَانُ؛ هر کس بر ضرر مؤمن حکایتی نقل کند و مقصودش این باشد که او را چرکین کند و آبروی او را بریزد، تا از چشم مردم بیافتد؛ خدا او را از ولایت خود براند و تحت سرپرستی شیطان قرار می‌دهد، ولی شیطان نیز او را نمی‌پذیرد». بنا بر این روایت، آن عمل به اندازه‌ای قبیح است که شیطان نیز او را از خود می‌راند. تهمت و بهتان، به اندازه‌اى زشت و زننده است كه حتى شیطان هم از انجام‌دهنده آن دو بیزارى مى‌جوید.»

4. عذاب و مجازات اخروی
بهتان و تهمت، از گناهان کبیره‌ای است که از نظر اسلام امری به شدت مذموم و ناپسند است. در این راستا خداوند متعال برای شخص تهمت‌زننده مجازات اخروی در نظر گرفته است؛ چنانکه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرموده است: «مَنْ‏ بَهَتَ‏ مُؤْمِناً أَوْ مُؤْمِنَةً أَوْ قَالَ فِيهِ مَا لَيْسَ فِيهِ أَقَامَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى تَلٍّ مِنْ نَارٍ حَتَّى يَخْرُجَ مِمَّا قَالَهُ فِيهِ؛  هر كس به مؤمنى يا مؤمنه‌اى بهتان زند يا افترایى بندد، به آن چه كه در او نيست؛در روز قيامت خداوند او را بر تلّى از آتش نگه مى‌دارد تا اينكه از عهده كلامى كه بر وى بسته است، بيرون آيد». «در حقيقت رواج اين كار ناجوانمردانه در يك محيط، سبب به هم ريختن نظام و عدالت اجتماعى و آلوده شدن حق به باطل و گرفتار شدن بى‌گناه و تبرئه گنهكار و از ميان رفتن اعتماد عمومى مى‌شود».         


راه‌های برون‌رفت از بهتان و تهمت 
در پایان، برای برون‌رفت از این گناهان بزرگ چند روش توصیه می‌شود: 

1. گام نخست برای برون‌رفت از گناه تهمت و بهتان تهذیب نفس است. انسان باید به تهذیب نفس بپردازد و با تمرین و ممارست تلاش کند عنان زبان را در اختیار خود بگیرد. «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا؛  كه هر كس نفس خود را پاك گردانيد، قطعاً رستگار شد». تهذیب نفس کمک می‌کند شخص قبل از اینکه سخنی بگوید ابتدا درباره سخن خود بیندیشد، اگر سخنِ صواب و خوبی بود آن بر زبان جاری سازد و اگر اینچنین نبود، سکوت کند. شخصی که با تهذیب نفس و تزکیه آن، توانسته است به مرتبه ای از تقوا دست یابد، هرگز به خود اجازه نمی‌دهد آبروی اشخاص را ببرد و گناه بزرگی مانند تهمت و یا بهتان را که موجب عذاب اخروی می‌شود، مرتکب شود. 

2. یکی دیگر از بهترین راه‌ها برای کنترل زبان و برون رفت از گناه تهمت و بهتان، آن است که تا می‌توانیم سکوت اختیار کنیم و در جمع کمتر سخن بگوییم. امیرمؤمنان علی(علیه السلام) در ضمن نامه‌ای به فرزند بزرگوارش امام حسن(علیه السلام) فرموده است: «وَ تَلَافِيكَ مَا فَرَطَ مِنْ صَمْتِكَ أَيْسَرُ مِنْ إِدْرَاكِكَ مَا فَاتَ مِنْ مَنْطِقِكَ، وَ حِفْظُ مَا فِي الْوِعَاءِ بِشَدِّ الْوِكَاءِ؛ جبران آنچه بر اثر سكوت خود از دست داده‌اى، آسان‌تر از جبران آن است كه بر اثر سخن گفتن از دست رفته باشد. نگهدارى آنچه در ظرف است، با محكم بستن دهانه آن امكان‌پذير است». اشاره به اينكه انسان اگر از گفتن چيزى خوددارى و صرف‌نظر كند و بعد بفهمد اين سكوت اشتباه بوده است، به سرعت مى‌تواند آن را تلافى و تدارك كند؛ در حالى كه اگر سخنى بگويد و بعد بفهمد اين سخن اشتباه بوده است، بازگرداندن آن امكان‌پذير نيست؛ همانند آبى كه به روى زمين ريخته مى‌شود و جمع كردن آن عادتاً غير ممكن است. امام صادق فرموده است: 
قالَ داوُودُ [لِسُلَيمانَ(علیه السلام)]: يا بُنَىَّ!... عَلَيكَ بِطُولِ الصَّمْتِ إلاّ مِنْ خَيرٍ؛ فَإنَّ النَّدامَةَ عَلى طُولِ الصَّمْتِ مَرَّةً واحِدَةً خَيرٌ مِنَ النَّدامَةِ عَلى كَثرَةِ الكَلامِ مَرّاتٍ. يا بُنَىَّ، لَوْ أنَّ الكَلامَ كانَ مِنْ فِضَّةٍ يَنبَغى لِلصَّمْتِ أنْ يَكُونَ مِنْ ذَهَبٍ؛  حضرت داوود به فرزندش سليمان فرمود: فرزندم بر تو باد به سكوت و دم فرو بستن، مگر از بيان خوبى؛ زيرا يک بار پشيمانى بر خاموشى طولانى، بهتر است از بارها پشيمانى بر پرگويى. پسرم! اگر سخن از نقره باشد، سزاوار است كه سكوت از طلا باشد. 

3. حاضر نشدن در مجالس و مکان‌هایی است که در آن‌ها تهمت و بهتان شکل می‌گیرد؛ یعنی گاهى حضور در جمعى كه بيشتر افراد آن زشتكارند، منشأ بدگمانى و تهمت مى‌‍شود؛ هر چند خود فرد زشتكار نباشد. عدم حضور در چنين مكان‌ها و مجامعى كه براى انجام اهدافى زشت بر پا شده است، مى‌تواند زمينه اتهام را كاهش دهد. از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است كه پدر بزرگوارش حضرت باقر به او فرمود: «يَا بُنَيَّ مَنْ يَصْحَبْ صَاحِبَ السَّوْءِ لَا يَسْلَمْ وَ مَنْ‏ لَا يُقَيِّدْ أَلْفَاظَهُ‏ يَنْدَمْ‏ وَ مَنْ يَدْخُلْ مَدَاخِلَ السَّوْءِ يُتَّهَم؛‏  پسرم! هر كه با دوست بد همنشينى كند، سالم نمى‌ماند و هر كه گفتار خود را مهار نكند، پشيمان مى‌گردد و هر كه به جاهاى بد در آيد، آماج تهمت و بدگمانى مى‌شود». امام صادق در جايى ديگر از رسول اكرم(صلی الله علیه و آله) روايت کرده است: «وَ أَوْلَى‏ النَّاسِ‏ بِالتُّهَمَةِ مَنْ‏ جَالَسَ‏ أَهْلَ‏ التُّهَمَة؛  سزاوارترين مردم به متهم شدن، كسى است كه با افرادى كه متهم هستند؛ همنشينى كند». امام علی نیز فرموده است: «وَ إِيَّاكَ وَ مَوَاطِنَ‏ التُّهَمَةِ وَ الْمَجْلِسَ‏ الْمَظْنُونَ‏ بِهِ السُّوءُ فَإِنَّ قَرِينَ السَّوْءِ يُغَيِّرُ جَلِيسَه‏؛  از جاهایى که مورد تهمت قرار مى‌گیرند و مجلسى که به آن گمان بد برده مى‌شود، بپرهیز. به درستى که همنشین بد، همنشین خود را فریب مى‌دهد».

فهرست منابع
1.    ابن‌شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، تصحیح علی‌اکبر غفاری،چاپ دوم، قم: جامعه مدرسین، 1404ق.
2.    ابن‌فارس، احمد، معجم مقاييس اللغة، قم: مکتب الأعلام الاسلامی، 1404ق.
3.    ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت: دارصادر، 1414ق.
4.    تاج لنگرودی، محمدمهدی، اخلاق آموزشی، تهران: تاج لنگرودی، 1372ش.
5.    تهرانی، مجتبی، اخلاق الهی، تهران: مؤسسه فرهنگی دانش معاصر، 1381ش.
6.    حرعاملی، محمدبن حسن، هداية الأمة إلى أحكام الأئمة، مشهد: آستانة الرضویة المقدسة، 1414ق.
7.    راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، دمشق: دارالعلم الشامیة، 1412ق.
8.    صدوق، محمدبنعلى، الأمالی، ترجمه محمدباقر كمره‌اى، تهران: کتابچی، بی‌تا.
9.     عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، چاپ اول، تهران: نشر جهان، 1378 ق‏‏‏.
10.     من لا یحضره الفقیه، ؛ مصحح علی اکبر غفاری؛ قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1413 ق.
11.    طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، 1390ق.
12.    طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تأویل آی القرآن، چاپ اول، بیروت: دارالمعرفة، 1412ق.
13.    طیب، عبدالحسین، أطیب البیان فی تفسیر القرآن، چاپ دوم، تهران: اسلام، 1369ش.
14.    فخررازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، 1420ق.
15.    فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، قم: انتشارات هجرت، 1410ق.
16.    قرشی، علیاکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران: بنیاد یعثت، 1375ش.
17.    کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران: دار الکتب الإسلامية، 1407ق.
18.    مجلسی، محمدباقر،بحارالأنوار، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1403ق.
19.    مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری،
20.    مصیاح یزدی، محمدتقی، اخلاق در قرآن، قم: مؤسسه امام خمینی، 1384ش.
21.    مكارم شيرازى، ناصر،تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1371ش.
22.    نوری، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم: مؤسسه آل‌البیت، 1408ق.
 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.