یادداشت تبلیغی

تأثیر گذشت و تغافل در استحکام خانواده

تاریخ انتشار:
یکی از عوامل مهم برای تحکیم روابط خانوادگی و رشد آن، چشم‌پوشی و گذشت از اشتباهات دیگران و نادیده گرفتن یا تغافل در برابر آن‌هاست. این صفتِ زیبا، یکی از عوامل مهم آرامش روانی و آسایش زندگی است؛ چنانکه امام علی علیه السلام فرموده است: «هر که از بسیاری امور تغافل و چشم‌پوشی نکند، زندگی‌اش تیره می‌شود».

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ|فصلنامه ره توشه ماه مبارک رمضان 1444، تأثیر گذشت و تغافل در استحکام خانواده.
کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.

نگارنده: فرج‌الله میرعرب

مقدمه
یکی از عوامل مهم برای تحکیم روابط خانوادگی و رشد آن، چشم‌پوشی و گذشت از اشتباهات دیگران و نادیده گرفتن یا تغافل در برابر آن‌هاست. این صفتِ زیبا، یکی از عوامل مهم آرامش روانی و آسایش زندگی است؛ چنانکه امام علی علیه السلام فرموده است: «هر که از بسیاری امور تغافل و چشم‌پوشی نکند، زندگی‌اش تیره می‌شود». 
به غیر از معصومین علیهم السلام، همه افراد خطا و لغزش دارند. دو نفر که با هم زندگی می‌کنند و از جهتی تشریک مساعی و همکاری دارند، باید لغزش‌های یکدیگر را ببخشند تا زندگی‌شان ادامه پیدا کند. اگر بخواهند در این باره سخت‌گیری کنند، ادامه همکاری غیر ممکن می‌شود. دوشریک، دو همسایه، دو دوست، دو همکار، دو نفر زن و شوهر باید در زندگی اجتماعی دارای گذشت باشند. هیچ زندگی اجتماعی‌‌ای به اندازه زندگی خانوادگی، نیازمند گذشت نیست. اگر اعضای یک خانواده بخواهند در مورد یکدیگر سخت‌گیری کنند و لغزش‌های یکدیگر را دنبال کنند، یا زندگی آن‌ها از هم می‌پاشد و یا بدترین زندگی را خواهند داشت.  از این‌رو در صدر پیشنهادات قرآن و روایات، عفو (گذشت) و تغافل (چشم‌پوشی) است: «وَ إِنْ‏ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ؛ و اگر عفو کنید و چشم بپوشید و ببخشید (خدا شما را می‌بخشد)؛ چرا که خداوند بخشنده و مهربان است».  رسول‌خداصل الله علیه وآله نیز در این باره فرموده است: «همه مردم داراى خصلت‌های نیک و بد هستند. مرد نباید تنها جنبه‌هاى ناپسند همسر خویش را در نظر بگیرد و همسر خود را ترک کند؛ چه هر گاه از یک‏ خصلت او ناراحت‏ شود، خصلت دیگرش را دوست دارد و مایه خشنودى اوست». 
خرده و بی‌ادبی‌ها که برفت
        عفو کن، هیچ مکافات مکن

چنین نگاهی می‌تواند خانواده را از خطر سقوط و از هم پاشیدگی حفظ کند.
فراوان همی بخش و کم می‌شمار
        ز منت نهادن همی کن کنار

معنای عفو و تغافل
«عفو»، گذشت از گناه دیگری است. در عفو شخص قصد دارد گناه آن کس را که در حقش ستمی کرده است، پاک کند.  در عفو گناهکار می‌داند که فرد مورد ستم، از خطای او در حقش اطلاع دارد و طرف مقابل به او می‌گوید از گناه تو گذشتم. «تغافل» مصدر باب تفاعل و به معنای حالت غفلت به خود گرفتن است؛ یعنی انسان چیزی را می‌داند، اما به‌گونه‌ای وانمود می‌کند که من ندیدم، نشنیدم، نفهمیدم.  در قرآن از واژه «تغافل» استفاده نشده است؛ بلکه کلمه «صفح» آمده است: «وَ لیَعفوا وَ لیَصفَحوا». «صفح» به معنای در گذشتن و نکوهش نکردن است. صفح از کسی، به معنای بخششی است که از خطای فرد خطاکار چشم‌پوشى می‌شود؛ به‌گونه‌ای که گویا خطا را ندیده است. اگر کسی با شخصی که مشغول گناه است، روبه‌رو شود و به‌گونه‌ای رفتار کند که گویا ندیده است؛ صفح کرده است.  در ادبیات اخلاقی به چنین رفتاری، تغافل گفته می‌¬شود. در واقع تغافل و چشم‌پوشی، به معنای همان ضرب‌المثل فارسی است که «شتر دیدی، ندیدی»؛ چنانکه باباطاهر خطاب به خداوند عرض می‌کند:
از آن روزی که ما را آفریدی
        به غیر از معصیت چیزی ندیدی

خداوندا به حق هشت و چارت
        ز ما بگذر شتر دیدی، ندیدی

اهمیت و بایستگی عفو و تغافل 
در اخلاق الهی، عفو و تغافل در روابط انسانی جایگاه بسیار مهمی دارد؛ چنانکه فرمان خدای متعال در برابر خطاهای عموم انسان‌ها می‌فرماید: «وَ لیَعفوا وَ لیَصفَحوا أَلا تُحِبّونَ أَن یَغفِرَ اللَّـهُ لَکُم؛  باید ببخشند و نادیده بگیرند. آیا دوست ندارید که خداوند شما را ببخشد؟». این دستور، اصلی عمومی است؛ از این‌رو به یقین گذشت و چشم‌‌پوشی به نحو تغافل در ارتباط با اعضای خانواده اولویت دارد؛ زیرا تغافل، صفت اخلاقی مهمی است  که در همه عرصه‌ها سرنوشت‌ساز است.  از همین‌روست که امام علی علیه السلام فرموده است: «وَ إِنَ‏ الْعَاقِلَ‏ نِصْفُهُ‏ احْتِمَالٌ‏ وَ نِصْفُهُ تَغَافُلٌ؛  عاقل و خردمند، نصفش تحمل و بردبارى است و نصف دیگرش تغافل ونادیده‌گیرى».
اهمیت این مسئله از آنجا ناشی می‌شود که اگر کوچکترین خطایی از سوی اعضا در محیط خانواده رخ دهد و به جای چشم‌پوشی، به آن خطا پر و بال داده شود؛ خانواده به جهنم تبدیل می‌شود. به همین دلیل است که عفو و صفح در بدترین شرایط، از ضروریات زندگی خانوادگی است: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِكُمْ وَ أَوْلادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيمٌ؛  اى کسانى که ایمان آورده‌اید! بعضى از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند، از آن‌ها بر حذر باشید و اگر عفو کنید و چشم بپوشید و ببخشید، (خدا شما را مى‌بخشد)؛ چرا که خداوند بخشنده و مهربان است».
در این آیه سه رفتار اخلاقی «عفو»، «صفح» و «غفران» آمده است که از نظر آیت‌الله مکارم شیرازی، سلسله مراتب بخشش گناه را بیان مى‌کند؛ زیرا عفو به معنى صرف‌نظر کردن از مجازات و صفح، مرتبه بالاترى است؛ یعنى ترک هر گونه سرزنش، و غفران به معنى پوشاندن گناه و به فراموشى سپردن آن است. در ابتدای آیه سخن از دشمنی همسران و فرزندان است، ولی در ادامه سخن از گذشت، پوشاندن خطا، چشم‌پوشی و بخشیدن به نحو فراموشی خطاست. پدر خانواده گاهی با دشمنی زن و فرزندانش مواجه می‌شود و مادر خانواده نیز ممکن است به همین شرایط دچار شود. آیت‌الله مکارم شیرازی معتقد است علت‌های دشمنی کم نیست؛ گاه مى‌خواهید اقدام به کار مثبتى کنید مانند خدمات عمومی، هجرت تحصیلی، حرکت جهادی و ...، دامان شما را مى‏‌گیرند و مانع این فیض عظیم می‌‏شوند. گاه انتظار مرگ شما را مى‌کشند تا ثروت شما را تملک کنند و ... . این دشمنى گاه در لباس دوستى و به گمان خدمت است و گاه به راستى با نیت سوء و قصد عداوت و یا به قصد رسیدن به منافع دنیایی انجام می‌گیرد.
آثار عفو و تغافل در خانواده
بخشش و تغافل آثار ارزشمندی دارد که به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:
1. زندگی اخلاق‌مدارانه
عفو و تغافل، نقش مهمی در خوش گذشتن و سالم ماندن روابط خانوادگی دارند. گذشت شوهر از خطاهای همسر خود که از سر نادانی انجام داده است، زندگی را شیرین می‌کند؛ از همین روست که امام صادق علیه السلام در مورد وظایف شوهر فرمود است: «وَإنْ جَهِلَتْ غَفَرَ لَها؛  اگر زن دچار خطای جاهلانه شد، بر مرد است که با گذشت با او برخورد کند». 
در همین حدیث لذت بردن از زندگی با همسر، منوط به همین صفت بخشش شده است. راوی این حدیث که اسحاق بن عمار است، نقل می‌کند که امام صادق علیه السلام همسری داشت که حضرت را اذیت می‌کرد، ولی امام علیه السلام از خطای او چشم‌پوشی می‌کرد و او را می‌بخشید: «كَانَ لِأَبِي‌عَبْدِاللَّهِ علیه السلام امْرَأَةٌ وَ كَانَتْ تُؤْذِيهِ فَكَانَ يَغْفِرُ لَهَا». 
از امام سجاد، امام باقر و امام صادق علیه السلام نیز نقل شده است: «صَلاحُ حالِ التَّعايُشِ وَ التَّعَاشُرِ مِلْءُ مِكْيَالٍ ثُلْثاهُ فِطْنَةٌ وَ ثُلُثُهُ تَغَافُلٌ؛  مصلحت، همزيستى سالم و معاشرت با مردم، پيمانه‌ پُری است که دو سوم آن زیرکی و هوشيارى و يک سوم آن تغافل (و نادیده گرفتن خطا) است».
اين روايت ضمن تأکيد بر تغافل مثبت، از تغافل منفى بر حذر می‌دارد. حدیث ابتدا تأکيد به زیرکی و هوشيارى و ترک غفلت می‌کند و سهم آن را دو سوم می‌داند؛ به این معنا که انسان نبايد از مسائل مهم زندگى بى‌خبر بماند؛ بلکه بايد با کمال دقت، مراقب آنچه که خير و صلاح او در آن است؛ باشد. از سوى ديگر نسبت به امورى که لازم است مورد بى‌اعتنايى و بى‌توجهى قرار گيرد، دستور به «تغافل» می‌دهد؛ مانند دقت در مسايل جزئى زندگى که اهميت چندانى ندارند و انسان را از رسیدگی به امور مهم باز مى‌دارد. مخفى کردن عيوب پنهانى اعضای خانواده و جامعه نیز در مواردى که مصلحت ايجاب مى‌کند، در زمره تغافل قرار می‌گیرد. امیرالمؤمنین علیه السلام درباره تغافل در برخی امور زندگی فرموده است: «مَنْ لَمْ يَتَغَافَلْ وَ لاَ يَغُضَّ عَنْ كَثِيرٍ مِنَ الاُمُورِ تَنَغَّصَتْ عِيْشَتُهُ؛  کسى که تغافل و چشم‌پوشى از بسيارى امور نکند، زندگى براى او ناگوار خواهد شد». 
بنابراین از آنجا که زندگى خانوادگی خالى از امورى نيست که برخلاف توقع آدمی باشد، اگر انسان جزئيات زندگى اعضای خانواده را با کنجکاوى و دقت پيگیری کند و آن‌ها را مورد بازخواست قرار دهد؛ زندگى برای او و اطرافیانش تلخ مى‌شود. 
فراوان همی بخش و کم می‌شمار
        ز منت نهادن همی کن کنار

2. حفظ حرمت‌ها و ارزش‌ها
پدر و مادر و بزرگان خانواده و جامعه، باید مراقب حرمت‌ها و حریم‌ها باشند و نگذارند که جایگاه ارزشی آن‌ها نزد کسانی که با آن‌ها رابطه دارند؛ خدشه‌دار شود. امام علی علیه السلام در بیانی حکیمانه فرموده است: «وَ عَظِّمُوا اَقْدَارَكُمْ بِالتَّغَافُلِ عَنِ الدَّنِیِّ مِنَ اْلاُمُورِ ... وَ لاَ تَكوُنوُا بَحَّاثِينَ عَمَّا غَابَ عَنْكُمْ، فَيَكْثُرُ عَائِبُكُمْ ... و تَكَرَّمُوا بِالتّعَامِي عَنِ الْاِسْتِقْصَاءِ؛  قدر و منزلت خود را با تغافل نسبت به امور پست و کوچک بالا بريد... و زياده از امورى که پوشيده و پنهان است، تجسس نکنيد که عيب‌جويان شما زياد می‌شوند ... و با چشم بر هم نهادن از دقت بيش از حد در جزئيات، بزرگوارى خود را ثابت کنيد». 
حدیث مذکور شرح آیه 12 سوره حجرات است که می‌فرماید: «لا تَجَسَّسوا؛ موشکافی و تجسس نکنید». به همین دلیل است که حضرت فرموده است: «با چشم بر هم نهادن، از دقت بیش از حد در جزئیات، بزرگواری خود را ثابت کنید».
3. حلم‌افزایی
حلم و بردباری، نقش بسیار مهمی در سلامت زندگی انسان دارد و در عصبانیت‌ها، عنصری مهم برای نجات از افراط و رفتارهای شرم‌آور است. تغافل، نقش مهمی در تقویت این صفت دارد؛ چنانکه از امام علی علیه السلام نقل شده است: «لا عَقلَ کَالتّجاهُل لا حِلمَ کَالتَّغافُل؛  هیچ عقلی مانند خود را به نادانی زدن نیست، هیچ حلمی مثل خود را به غفلت زدن نیست». 
4. شایستگی ستایش مردم
کسانی که توان تغافل دارند، مورد ستایش دیگران قرار می‌گیرند؛ چنانکه امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرموده است: «تَغافَل يُحمَد أمرُكَ؛  چشم‌پوشى کن تا مورد ستايش قرار گيرى». خدای متعال نیز در آیه 134 سوره آل‌عمران فرموده است: «وَ الْعافينَ عَنِ النَّاس‏» و بدین وسیله عفو کردن مردم را ستوده و این صفت را از اوصاف اهل تقوا شمرده است که سبب جلب محبت خداوند می‌شود. 
عفو و تغافل یوسف (علی نبینا و آله و علیه السلام)
قصه حضرت یوسف(علی نبینا و آله و علیه السلام)، یک نمونه از تغافل و بخشش در ارتباط با اعضای خانواده است. وقتی سرقتی ساختگی به بنیامین  ـ برادر حضرت یوسف(علی نبینا و آله و علیه السلام) ـ نسبت داده شد، برادرانی که آن همه ظلم در حق یوسف(علی نبینا و آله و علیه السلام) کرده بودند؛ تهمتی را که در کودکی به یوسف زده شده بود، تکرار کردند. آنان بی‌رحمانه گفتند که اگر اين جوان دزدى کند، چيز عجيبى نيست؛ چرا که برادرش (يوسف) نيز قبلاً مرتکب چنين کارى شده است؛ زیرا که هر دو از يک پدر و مادرند و حساب آن‌ها از ما که از مادر ديگرى هستيم، جداست. اگر چه آنان با این جسارت می‌خواستند خط فاصلى ميان خود و بنيامين بکشند و سرنوشت او را با برادرش يوسف(علی نبینا و آله و علیه السلام) پيوند دهند، اما حضرت يوسف(علی نبینا و آله و علیه السلام) در عین رنجیدن، تغافل کرد و دروغ آنان را به رویشان نیاورد. قرآن در آیه 77 سوره یوسف می‌فرماید: «قالُوا إِنْ يَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ فَأَسَرَّها يُوسُفُ في‏ نَفْسِهِ وَ لَمْ يُبْدِها لَهُمْ قالَ أَنْتُمْ شَرٌّ مَكاناً وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما تَصِفُون‏».
ادامه ماجرا نشان می‌دهد که یوسف(علی نبینا و آله و علیه السلام) چقدر نسبت به اعضای خانواده و برادرانش گذشت نشان داد. قرآن در آیات 89 تا 92 سوره یوسف در مورد زمانی که برادران، یوسف(علی نبینا و آله و علیه السلام) را شناختند و از رفتارها و سخنان خود شرمنده شدند؛ می‌فرماید: 
(یوسف) گفت: آيا زمانى را که نادان بوديد، به یاد دارید که با يوسف و برادرش چه کرديد؟ گفتند: شگفتا! آيا تو خود يوسفى؟! گفت: من يوسفم و اين برادر من است ... گفتند: به خدا سوگند يقيناً که خدا تو را بر ما برترى بخشيد و به راستى که ما خطاکار بوديم. (یوسف) گفت: امروز هيچ ملامت و سرزنشى بر شما نيست، خدا شما را مى‌آمرزد و او مهربان‌ترين مهربانان است.
حضرت یوسف(علی نبینا و آله و علیه السلام) حتی منتظر عذرخواهی برادرانش نشد و آنان را بخشید. بر اساس این سبک زندگی قرآنی، افراد با ايمان در عين قاطعيت در حفظ اصول اعتقادى خويش و عدم تسليم در مقابل همسر و فرزندانى که با آنان دشمنی دارند و یا آن‌ها را به راه خطا دعوت مى‌کنند، بايد تا آنجا که مى‌توانند در تمام مراحل از محبت و عفو و گذشت دريغ نکنند؛ زیرا چنین اخلاقی، وسيله‌اى براى تربيت و باز گرداندن آنان به خط اطاعت خداوند است. 
آنچه کردی انفعالش عذر خواهد، باک نیست
    

    چشم‌ها روزی اگر با هم مقابل می‌شود

دیده را خونبار خواهد کرد از دیدار، زود
    


    گر تغافل در میان زین‌گونه حایل می‌شود

شرایط عفو و تغافل
1. تغافل در مواردی است که عضو خانواده متوجه نشود که والدین خطایش را فهمیده‌اند و اگر متوجه شود، این تغافل نوعی بی‌تفاوتی پدر و مادر در مقابل اشتباه فرزندشان تلقی می‌شود و گناه برای فرزند عادی جلوه می‌کند. برای مثال فرزندی در مقابل پدرش به مادرش توهین می‌کند و پدر ضمن سکوت هیچ عکس‌العملی از خود نشان نمی‌دهد. این سکوت نه ‌تنها گذشت و تغافل نیست؛ بلکه باعث جری شدن فرزند در این عمل قبیح و زشت می‌شود. 
2. گذشت و تغافل و بخشیدن به این معنی نیست که به اعضای خانواده آزادی مطلق داده شود و هیچ‌گونه نظارت و ارشاد و هدایتی در کار نباشد؛ زیرا افراط در عفو و تغافل، فرد خطاکار را جسورتر و بی‌اعتنا نسبت به مسائل بار می‌آورد. از این‌رو باید برنامه تربیتی میانه انتخاب شود.
3. شناخت مواردی که عفو و تغافل در آن‌ها جایز است، بسیار مهم است. امام علی(علیه السلام) در این باره فرموده است: «وَ عَظِّمُوا اَقْدَارَكُمْ بِالتَّغَافُلِ عَنِ الدَّنِیِّ مِنَ اْلاُمُورِ؛  قدر و منزلت خود را با تغافل نسبت به امور پست و کوچک بالا بريد».
اين حديث نشان مى‌دهد که تغافل مربوط به امور مهم و سرنوشت‌ساز زندگى نيست؛ بلکه مربوط به امور جزئى و مسائلی است که در زندگى نقش حیاتی و سرنوشت‌ساز ندارند. بنابراين تغافل، منافاتى با امر به معروف و نهى از منکر و انتقاد سازنده ندارد؛ زيرا امر به معروف و نهى از منکر مربوط به واجبات و محرمات است که از محدوده تغافل بيرون است و انتقاد سازنده، مربوط به امورى است که در سرنوشت فرد و جامعه اثر قابل ملاحظه‌اى دارد؛ در حالى که تغافل مربوط به امور جزئى و شخصی و يا عيوبى است که مصلحت در پرده‌پوشی و مخفی ماندن آن است. 
فهرست منابع
1.    ابن‌شعبه حرانى، حسن بن علی، تحف العقول‏، قم: جامعه مدرسين‏، 1404ق.
2.    ابن‌حنبل، احمد، مسند احمد، بیروت: دارصادر، بی‌تا.
3.    امینی، ابراهیم، آیین همسرداری، چاپ بیست و نهم، قم: بوستان کتاب، 1389ش.
4.    بلخی، جلال‌الدین محمد، کلیات شمس تبریزی، تصحیح بدیع‌الزمان فروزانفر، چاپ اول، تهران: راد، 1375ش.
5.    تميمى آمدى،  عبدالواحد بن محمد، تصنيف غرر الحکم و درر الکلم‏، تحقیق مصطفی درايتى، چاپ اول، قم: دفتر تبليغات‏، 1366ش.
6.    جامی، عبدالرحمن بن احمد، مثنوی هفت اورنگ، تصحیح جابلقا دادعلیشاه، تهران: مرکز مطالعات ایرانی، 1378ش.
7.    راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات في غريب القرآن، تصحیح صفوان عدنان داودی، چاپ اول، بیروت ـ دمشق: دارالقلم ـ دارالشامیه، 1412ق.
8.    طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، چاپ ششم، قم: منشورات شریف رضی، 1392ق.
9.    طبرسی، علی بن حسن، مشکاة الانوار فی غرر الاخبار، چاپ دوم، نجف: مکتبة الحیدریة، 1385ش.
10.    فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، چپ دوم، قم : نشر هجرت، 1409ق.
11.    لیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، تصحیح حسین حسنی بیرجندی، چاپ اول، قم: دارالحدیث، 1376ش.
12.     مجلسى، محمدباقر، بحارالأنوار، تصحیح جمعی از محققان، چاپ دوم، بیروت: دار إحياء التراث العربی، 1403ق.
13.    مکارم شيرازى، ناصر، اخلاق در قرآن، تهيه و تنظيم جمعى از فضلاء، قم: مدرسه امام على بن ابىطالب(علیه السلام)، 1377ش‏.
14.    ـــــــــــــــــــــــ و همکاران، تفسیر نمونه، تهران: دار الکتب الاسلامیه، 1374ش.
15.    نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، بیروت: دارالفکر، بی‌تا.
16.    وحشی بافقی، کمال‌الدین محمد، گزیده برترین اشعار وحشی بافقی، چاپ اول، قم: انتشارات نسیم بهشت، 1396ش.
17.    همدانی، بابا طاهر، دیوان بابا طاهر، چاپ اول، تهران: انتشارات شفیعی، 1399ش.

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.