یادداشت تبلیغی

آرزوهای ناروا در قرآن

تاریخ انتشار:
آرزو که در فارسی با «کاش و ای کاش» و در قرآن با واژه‌هایی مانند لیتَ، لَعَلّ، تَمَنّی و أمَل بیان می‌شود، به معنای امیدداشتن و انتظارکشیدن چیزی است که حصول آن دور از انتظار است؛ نیز آرزو به معنای میل و اشتیاق برای رسیدن به مراد یا مقصود که معمولاً مطلوب است، گفته می‌شود.

پایگاه اطلاع رسانی بلاغ|فصلنامه ره توشه ماه مبارک رمضان 1444، آرزوهای ناروا در قرآن.
کاری از گروه تولید محتوای معاونت فرهنگی وتبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.

نگارنده: فرج‌الله میرعرب*

مقدمه
آرزو‌ها بی‌شک نقش مهمی در سرنوشت انسان دارد. آرزو‌ها در واقع نوید‌دهندۀ حرکت به سمت اهداف هستند. انسان با آرزو همزاد است و با آرزو زندگی می‌کند. شب‌هنگام به‌امید و آرزوی روزی سرشار از سعادت و موفقیت به بستر می‌رود و صبح به ‌امید طلوع دوبارۀ خورشید و روزی همراه با سعادت از خواب بر می‌خیزد؛ اما برخی آرزو‌ها نه‌تنها نقشی در سعادت انسان ندارد، بلکه عامل انحراف و بدبختی است؛ آرزوهایی که می‌توان از آن به عنوان آرزوی ناروا یاد کرد. طنطاوی آرزو را غریزه‌ای می‌داند که برای تشویق انسان به تحصیل کمال در او به ودیعت نهاده شده است؛ بنابراین هرگاه آرزو در جهت نابودی آنچه دیگران دارند یا بازداشتن شخص از تحصیل کمال باشد، ناروا خواهد بود.  این نوشتار می‌کوشد آرزو‌های ناروا را از منظر قرآن تبیین کند.

الف) مفهوم‌شناسی
آرزو که در فارسی با «کاش و ای کاش» و در قرآن با واژه‌هایی مانند لیتَ، لَعَلّ، تَمَنّی و أمَل بیان می‌شود، به معنای امیدداشتن و انتظارکشیدن چیزی است که حصول آن دور از انتظار است؛  نیز آرزو به معنای میل و اشتیاق برای رسیدن به مراد یا مقصود که معمولاً مطلوب است، گفته می‌شود. 

ب) اقسام آرزو 

آرزو به آرزوی مثبت و منفی یا آرزوی پسندیده و نکوهیده تقسیم می‌شود: 
1. آرزوی پسندیده
آرزوی پسندیده دل‌بستن به آینده‌ای است که دسترسی به آن عقلانی است و با تلاش می‌توان به آن رسید؛ این مسئله امری فطری است که خداوند متعال می‌فرماید: «فَمَنْ كانَ یرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً»:  پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد و هیچ‌کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند. در این حالت بی‌شک، امید و آرزو عامل حرکت چرخ‌های زندگی انسان‌هاست. در حدیث معروف نبوی آمده است: «الْأَمَلُ رَحْمَةٌ لِأُمَّتِی وَ لَوْ لَا الْأَمَلُ مَا رَضَعَتْ وَالِدَةٌ وَلَدَهَا وَ لَا غَرَسَ غَارِسٌ شَجَرا»:  امید و آرزو برای امت من رحمت است و اگر امید و آروز نبود، هیچ مادری فرزندش را شیر نمی‌داد و هیچ باغبانی نهالی [برای باروری] نمی‌کاشت.

2. آرزوی ناپسند 
آرزوهای ناپسند به دل‌بستگی‌هایی گفته می‌شود که بیشتر ذهنی، غیرمعقول، کودکانه و دسترسی به آنها بسیار بعید است. آرزو اگر از حد بگذرد و به گونۀ آرزوی دورودراز درآید، بدترین عامل انحراف و بدبختی است. خداوند دربارۀ این آرزو می‌فرماید: «رُبَما یوَدُّ الَّذینَ كَفَرُوا لَوْ كانُوا مُسْلِمینَ  ذَرْهُمْ یأْكُلُوا وَ یتَمَتَّعُوا وَ یلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یعْلَمُونَ»:  کافران [هنگامی که آثار شوم اعمال را ببینند] چه‌بسا آرزو می‌کنند مسلمان بودند! بگذار آنها بخورند و بهره گیرند و آرزوها آنان را غافل می‌سازد؛ ولی به‌زودی خواهند فهمید. امیر مؤمنان(علیه السلام) می‌فرماید: «وَ مَنْ‏ أَطَالَ‏ الْأَمَلَ‏ أَسَاءَ الْعَمَل»:  هر که آرزویش را طولانی کند، عملش را زشت و ناپسند می‌گرداند. 
اگر انسان بخواهد در زندگی بلندپروازی کند و خواسته‌ای بالاتر از حد امکانات و توانایی خود داشته باشد و اصرار بر رسیدن به آن به هر قیمت و از هر راهی داشته باشد، باید همۀ حریم‌ها را بشکند و به هر وسیله‌ای متوسل گردد.
مولوی در ابیاتی می‌گوید:
زین همرهان سست‌عناصر دلم گرفت
        شیر خدا و رستم دستانم آرزوست

جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او
        آن نور روی موسی عمرانم آرزوست

دی شیخ با چراغ همی ‌گشت گرد شهر
        کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

گفتند یافت می‌نشود جسته‌ایم ما
        گفت آن‌که یافت می‌نشود آنم آرزوست 

ج) انواع آرزوهای ناروا
در قرآن و روایات انواعی از آرزوها مانند آرزوی دورودراز نکوهش گردیده و از آنها نهی شده است؛ چراکه سبب فراموشی قیامت می‌شود.  آیاتی از قرآن به‌صراحت مؤمنان را از برخی آرزوها بازداشته‌اند که به مواردی اشاره می‌شود:

1. آرزوی حسودانه
مؤمنان از آرزوکردن چیزی که برخی بندگان به آن برتری یافته‌اند، نهی شده‌اند: 
«و لَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِیبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِیبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَیءٍ عَلِیمًا»:  و آنچه را خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است، آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست می‌آورند بهره‌ای است و زنان را [هم] از آنچه برای خویش به کف می‌آورند بهره‌ای و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست. 

دلیل نهی در آیه این است که آرزوی چیزی خارج از ظرفیت و توان آدمی یا چیزی که استحقاق آن را ندارد، جز فرسایش روح و حسرت و اندوه و در نهایت حسدورزی برای صاحبش چیزی به بار نمی‌آورد؛ ازاین‌رو چنین آرزوهایی ناروا و ممنوع دانسته شده است. فخر رازی دراین‌باره می‌گوید: «هنگامی که انسان برخورداری دیگران از انواع فضایل را ببیند، درحالی‌که خود فاقد آنها است، ناراحت و مشوش می‌شود و یکی از دو حالت به او دست می‌دهد: یا زوال آن فضایل را از شخص مزبور آرزو می‌کند یا حصول آن را برای خود نیز می‌خواهد. حالت اول حسد و چون اعتراض به خداوند است، به کفر منتهی و موجب فساد دین و دنیای او می‌شود و حالت دوم غبطه است که منعی ندارد». 

بر همین اساس شیطان در دل و ذهن کسانی آرزوهای باطل را وسوسه می‌کند؛ زیرا کار شیطان ایجاد آرزو در دل و مشغول‌کردن اذهان انسان‌ها به آرزوهای فراوان و بیش از استحقاق است؛ بنابراین ابتلا به آرزوها نشانه‌ای از تسلط شیطان بر آدمی است و بیشتر وسوسه‌های شیطانی در قالب آرزوها، قلب و ذهن انسان را به تسخیر در می‌آورد. خداوند می‌فرماید: «أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّى * فَلِلَّهِ الآخِرَةُ وَ الْأُولى»:  مگر برای انسان آنچه آرزو کند، خواهد بود؟ [هرگز!] زیرا پایان و آغاز از آن خداوند است. 

آرزوهای حسودانه در هر جهتی ناروا و ممنوع است. انسان فهیم تلاش می‌کند خود را به سمت کمال و ارزش بکشاند، نه اینکه دیگران را از ارزش و کمال بیندازد؛ خداوند از آرزوی گروهی از اهل کتاب دربارۀ مسلمانان خبر می‌دهد که بسیاری از آنان به دلیل حسادت به کمالات و ارزش‌های مسلمانان، آرزو دارند پس از ایمان‌آوردن به پیامبر(صلی الله علیه و آله)، به کفر باز گردانند: «ودَّ كَثیرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ لَوْ یرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إیمانِكُمْ كُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ». 

2. آرزوی ثروت 
بعضی از مردم همواره حسرت ثروت و جایگاه ثروتمندان و ستمگران را دارند، بی‌آنکه بیندیشند آیا این ثروت و جایگاه ظالمانه برای آنها عاقبت خوشی به همراه دارد یا نه. در سوره «قصص» از آرزوی داشتن اموال و منزلت ظالمان و حرام‌خواران نهی شده است. در این آیات آمده است: هنگامی که عده‌ای سطحی‌نگر ثروت و جایگاه قارون را دیدند، آرزو کردند همانند او باشند؛ سپس می‌فرماید: 

«فَخَرَجَ عَلى‏ قَوْمِهِ فی‏ زینَتِهِ قالَ الَّذینَ یریدُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا یا لَیتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِی قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظیمٍ»:  [روزى قارون] با تمام زینت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها كه خواهان زندگى دنیا بودند، گفتند: اى كاش همانند آنچه به قارون داده شده است، ما نیز داشتیم! به‌راستى كه او بهرۀ عظیمى دارد.

مؤمنان دانشمند به این گروه اعتراض کردند که این آرزو جاهلانه است. خداوند در ادامه می‌فرماید پس از فرورفتن قارون با ثروتش در زمین، همان کسانی که تا دیروز جایگاه او را آرزو می‌کردند، با اظهار پشیمانی از آرزوی خود، تحقق‌نیافتن آن را نعمتی بس بزرگ یاد کردند: 
«وَأَصْبَحَ الَّذِینَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالْأَمْسِ یقُولُونَ وَیكَأَنَّ اللَّهَ یبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَیقْدِرُ لَوْلَا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَینَا لَخَسَفَ بِنَا»:  و آنان که دیروز جایگاه او را آرزو می‌کردند، پگاهان می‌گفتند: آوخ! گویی خداوند روزی را برای هر یک از بندگانش که بخواهد فراخ می‌دارد [یا] تنگ می‌گرداند و اگر خداوند بر ما منت ننهاده بود، ما را نیز [در زمین] فرو می‌برد. آوخ! گویی کافران رستگار نمی‌گردند.

3. آرزوی کفر و گمراهی مؤمنان
خداوند در آغاز سورۀ «ممتحنه» ماهیت کافران را برای مؤمنان آشکار می‌کند که آرزو دارند مؤمنان همچون آنان کفر ورزند؛ ازاین‌رو مؤمنان را از دوستی با کافران نهی می‌کند: 
«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ  وَوَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ»:  ای مؤمنان، اگر برای جهاد در راه من و به‌دست‌آوردن خرسندی من [از شهر خود] بیرون می‌آیید، دشمن من و دشمن خود را دوست مگیرید که به آنان مهربانی ورزید؛ درحالی‌که آنان به آنچه از سوی حق برای شما آمده است، کفر ورزیده‌اند * و دوست می‌دارند کاش شما نیز کافر می‌شدید.

5. آرزوی رنج مؤمنان
آرزوی جبهۀ دشمن، آشفتگی جامعۀ مسلمانان و به‌سر‌بردن آنان در رنج و سختی است. خداوند ضمن نهی مؤمنان از اینکه مشرکان را هم‌راز خود قرار دهند و اسرار خود را برای آنان بازگویند،  می‌فرماید:
«یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا یأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفی‏ صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَینَّا لَكُمُ الْآیاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ»:  اى كسانى كه ایمان آورده‏اید، محرم اسرارى از غیرخود انتخاب نكنید. آنها از هرگونه شرّ و فسادى درباره شما كوتاهى نمى‏كنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید. [نشانه‏هاى] دشمنى از دهان [و كلام]شان آشكار شده است و آنچه در دل‌هایشان پنهان مى‏دارند، از آن مهم‌تر است. ما آیات [و راه‏هاى پیشگیرى از شرّ آنها] را براى شما بیان كردیم اگر اندیشه كنید.

6. آرزوی موفقیت بدون کار وتلاش 
خدای متعال قانونی را بیان کرده است که حاکم بر نظام انسانی است و آن دست‌نیافتن به نعمت و امکانات بدون کار و تلاش است؛ چنان‌که در سورۀ «نجم» فرموده است: «وَ أَنْ لَیسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى»:  و بدانید که برای انسان بهره‌ای جز به تلاش و کوشش نیست.

به کوشش بجوییم خُرّم بهشت
        خُنُک آنکِ جز تخم نیکی نکشت

بر همین اساس خداوند قصۀ مسلمانان را یادآور می‌شود که آرزو داشتند دارایی‌های کاروان تجاری قریش که مشقت جنگ را ندارد، نصیب‌شان شود؛ ولی خداوند برخلاف خواسته و آرزوی آنان اراده کرد: 
«وَإِذْ یعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَینِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَیرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَیرِیدُ اللَّهُ أَنْ یحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَیقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِینَ»:  و [یاد کن] آن‌گاه را که خداوند به شما وعده می‌فرمود که [پیروزی بر] یکی از دو دسته از آنِ شما باشد و شما دوست می‌داشتید آن دسته بی‌جنگ‌افزار از آنِ شما گردد؛ اما خداوند می‌خواست حقّ را با کلمات خویش تحقّق بخشد و ریشۀ کافران را بر کند.

7. آرزوی عمر طولانی
آرزوی داشتن عمری طولانی آن هم فقط برای زنده‌ماندن بی‌ارزش، آرزویی نارواست. مشرکانی که معاد را انکار می‌کردند و یهودیان با اینکه مدعی بودند بهشت مخصوص آنان است، از مردن هراس داشتند و آرزو می‌کردند هزار سال عمر کنند. خدای متعال می‌فرماید: 
«وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَیاةٍ وَمِنَ الَّذِینَ أَشْرَكُواْ یوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ ... »:  آنها را حریص‌ترین مردم حتی حریص‌تر از مشركان بر زندگی [این دنیا و اندوختن ثروت] خواهی یافت [تا آنجا] كه هر یک از آنها دوست دارد هزارسال عمر كند .... .

8. آرزوی اختصاصی‌بودن بهشت
آرزوى اختصاص‌داشتن بهشت به اهل‌کتاب، آرزویى گزاف است که خدای متعال این آرزو را به خیالات ذهنی تشبیه کرده است: «وَقَالُواْ لَن یدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَن كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِیهُمْ ... »:  آنها گفتند هیچ‌كس جز یهود یا نصارا هرگز داخل بهشت نخواهد شد، این آرزوی آنها است .... . «أمانى» جمع «أمنیة» به معناى حالتی است كه در نفس و ذهن انسان بر اثر آرزو پیدا مى‌شود. 

آرزوى ورود به بهشت و رهایى از جهنم به‌صرف انتساب به ادیان الهى آرزویى نارواست. در آیات نورانی قرآن می‌خوانیم:
«وَالَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ ... لَّیسَ بِأَمَانِیكُمْ وَلا أَمَانِی أَهْلِ الْكِتَابِ مَن یعْمَلْ سُوءًا یجْزَ بِهِ ... »:  و كسانی كه ایمان آورده‌‌اند و عمل صالح انجام داده‌‌اند، به‌زودی آنها را در باغ‌هایی از بهشت وارد می‌كنیم كه نهرها از زیر درختان آن جاری است ... [فضیلت و برتری] به آرزوهای شما و آرزوهای اهل كتاب نیست، هر كه عمل بد كند، كیفر داده می‌شود .... .

9. آرزو پس از حتمیت عذاب
آرزوی پس از حتمیت عذاب که ناروا و دست‌نیافتنی است، ممکن است در دنیا یا پس از مرگ باشد: 

الف) در دنیا
در آیات 32 تا 42 سورۀ «کهف» داستان گفتگوی مردی کافر که دو تاکستان داشت، با فردی مؤمن بیان شده است. مرد کافر در این گفتگو به فراوانی ثروت و نیرومندی کسانش تفاخر می‌کرد و می‌گفت: گمان نمی‌کنم این باغ هرگز از میان برود. در آیات بعد خداوند خبر می‌دهد میوه و درختان آن باغ با عذاب الهی نابود شد و آن کافر با تأسف از هزینه‌ای که صرف کرده بود و اکنون نابود شده است، آرزو می‌کند: ای کاش کسی را شریک پروردگارم نساخته بودم: «وَأُحِیطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ یقَلِّبُ كَفَّیهِ عَلَى مَا أَنْفَقَ فِیهَا وَهِی خَاوِیةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَیقُولُ یا لَیتَنِی لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّی أَحَدًا»؛  اما این آرزو سبب نشد باغش به حالت اول برگردد.

ب) پس از مرگ
همگان می‌دانیم با مردن هر شخص نامۀ عمل او بسته می‌شود. اگر کسی پس از مرگ آرزو کند ای کاش چنین و چنان می‌کردم، هرگز آرزوی‌اش برآورده نخواهد شد. در قرآن موارد متعددی از این نوع آرزو بیان شده که بر ناروابودنش تأکید شده است؛ مانند:
آرزوی کسانی که در دنیا تنبلی کرده‌اند و عمل خوبی ندارند و پس از مشاهدۀ صحنه‌های سخت قیامت آرزو می‌کنند ای کاش عمل نیکی می‌کردند، بسیار نارواست. خداوند می‌فرماید: «یقُولُ یا لَیتَنِی قَدَّمْتُ لِحَیاتِی»:  هنگامی که انسان [در قیامت مشاهده می‌کنند که بر اساس عمل پاداش می‌دهند]، می‌گوید: ای کاش برای زندگی ابدی خویش چیزی می‌فرستادم.

بعضی نیز عمل کرده‌اند؛ ولی وقتی نامه عمل را می‌بینند، جز زشتی مشاهده نمی‌کنند؛ اینان آرزو می‌کنند ای کاش این نامه را نمی‌دیدند؛ خدای متعال نقل می‌کند: «وَأَمَّا مَنْ أُوتِی كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَیقُولُ یا لَیتَنِی لَمْ أُوتَ كِتَابِیه * وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِیهْ * یا لَیتَهَا كَانَتِ الْقَاضِیةَ»:  کسی که نامۀه عمل آنان به دست چپ‌شان داده می‌شود، می‌گوید: ای کاش نامه عملم به من داده نشده بود و از حساب خود خبردار نشده بودم؛ ای کاش مرگ پایان کار من بود.

نمونۀ دیگر آرزوی همراهی با پیامبر(صلی الله علیه و آله) پس از مشاهده عذاب قیامت است: «وَیوْمَ یعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یدَیهِ یقُولُ یا لَیتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا»:  از روزی خبر می‌دهد که ستمکار دودست خود را به دندان گزیده، می‌گوید: ای کاش با پیامبر(صلی الله علیه و آله) همراهی می‌کردم و پیرو او می‌شدم.

در سورۀ «احزاب» آرزوی گروهی از اهل جهنم نقل شده که می‌گویند: «یوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ یقُولُونَ یا لَیتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا»:  روزی که چهره‌های دشمنان خدا و رسولش و نافرمانان در آتش گردانده شود، می‌گویند: ای کاش از خداوند و پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمان برده بودیم. 

گروهی نیز به‌جای آنکه در دنیا در انتخاب دوست دقت کنند، در قیامت آرزو می‌کنند کاش با فلانی دوست نمی‌شدم. خدای متعال از زبان عده‌ای نقل می‌کند: «یا وَیلَتَى لَیتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا»:  وای بر من، ای کاش فلان را دوست نگرفته بودم. آیات دربارۀ چنین آرزوهای باطل متعدد است که از ادامۀ آنها به دلیل طولانی‌شدن کلام صرف‌نظر می‌کنیم. 

فهرست منابع
1. انوری، حسن؛ فرهنگ بزرگ سخن؛ تهران: انتشارات سخن، 1382 ش. 
2. آلوسی، سیدمحمد؛ روح المعانی؛ بیروت: دار الکتب العلمیه، 1415 ق.
3. پاینده، مصطفی؛ نهج الفصاحه: مجموعه كلمات قصار حضرت رسول(صلی الله علیه و آله)؛ تهران: دنیای دانش، 1382 ش.
4. دهخدا، علی‌اکبر؛ فرهنگ دهخدا؛ تهران: چاپخانه مجلس، 1325 ش.
5. راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن؛ دمشق: دار العلم الشامیه، 1412 ق.
6. سعدی شیرازی، مصلح‌الدین؛ مواعظ؛ زیرنظر حمیدرضا محمدی؛ نرم‌افزار گنجور، نسخه87/2، dg.ganjoor.net.
7. شریف الرضی، محمد بن حسین؛ نهج‌البلاغه؛ تنظیم: صبحی صالح؛ قم: انتشارات هجرت، [بی‌تا]. 
8. شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه؛ الخصال؛ قم: جامعه مدرسین، 1362 ش.
9. طبرسی، فضل بن حسن؛ مجمع البیان؛ بیروت: ناصر خسرو، 1372 ش.
10. طبری، محمد بن جریر؛ جامع البیان؛ بیروت: دار المعرفه، 1412 ق.
11. طنطاوی بن جوهری، محمد؛ الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم؛ بیروت: دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۲ ق.
12. فخر رازی، محمد بن عمر،؛ التفسیر الکبیر؛ بیروت: دار إحیاء التراث العربی، 1420 ق.
13. فردوسی، ابوالقاسم؛ شاهنامه؛ زیرنظر حمیدرضا محمدی؛ نرم‌افزار گنجور، نسخه87/2، dg.ganjoor.net.
14. کلینی، محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ تهران: اسلامیه، 1372 ش.
15. مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن؛ تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360 ش.
16. مولوی، جلال‌الدین محمد؛ دیوان شمس تبریزی؛ زیرنظر حمیدرضا محمدی؛ نرم‌افزار گنجور، نسخه87/2، dg.ganjoor.net.
17. هاشمی رفسنجانی، اکبر و جمعی از محققان؛ تفسیر راهنما؛ قم: بوستان کتاب، 1386 ش.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • آدرس های صفحه وب و آدرس های ایمیل به طور خودکار به پیوند تبدیل می شوند.