محمدرضا عابدی شاهرودی

چگونگی منبر رفتن

تاریخ انتشار:

 

منبر

ما در اینجا یک طلبه جوان هستیم که مى خواهیم به یک منبر و مجلس برویم. مى خواهیم از ابتدا شروع کنیم و ببینیم که براى رفتن به این منبر و مجلس، چه چیزهایى باید بدانیم و چه کارهایى باید انجام بدهیم. مى خواهیم گام به گام با هم جلو برویم و یک آسیب شناسى کمى تا حدودى جامع هم نسبت به این مسئله داشته باشیم.

از یاد نبرید که مى توان یک منبر را به هزار گونه مختلف اجرا کرد. بستگى دارد که در چه زمان و مکان و براى چه مخاطبى سخن مى گویید. به عنوانِ مثال، ما قرار مى گذاریم که مى خواهیم ده شب در دهه اولِ محرم به مسجدى برویم که در مرکزِ شهر رو به بالاىِ پایتخت قرار دارد.

ما مى توانیم با فهمیدنِ همین اطلاعاتِ بسیار مهم، به یکى از جزواتِ منبرِ یکى از دوستانمان و یا حتى کتابهاى منبرى که جدیدا منتشر شده اند، مراجعه کنیم که دقیقا ماجراى هر شب را برایمان با دعا و روضه نوشته اند.

 یعنى مى توانیم همان کارى را انجام دهیم که کتابهاى تستِ کنکور، بر سَرِ دانشگاه و علم آورده اند. یعنى فقط حفظ کردن و تکرار کردن. بهتر است از همین ابتدا، راهِ خودمان را از این راهِ سطحِ پائین جدا کنیم و کمى و حتى بیشتر وقت بگذاریم و درباره منبر و مجلسى که مى خواهیم برویم، فکر کنیم. ما قرار نیست یک نوارِ ضبط شده باشیم که هر سال، فقط تکرار کنیم. ما قرار است هر سال، دوباره زنده شویم و دوباره زندگى کنیم.

قبول دارم که کارِ بسیار سختى است و البته شاید کسى هم متوجه نشود، اما هیچکدام از اینها مهم نیست. بنابراین اگر هنوز پشیمان نشده اید، با هم واردِ ماجرا مى شویم.

خانه، خانه خدا، منبر، منبرِ رسول خدا، و مجلس، مجلسِ عزادارىِ اباعبدالله. اصلاً براى چه باید سخن از دیگرى گفته شود؟ از همان ابتدا به یاد داشته باشید که حفظ استقلال، مهمترین جنبه هویتِ هر انسان و البته هر منبر و مجلسى است. منبر و مجلسِ شما جایگاهِ حلِ اختلاف بین زوجین و اعلام کاندیداتورى در شوراى شهر و تبلیغاتِ کسبه محل نیست. براى این کارها مى توان به تلویزیون یا روزنامه ها مراجعه کرد.

رسم بر این است که منبر و مجلس را با تلاوتى از آیاتِ خدا شروع مى کنند. بنابراین ابتدا لازم است که یکى از قاریانِ البته خوش صدا، آیاتى تلاوت کند. حتما تذکر بدهید که بیشتر از چند دقیقه طول ندهد، زیرا در هنگامِ تلاوتِ قرآن باید سکوت شود و ممکن است اگر طولانى شود، عده اى به یاد چکهاى برگشتى یا صله رحم بیافتند و با بغل دستى و یا حتى کسى که در سوى دیگرِ مجلس نشسته، شروع به سخن گفتن نماید.

بعد از این جریان، نوبتِ شماست که از منبر بالا بروید و بر آنجا جلوس فرمایید.

 هر منبر، شامل چهار قسمت است. شما به عنوانِ یک طلبه و روحانى، باید هر طور که مجلسِ اقتضاء مى کند، این چهار قسمت را به جلو ببرید تا یک منبرِ کامل را پشت سر بگذارید.

اول، احکام است. شما به عنوان طلبه یا روحانى، کسى هستید که موردِ رجوعِ سؤالاتِ شرعىِ دیگران قرار مى گیرید. این پاسخ به سؤالاتِ شرعى، یا مى تواند به صورتِ مطرح کردن از طرفِ حضار باشد و یا اینکه خودتان چند بحثى که سؤالاتِ بیشترى درباره آنها مى شود را انتخاب کنید و هر شب، ده دقیقه درباره اش سؤال و جواب مطرح کنید. از همین حالا هم بدانید که جذابترین قسمتِ احکام، ماجراى مربوط به ازدواج و طلاق و خصوصا صیغه است. کسل کننده ترین قسمتِ احکام، ماجراى پیچیده طهارت و وضو و شکهاى نماز است، خصوصا اگر یک وسواسىِ به تمامِ معنا به پستِ شما بخورد. اما اگر دیدید تعدادِ جوانهاى مجلس زیاد است، فى الفور به سراغِ قسمتِ مربوط به روابطِ دختر و پسر بروید و مطمئن باشید که براى ده شبِ متوالى، حضور آن جوانان را تضمین کرده اید. بنابراین به احکام، صرفا به عنوانِ بیانِ احکام نگاه کنید. شما مى توانید از دلِ بیانِ همین احکام، بسیارى از ناهنجاریهاىِ حالِ حاضرِ جامعه را بیان کنید.

قسمت دوم، تفسیر و روایات است. همه مقدمات را گفتم، تا به اینجا برسم که در خانه خدا، منبرِ رسولِ خدا و مجلسِ امام حسین، باید فقط از قرآن و روایات سخن گفته شود. هر چند مى توان از چیزهاى دیگر هم سخن گفت، لیکن مقتضاىِ چنین مجلسى، قرآن و روایات است. شما به عنوان طلبه و روحانى، باید در ابتدا مخاطبانِ خود را با مفاهیم قرآن و روایات آشنا کنید. و به همان عنوان، نباید چیزى بگویید که خارج از قرآن و روایات باشد.

قسمت سوم، داستان است. این قسمت، قسمتِ موردِ علاقه خود من است که جاى کارِ بسیار زیادى دارد. داستان یعنى اینکه اگر در همان مجلسِ گفته شده به منبر رفته اید، هر ده شب به جاى اینکه به فکرِ گریه و شیون باشید، یک موضوعِ اخلاقى را انتخاب کنید و یا منزل به منزل، داستان کربلا، قبل از آن، یا بعد از آن را نقل کنید. البته مى توانید هر موضوعِ دیگرى که به مباحثِ اخلاقى و دینى مرتبط باشد را برگزینید. فرقى نمى کند، ولى مثلِ سریالهاى تلویزیونى، یادتان باشد که یا باید هر ده شب به یک موضوعِ متوالى بپردازید یا هر شب به یک موضوعِ جداگانه که در کلیتِ خودشان، به هم مرتبط بشوند. شبِ آخر را هم شبِ نتیجه گیرى قرار بدهید تا اگر کسى همه منبرِ شما را دنبال کرد، به فایده اى برسد. خوبى این کار این است که بعد از اتمامِ منبر، مى توانید مجددا روى آن کار کنید و نقاطِ قوت و ضعفش را متوجه شوید. شما به عنوان یک طلبه و روحانى، بهتر است که بیشترین تلاش خود را در راهِ بر طرف کردنِ تحریفات و خرافاتى که رنگِ دین و مذهب گرفته اند، قرار دهید. خصوصا در موردِ کربلا و عاشورا که کارِ بسیار مهم و دقیقى است.

مراقب باشید، شاید این تلاشِ شما چندان به مذاقِ پیرمردانِ مجلس خوش نیاید، ولى شما در انتهاى دنیا باید به خداوند پاسخ بدهید و نه به پیرمردانى که معلوم نیست چه آخر و عاقبتى در انتظارشان است.

چهارم، روضه است. مى رسیم به مشکلترین قسمتِ ماجرا. سعى کنید که این قسمت در انتهاى منبر و بیشتر از ده دقیقه هم نباشد. یادتان باشد که شما به عنوان یک طلبه و روحانى روضه مى خوانید نه کسى که سَرِ کوچه ایستاده است و فریاد مى زند. هدفِ شما، درآوردنِ گریه نیست، بلکه بازگو کردنِ مصیبتِ اباعبدالله و یارانِ ایشان است.

سعى کنید که زمانِ منبرتان را همیشه در یاد داشته باشید. با توجه به مجلسِ گفته شده، زمانِ مناسب چیزى در حدود چهل و پنج دقیقه مى باشد. سعى کنید که نه خیلى کمتر شود و نه حتى بیشتر.

بلافاصله بعد از روضه، یک دعاى مختصر بخوانید و از منبر پائین بیایید. مطمئن باشید که چند نفرى به سراغتان مى آیند و تشکر مى کنند. حتما وبلاگ و یا سایت داشته باشید، چون از شما خواهند پرسید که چگونه مى توانند با شما در ارتباط باشند. البته افرادِ بیشترى هم مى آیند و چند ایرادِ کلى و جزئى مى گیرند. همه انتقادات را گوش بدهید و لبخند بزنید، ولى اگر هم برایتان مهم نبود، هیچ اِشکالى ندارد. شما یک آدم هستید و یک آدم هرگز نمى تواند کارى کند که همه آدمها، راضى باشند و انتقادى نداشته باشند. بنابراین خودتان را درگیر نکنید. به فکرِ عباراتهاى ساختگىِ انتقاد سازنده و خیرخواهانه هم نباشید. چون چنین چیزهایى وجودِ خارجى ندارند.

بعد از این دو دسته، حتما سر و کله پدرى که از موهاى سیخ سیخ شده پسرش نالان است و زنى که از رفتارِ مشکوکِ شوهرش در عذاب است، پیدا مى شود که از شما مى خواهند که زبان به توصیه و نصیحت باز کنید. در این گونه موارد، همیشه آدرس و یا شماره تلفن چند مشاورِ خانواده و حتى روان شناس یا روان پزشک را در جیب داشته باشید تا بتوانید این دسته را هم راهنمایى کنید.

یادتانِ باشد که حلِ ناهنجاریهاى جامعه، کارِ شما نیست. کارِ شما آگاهى دادن نسبت به ناهنجاریهاى جامعه است. دیگران براى حل این ناهنجاریها حقوق و هزینه دریافت مى کنند. اگر شما بخواهید درگیر حل بشوید، دیگرى وقتى براى آگاهى دادن نخواهید داشت. بنابراین دیگران را از نان خوردن نیاندازید و سعى کنید (البته اگر در این زمینه ها تحصص ندارید، چون ممکن است علاوه بر طلبه بودن، در آن رشته ها هم متخصص باشید) که کارِ خودتان را به خوبى انجام بدهید که اگر همه سَرِ جاى خودشان باشند، این دنیا، دنیاى زیباترى خواهد بود.

 

منبع: پایگاه اطلاع رسانی تبیان

دیدگاه‌ها

عباس پهلوان 18:08 - 1396/07/22

خیلی به دردم خورد ممنون

یک مبلغ 22:22 - 1400/11/19

خوب و جالب و مفید بود

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.